(روزنامه اطلاعات ـ 1395/03/03 ـ شماره 26445 ـ صفحه 12)
ابعاد سناريوهاي جنگ داخلي در عربستان سعودي
رسانههای بینالمللی به تشریح ابعاد سناریوهای جنگ قدرت داخل خاندان پادشاهی عربستان در نتیجه سیاستهای شاه کنونی برای به قدرت رساندن فرزندش پرداختند.به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، رسانههای غربی اخیراً به موضوع کتاب جدید نوام چامسکی دانشمند و متفکر بینالمللی پرداختند که چالشهای موجود در مسیر رژیم نولیبرالی به سرپرستی آمریکا را تشریح کرده است. چامسکی در این کتاب میگوید حمله آمریکا و انگلیس به عراق جنایتی بزرگ در قرن 21 به شمار میرود.
از سویی دیگر کارشناسان و تحلیلگران غربی تغییرات انجام شده در عربستان سعودی را نشان دهنده اختلافاتی میدانند که احتمالاً در سایه تلاشهای محمد بن سلمان برای اجرای طرح و برنامههای خود در داخل خاندان حاکم این کشور رخ داده است.
دیدگاههای جهانی چامسکی
در همین رابطه روزنامه گاردین انگلیس در شماره نهم می خود مقاله ای را برگرفته از کتاب جدید چامسکی با عنوان «چه کسی حاکم جهان است» منتشر کرد. در این کتاب آمده که چامسکی معتقد است که برنامه نئولیبرال که ثروت و قدرت را در دست افراد بسیار اندکی از مردم قرار داده و دموکراسی را از بین برده است، با مخالفتهایی مواجه شده که بیشتر آنها در منطقه آمریکای لاتین شکل گرفته است، اما مخالفتهایی نیز در مراکز قدرت جهانی با این موضوع صورت گرفته است .
چامسکی تأکید میکند دموکراسی در دنیا تخریب شده است ، تصمیم سازی ها به بروکراسی بروکسل منتقل شده، جایی که بانک های شمالی بر روند آن سایه افکنده است. احزاب اصلی در اروپا اعضای خود را به نفع جریانهای راستگرا و چپگرا از دست میدهند. چیزی که در مورد مزاج عصبانی مردم گفته می شود، در حالی است که حاکمیت از دست رهبران سیاسی به بازارها و مؤسسات و شرکتهای وابسته به اتحادیه اروپا رسیده و این موضوع با دیدگاههای نولیبرالی انسجام دارد.
این متفکر آمریکایی میافزاید که همین رویکرد در آمریکا نیز بنا به دلایل مشابه دنبال میشود ، رویکردی که به علت قدرت آمریکا به منشأ نگرانی تمامی دنیا تبدیل شده است.
چامسکی در ادامه به چالشهای فرا روی آمریکا در شرق آسیا اشاره کرده و میافزاید که سازمان همکاریهای شانگهای شامل دولتهای آسیای میانه و روسیه بعلاوه چین به چالشی برای این کشور تبدیل شده است. این در حالی است که هند و پاکستان نیز به زودی به این سازمان اضافه میشوند و ایران عضو ناظر این سازمان شده است، این در حالی است این فرصت به آمریکا داده نشده است. چین می خواهد نمونه ای جدید از راه های ابریشم را ارائه دهد که هدف از آن تنها، قرار دادن منطقه تحت نفوذ پکن نیست، بلکه میخواهد به اروپا و مناطق خاورمیانه که مولد نفت هستند، دست پیدا کند.
این برنامه میطلبد که مسیرهای سریعالسیری احداث شود که برخی از آنها از بلندترین کوههای جهان عبور میکند تا بتواند به بندر جوادار پاکستان برسد و از آن ها بدون دخالت احتمالی آمریکا محمولههای نفتی را پشتیبانی کند.به اعتقاد چامسکی این برنامه میتواند در توسعه صنعتی پاکستان سهیم بوده و به این کشور انگیزه کافی برای افزایش فشار بر تروریسم داخلی را بدهد، تروریسمی که برای چین نیز در استان جیان کیانگ واقع در غرب این کشور بسیار خطرناک است.
بندر جوادار پاکستان بخشی از "رشته های مروارید " چین است. این واژه به معنی استحکاماتی است که با اهداف تجاری در اقیانوس هند احداث میشود، ولی ممکن است در اهداف نظامی نیز به کار گرفته شود، چرا که پکن برای اولین بار در طول تاریخ معاصر به دنبال رساندن سطح نفوذ خود به منطقه خلیجفارس است .
چامسکی معتقد است که تمامی این اقدامات باعث میشود چین در برابر قدرت نظامی واشنگتن مستحکم و قوی باقی بماند. چین همچنین در سال 2015 اقدام به تأسیس بانک سرمایهگذاری آسیایی برای سرمایهگذاری در زیرساختها کرده است.این متفکر بینالمللی در رابطه با مداخله نظامی آمریکا و انگلیس در عراق مینویسد که این مداخله نظامی یک جنایت بزرگ در قرن 21 است.
البته آمریکا شکست سنگینی در نتیجه این مداخله متحمل شد. حضور نظامی در لیبی نیز امکان رسیدن به راه حل مسالمتآمیز از طریق گفتوگوها را به بنبست رسانده و باعث شد این کشور تحت سلطه شبه نظامیان متخاصم درآمده و در نتیجه اخیراً به پایگاهی برای داعش تبدیل شود.
سناریوی درگیریهای داخلی در عربستان
سایمون هندرسون پژوهشگر آمریکایی نیز در مقالهای در سایت وابسته به آکادمی مطالعات خاور دور واشنگتن تأکید میکند که تغییر علی النعیمی وزیر نفت سابق عربستان و جایگزینی خالد الفالح به جای وی احتمالاً نشان دهنده این موضوع است که محمد بن سلمان به دنبال هدف قرار گرفتن ایران برآمده و میخواهد قدرت این کشور برای استفاده از سود ناشی از کاهش تحریمها را از بین ببرد. بن سلمان در جریان نشست اخیر کشورهای تولیدکننده نفت که ماه گذشته در قطر برگزار شد، النعیمی را تحقیر کرد و در لحظات پایانی توافق صورت گرفته برای کاهش تولید را رد کرد، تنها به این علت که این توافق شامل ایران نمیشد.
نویسنده مقاله میافزاید که تغییر النعیمی و دیگر تغییرات انجام شده در عربستان سعودی با هدف ایجاد ساختاری جهت اجرای دیدگاه های اصلاحی محمد بن سلمان موسوم به طرح 2030 است.
وی معتقد است که نقش بنسلمان در تصمیمسازی عربستان به مراحل پیشرفتهای رسیده است، تا جایی که ممکن است این تردید به وجود آید که سلمان بن عبدالعزیز به زودی فرزندش محمد را در جایگاه نخست وزیری تعیین خواهد کرد (این جایگاه الان در اختیار خود پادشاه قرار دارد) .
اختصاص دادن این پست به بن سلمان باعث میشود وی به صورت تقریباً نهایی پادشاه آینده عربستان باشد. این رویکرد همچنین محمد بن نایف ولیعهد کنونی عربستان را بیش از پیش به انزوا میکشاند. این در حالی است که بن نایف از نزدیکان واشنگتن به شمار رفته و تجربه بسیار بیشتری در حاکمیت عربستان دارد.
نویسنده مقاله همچنین از احتمال هدف قرار گرفتن متعب بن عبدالله وزیر گارد ملی عربستان و فرزند پادشاه سابق این کشور و یکی از متحدان نزدیک محمد بن نایف خبر داده و میگوید که بن سلمان میخواهد گارد ملی را به وزارت دفاع ملحق کند، ارگانی که ریاست آن بر عهده خودش قرار دارد. البته باید به این نکته آگاه باشد که هر اقدامی بر ضد گارد ملی ممکن است بحران داخلی در خانواده پادشاهی عربستان ایجاد کند.
البته بن سلمان توجه زیادی به اجماع داخلی در درون خاندان پادشاهی ندارد، این در حالی است که چنین اختلافاتی میتواند عواقب بینالمللی برای عربستان به دنبال داشته باشد .
چالشهای فراروی محمد بن سلمان
جان آلترمن تحلیلگر مرکز مطالعات امنیتی آمریکا در سایت این مرکز نوشت محمد بن سلمان در تلاشهای خود برای تحقق رویکرد 2030 با چالش های عمده ای مواجه است.به اعتقاد این نویسنده یکی از این چالش ها، خاندان حاکم عربستان و شرکای آن از میان تاجران بزرگ است، این افراد منافع اقتصادی گستردهای در ساختار موجود عربستان دارند، درک این نکته مهم است که برنامههایی که بن سلمان به دنبال اجرای آن است ، درآمدهای دهها میلیاردر سعودی را به خطر خواهد انداخت.
نویسنده این مقاله میافزاید که بن سلمان نمیتواند هیچ دستاورد واقعی را محقق کند که اعتبار فوری برای او در پی داشته باشد، چرا که جنگ در یمن بیش از حد تصور به طول انجامیده و پروژههای اقتصادی وی نیز به سختی بتواند اعتباری برای او ایجاد کند.
همچنین شخصیتهای ارشد خاندان پادشاهی عربستان تلاش خواهند کرد در روند موفقیت بنسلمان مانع تراشی کنند. به این ترتیب به نظر میرسد مدیریت سیاسی پیشنهادهای اقتصادی ارائه شده چالشی اساسی برای عربستان خواهد بود.
اصلاحات بلندپروازانه پسر پادشاه عربستان
یک کارشناس غربی با اشاره به اقدام پسر پادشاه عربستان در دست زدن به اصلاحات بلندپروازانه در این کشور گفت: بسیاری از تحلیلگران توانایی بروکراسی متورم و غیرکارآمد عربستان برای اجرای این اهداف بلندپروازانه را زیر سوال برده اند .
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از نیویورک تایمز، ملک سلمان به صورت ناگهانی و در اقدامی از پیش اعلام نشده با صدور چند حکم مجزا شماری از وزرای کابینه سعودی را تغییر داد و اقدام به آنچه بازسازی ساختار نهادهای دولتی عربستان خوانده شده است، کرد. این اولین اقدام در راستای طرح بلندپروازانه ریاض برای کاهش وابستگی اش به نفت است.
طرح محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد عربستان، تحت عنوان سعودی ویژن 2030، در واقع دستورالعملی برای توسعه این کشور است.
هدف از این طرح کاهش وابستگی شدید عربستان به نفت، تنوع بخشی به اقتصاد و بهبود کیفیت زندگی شهروندان سعودی اعلام شده است.این طرح در مقطعی به اجرا گذاشته می شود که پادشاهی عربستان در حال سپری کردن روزهایی دشوار است. نظم منطقه ای که برای مدت ها عربستان آن را راهبری می کرد از هم پاشیده و جنگ هایی در کشورهای عراق، سوریه و یمن در گرفته است.این در حالی است که پس از اجرای برجام نفوذ منطقهای ایران نیز در حال گسترش است. همچنین افت قیمت نفت اقتصاد عربستان را تکان داده و موجب شده دولت این کشور با کسری بودجه عظیم مواجه شود.
عادل مالک، کارشناس اقتصادهای جوامع مسلمان در دانشگاه آکسفورد می گوید: آنچه شما در عربستان می بینید، نیاز واقعی به اصلاحات است که در عالی ترین سطح حاکمیتی نیز احساس شده است. شما می توانید به وضوح ببینید که زیر صندلی حاکمان آتش روشن شده است.بسیاری از سعودی ها از طرح سعودی ویژن استقبال کرده و آن را هدف گذاری خاندانی سلطنتی خوانده اند که اغلب طرحهای چندانی برای آینده نداشته است، اما بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان توانایی بروکراسی متورم و غیرکارآمد عربستان برای اجرای این اهداف بلندپروازانه را زیر سوال برده اند.بسیاری از تغییرات اعلام شده اخیر به وضوح با هدف تجدید ساختار دولت انجام گرفته، در حالی که دولت بتواند به سمت تحقق اهداف تعیین شده حرکت کند.
در میان این تغییرات، شاید مهمترین تغییر، برکناری علی النعیمی، وزیر نفت کهنه کار عربستان باشد. از زمانی که در اواسط سال 2014 قیمت نفت شروع به کاهش کرد، النعیمی استراتژی نفتی عربستان مبنی بر دفاع از سهم این کشور از بازار و تضعیف تولید کنندگان پرهزینه نظیر آمریکا را راهبری می کرد. هرچند این استراتژی تا حد زیادی جواب داده، اما در عین حال منجر به مازاد عرضه و پایین ماندن قیمت ها نیز شده است.
النعیمی به عنوان مشاور دادگاه سلطنتی منصوب شده و خالد الفلیح جوان، که قبلا وزیر بهداشت عربستان و رئیس سعودی آرامکو بود، جای وی را اشغال کرده است.برخی کارشناسان انرژی ظهور الفلیح به جای النعیمی را اقدامی کاملا سمبلیک می دانند که سیگنالی قوی را به ساختار قدرت سعودی و بازارهای بین المللی نفت ارسال کرده است.
این اقدام نشانه دیگری از تحکیم جایگاه محمد بن سلمان به عنوان معمار خط مشی اقتصادی عربستان است و نشان دهنده تغییر شرکت سعودی آرامکو به یک شرکت نفتی مستقل با توانایی سرمایهگذاری در پروژهها با دخالت کمتر خاندان سلطنتی است.هرچند النعیمی از مدتها پیش برای بازنشسته شدن ابراز تمایل می کرد، اما غیرمنتظره بودن این برکناری برخی از تحلیلگران را برآن داشته تا این اقدام را نشانهای از قدرت نمایی محمد بن سلمان تحلیل کنند .
دیوید گلدوین، یکی از مقامات ارشد انرژی وزارت خارجه آمریکا در دولت اوباما معتقد است: «این یک خروج بدون تعارف و تشریفات برای مردی بود که کل زندگی اش را وقف نفت عربستان کرده بود و در هر صورت قرار بود استعفا دهد... اینکه النعیمی به جای جشن گرفتن بازنشستگیاش در یک روند ترمیم کابینه کنار گذاشته شد، حتی از نظر استانداردهای سعودیها بیادبانه بود. همچنین وزارت نفت و منابع معدنی عربستان به وزارت انرژی، صنعت و منابع طبیعی تغییر نام داد تا سعودی ها نشان دهند که متعهد به تنوع بخشی به درآمدهای خود هستند.
از سویی، عربستان پس از برداشته شدن تحریم های ایران از سیاست های مختلفی استفاده میکند تا سهم و مقام خود در بازار را بالا ببرد.تصمیم عربستان سعودی که تنها وزیر نفت با قدرت و دارای نفوذ خود را بر کنار کرده با دیدگاه های مختلفی بررسی و تحقیق شده است.
کارشناسان معتقدند که ولیعهد این کشور، محمد بن سلمان قصد دارد حکومت خود را یکپارچه کند و از نظر کارشناسان این کشور در تلاش است که بازار منطقه را در دست خود داشته باشد و ایجاد مبارزه سخت و تنش با ایران را شدت بخشد.
به گزارش خبرآنلاین، بر همین اساس، عربستان سعودی حکم برکناری علی النعیمی را اعلام کرد. وی از سال ۱۹۹۵وزیر نفت این کشور بود و مقام عالیرتبه ای در ۱۲کشور عضو اوپک داشته است. این شخص را با خالد الفالح مدیر عامل شرکت ملی نفت آرامکو جایگزین کردند.
این حرکت پس از از دست دادن توانایی النعیمی در جلسه دوحه در آوریل و نپیوستن به طرح فریز نفتی که تولیدات خود را متوقف کنند تا قیمت نفت بالا آید ، قابل پیش بینی بود. علاوه بر این موضوع، بالا بودن سن النعیمی گمانه زنی های درباره بازنشستگی وی می شد. عربستان سعودی که در عمل مدیر اوپک است، در آغاز با طرح فریز نفتی موافقت کرده بود و قرار بود تولیدات خود را متوقف کند اما در دقیقه نود به دستور محمد بن سلمان ولی عهد این کشور لغو شد و عربستان اعلام کرد که با شرط اینکه ایران نیز در این طرح همکاری کند آن ها نیز مشارکت خواهند کرد. برخی کارشناسان معتقدند که تغییر عربستان در ستون دولتش فقط به دلیل کم کردن وابستگی کشور به نفت نبوده و به نظر می آید برای ایجاد فشار به کشور همسایش ایران و نشان دادن قدرت خودش در منطقه است.
کارشناسان معتقدند که برکنار کردن النعیمی توسط محمد بن سلمان به این دلیل انجام شده است که نشان دهنده بخشی از قدرت این مرد ۳۰ساله باشد. خالد الفالح که سمت وزیر نفت را به تازگی بهدست آورده است، پیرو دستورات بن سلمان است و به نظر نمی رسد شخص الفالح قدرتی در تصمیم گیری داشته باشد.
برای بن سلمان مهمتر از کاهش وابستگی کشور به مواد هیدروکربن ها و افزایش قیمت نفت، نگه داشتن سهم عربستان در بازار و اجازه ندادن به ایران برای ورود به این بازار است. به همین دلیل با آمدن وزیر جدید تغییر آن چنانی در این حوزه مشاهده نخواهیم کرد.
عربستان سعودی تمام تلاش خود را می کند تا در رقابت با ایران بازار را از آن خود کند، درحالی که ایران تمام تمرکز خود را برای رساندن تولیدات خود به میزان قبل از تحریم گذاشته است. عربستان با سیاست های متفاوتی که ارائه می دهد سعی می کند تا با برداشته شدن تحریم ها بازار کشورهایی مانند چین و هند در دست ایران نیفتد و نبض بازار کشور عربستان باشد.
این در حالی است که، موسسه رتبه بندی مودیز رتبه اعتباری عربستان را کاهش داد.به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، موسسه مزبور با صدور بیانیه ای اعلام کرد که عربستان به دلیل افت بهای نفت، رتبه اعتباری خود را از دست داده است. کاهش رتبه اعتباری در عربستان به منزله افزایش ریسک اعتباری سرمایه گذاری در این کشور است.
موسسه یاد شده رتبه اعتباری عربستان را از Aa3به A1کاهش داد و اعلام کرد: بهای پایین نفت به کاهش رتبه اعتباری عربستان سعودی منجر شده است.موسسه مزبور در عین حال یادآور شد که طرح های اعلام شده ریاض برای تنوع بخشی به اقتصاد خود ممکن است به افزایش رتبه اعتباری این کشور در آینده منتهی شود.بحرین نیز دیگر کشور واقع در خاورمیانه بود که در ارزیابی موسسه رتبه بندی مودیز، رقم پایینی را به خود اختصاص داد، به طوری که رتبه اعتباری این کشور از Ba1به Ba2کاهش یافت.
عمان در روند محاسباتی موسسه مزبور، سومین کشوری نام گرفت که رتبه اعتباری اش را از دست داد و این رتبه از A3به Baa1 رسید، ضمن اینکه چشم انداز ابوظبی، قطر و کویت در بررسی های این موسسه، منفی ارزیابی شد. براساس این گزارش، بهای نفت خام برنت در حال حاضر به تقریبا 40 درصد کمتر از رقم اعلام شده در نوامبر 2014 رسیده است.
عربستان در آن زمان سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) را به حفظ میزان تولید برای محافظت از سهم بازار سوق داد. دیگر موسسه های اعتبارسنجی همچون استاندارد اند پورز و فیچ نیز رتبه اعتباری عربستان را در ماه های اخیر کاهش داده اند.کاهش بهای نفت خام از بشکه ای 100 دلار در اوایل سال 2014 به بشکه ای 46 دلار عربستان را وا داشته است از میزان وابستگی اش به دلارهای نفتی بکاهد.
از سویی، تولید کنندگان اصلی نفت در جهان موفق نشدند در نشست ماه گذشته خود در قطر به توافقی در زمینه فریز تولید دست یابند. عربستان در آن نشست، اصرار داشت که هر گونه توافقی در این زمینه باید همه اعضای اوپک از جمله ایران را به مشارکت وا دارد.
ش.د9500194