(روزنامه آفتاب يزد – 1395/06/25 – شماره 4711 – صفحه 3)
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در گفتگویی با تابناک در پاسخ به این سوال که آینده دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی را چطور ارزیابی می کنید؟ گفت: به نظرم باید صادقانه سخن گفت. هر دو جریان در وضعیت بغرنجی هستند و به قول معروف صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتهاند. هر دو جریان به نوعی مترصد آن هستند که پیشامدی رخ دهد یا رخ ندهد و دست آنان را در موقعیت برتری قرار دهد. هرکدام از یک منظر با بنبست مواجه هستند. بنبست فقط به دیدگاهها و موضوعات ویژه این دو جریان محدود نمیشود، بلکه وجه مشترک این دو را نیز در بر گرفته است.
اهم سخنان وی به شرح زیر است:
lبه نظر من اگر اتفاق خیلی خاصی پیش نیایدآقای روحانی دو دورهای خواهد بود. البته این را براساس اینکه در گذشته چنین شده نمیگویم، بلکه به لحاظ تحلیلی و عینی معتقدم چنین خواهد شد. اگر امروز انتخابات باشد او رای میآورد. هرچند در ایران فضای سیاسی ناپایداراست و هر لحظه میتواند اتفاقی رخ دهد که کمتر پیشبینی میشده است.
نقاط قوت این دولت همان نقاط ضعفش است و برعکس.
اگر سال 1392 از هر اقتصاددانی میپرسیدند که آیا ممکن است با این وضع پس از سه سال تورم ما به زیر 10درصد برسد، بعید میدانم که حتی یک نفر آنان این را پیشبینی میکرد، ولی این کار شده است. اگر این دولت نمیآمد، به لحاظ نظری و عملی باید امروز در وضعیت ونزوئلا میبودیم.
بنابراین نقطه قوت آن اتفاقاً اقتصاد است، ولی این نقطه ضعفش هم هست، به دلیل بیکاری و افزایش نیافتن چشمگیر اشتغال و نیز به دلیل انتظارات زیادی که درست هم وجود دارد. جامعه ما اوضاع سال 1391 و 1392 را فراموش کرده است و حوصله مقایسه با ونزوئلا را هم ندارد. خود را با کشورهایی مقایسه میکند که در شرایط دیگری هستند.
lنقطه قوت دیگر دولت برجام است. انصافاً اگر برجام نبود، همین وضع نیمبند هم وجود نداشت. ولی امروز گفته میشود که دستاوردی نداشته است، در حالی که مهمترین دستاورد آن جلوگیری از زیان های کمرشکن بوده است. همانها که ناکامیهای خود را به علت تحریم میدانستند، امروز به گونه دیگری رفتار میکنند. نقطه قوت دیگرش رسانههای مجازی است که بسیار مهم است، ولی میتواند به نقطه ضعف هم تبدیل شود.
l(درباره ادعاهایی مبنی بر حرکت کم خطرجریان اصلاح طلبی پس از سال 88 و انتخاب گزینه هایی که کم اصطکاک هستند)به صورت اقتضایی این مسیر را رفته است و این اشکال اساسی ماجراست. در واقع بیش از آنکه از منظر تحلیلی به این نقطه برسد، ناشی از اقتضائات است و همین امر سیاست مذکور را عمق نمیبخشد و ناپایدار میکند.
l(در مورد گفته های برخی اصولگرایان نظیر آقایان باهنر، مصباحی مقدم و ...مبنی بر احتمال حمایت از روحانی) این مورد خاص بیش از اینکه ایجابی باشد، سلبی است و ناشی از نفرت نسبت به جناح تندرو و احمدینژادیهاست. در حقیقت آنان هم مثل اصلاحطلبان به صورت اقتضایی به این نقطه رسیدهاند و این موضع خیلی عمیق و پایدار نیست و ممکن است بر اثر رویدادها مخدوش شود و تغییر کند.
l(درباره اظهارات برخی اصلاح طلبان که نامزد انتخاباتی خود را سال 1400 معرفی می کنند) حالا کو تا 1400؟ یقین بدانید که کسی برای بیش از خرداد 1396 به آن طرف فکر نمیکند، نه اینکه کسی نخواهد فکر کند، بلکه به این دلیل که متغیرهای موثر بر اوضاع ناشناخته و غیرقابل پیشبینی است. لذا هرگونه فکر کردن به فضایی که متغیرهای اثرگذار آن نامتعین هستند، اتلاف وقت است.
l(درباره اظهارات حجاریان که معتقد است رقابت در انتخابات آتی مبتنی بر تلاش برجامیان و نابرجامیان است) تحلیل آقای حجاریان درست است. زیرا ما در مرحله مواجهه با مسئلهای ملی هستیم که در برجام تعیُّن یافته است. برجام این طبقهبندی را ایجاد نکرده است، بلکه مصداق و تحقق این طبقهبندی در قالب برجام است.
l(درباره برنامه اصولگرایان برای انتخابات و احتمال معرفی نامزد در سال 1400) واقعیت این است که اصولگرایان یک جمع متشکل و منضبط نیستند که یک نفر را به عنوان آزمایش و دستگرمی به میدان بیاورند. آنها یک سر و هزار سودا دارند و افراد زیادی در میان آنان (همچنین در میان اصلاحطلبان البته کمتر، علت کمتر بودن نیز شمشیر رد صلاحیت است) اسب خیال خود را برای ریاست جمهوری زین کردهاند. به علاوه تاکنون کدام فردی بوده که در یک دوره دستگرمی وارد شود و در دورههای بعدی رای بیشتری آورده باشد. توکلی، رضایی یا قالیباف؟
- آنان که پس از یک شکست دوباره میآیند به احتمال زیاد شانس کمتری خواهند داشت. در مجموع گمان نمیکنم که اصولگرایان به وحدت نامزد برسند. به دو دلیل. اگر نامزدهای اصلی رد صلاحیت شوند، به طور طبیعی هر کسی از آنان وارد گود میشود تا شانس خود را آزمایش کند و به قول معروف سنگ مفت گنجشک مفت. انصراف را هم احاله میدهند به نظرسنجی! و بعد هم کنار نمیروند. این پیشبینی روشنی بود که حدود چند ماه پیش از انتخابات سال 1392 درباره اتحاد سهگانه حداد، قالیباف و ولایتی انجام دادم و موجود است و اگر هم نامزدهای اصلی حضور داشته باشند باز هم برای قرار دادن یک نفر جلو او ضرورتی نمیبینند، ائتلاف کنند به ویژه که نخواهند توانست چنین کنند، لذا سعی میکنند افراد گوناگونی را مثل سال 1380 جلو نامزد اصلی قرار دهند.
به علاوه تجربه وحدت در انتخابات سال 1394 شکست فاحشی خورد. اتفاقاً این موضوع را نیز پیشاپیش تحلیل کرده بودم که وحدت آنان به ضررشان خواهد بود. وحدت چاره ساز این جناح نیست.
- بعید میدانم احمدی نژاد از فیلترها عبور کند. شواهد قوی برای این مسئله وجود دارد. وقتی که آقای جنتی با آن حمایتهای بزرگ و عجیب و غریب هم، دیگر از او حمایت نمیکند، گویای همه چیز هست. در صورت فرضی عبور رایآوری او نیز تا حدی است که چشمگیر باشد، ولی در برابر روحانی شکست خواهد خورد.
lبه جز فجایعی اقتصادی که در دورهاحمدی نژاد رخ داد و هنوز مردم آنها را به یاد دارند، مسئله برجام بسیار مهم است. پذیرش برجام از سوی ایران به منزله پذیرش یک سری قواعد کلی است که با رفتارهای عجیب و غریب و خارج از قاعده او سازگاری ندارد و در تضاد است و در صورت حضور انتخاباتی مردم نیز این تضاد را متوجه میشوند و به بقای برجام رای خواهند داد و این نفی احمدینژادیسم است. چه احمدینژاد و چه افراد شبیه او.
lولی ممکن است پرسیده شود که پس چرا احمدی نژاد فعال شده است، آیا اینها را نمیداند؟ به نظر میرسد که یا نمیداند، یا اگر هم بدانند چارهای جز فعالیت ندارند؛ چون عدم فعالیت به منزله خودکشی است. فعالیت میکنند تا تنور خود را گرم نگه دارند، بعد که متوجه عدم صدور جواز ورود میشوند، به نحوی کنار میروند با این عنوان که رای داشتیم، ولی نگذاشتند بیاییم و این را سرمایه آینده سیاسی خود خواهند کرد. به هر حال کاچی بهتر از هیچی!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=49725
ش.د9501969