(روزنامه اعتماد – 1395/09/06 – شماره 3681 – صفحه 6)
* استراتژي اصولگرايان براي ورود به انتخابات را چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا جريان رقيب به دنبال حضور حداكثري با تمام ظرفيت است يا تلاش ميكند از آراي آقاي روحاني براي دور دوم رياستجمهورياش بكاهد؟
** جريان اصولگرا هيچ نمادي از آمادگي و تدارك فعال براي حضور در انتخابات نداشته است يا لااقل تا به حال علامتي كه نشان دهد اين جناح با آمادگي ميخواهد پرقدرت وارد عرصه انتخابات شود، بروز نداده است. در خوشبينانهترين شرايط برخي تحليل ميكنند كه جريان اصولگرا به دنبال خلق يك شگفتي است و ميخواهد سورپرايز سياسي ايجاد كند. ولي تجربه نشان ميدهد جامعه گسترده 80 ميليوني همچون ايران يكباره با يك شگفتي به هم نميريزد و نظراتش تغيير نميكند. البته گهگاهي اتفاقات شگفتي آفريده شده است. مثلا بالا گرفتن آراي آقاي روحاني در سال 92 در شرايط خاص ممكن است از ديد برخي يك شگفتي باشد اما اگر مجموعه شرايط و بستر اين رخداد را تحليل كنيم، دور از انتظار نبوده است. جناح اصولگرا به عقيده من نميتواند با يك شگفتي وارد عرصه انتخابات شود. به هر حال هر شگفتيآفريني در انتخابات براي اينكه به اصطلاح بگيرد يا اثر كند نياز به يك زمينه دارد.
معمولا در عرصه سياسي جامعه بزرگي مثل ايران نياز است كه روي يك كانديداي مطرح و راي آور ماهها كار شود و در لااقل چند ماه به جامعه معرفي شود. تاكنون از جناح اصولگرا فرد خاصي را نديديم كه اصولگرايان رويش دست گذاشته باشند و به عنوان يك چهره بخواهند او را مطرح كنند. برخي چهرهها مثل سردار سليماني مطرح ميشد كه او نيز حضور انتخاباتياش را تكذيب كرد. چهره اجتماعي و رايآور ديگر هم در بين اصولگرايان آقاي احمدينژاد بود كه او هم به هر حال با تحليلهايي كه داشت كنار رفت يا از او خواسته شد كه كنار برود. اين است كه در حال حاضر در جناح راست چهرهاي كه بشود به عنوان يك برگ برنده روي ميز گذاشت وجود ندارد. چهره جديد و تازه هم در اين مدت كوتاه باقي مانده نميتواند خيلي زمينه راي پيدا كند. بنابراين به نظر ميرسد كه اصولگرايان حداكثر كاري كه ميخواهند انجام دهند اين است كه مزاحمتي براي آراي آقاي روحاني پديد آورند و نگذارند آقاي روحاني آراي قابل توجهي در دور دوم انتخابش بياورد. آنها اميدوار هستند كه بتوانند انتخابات را به دور دوم بكشانند و در دور دوم با اين تحليل كه كانديدايي كه جزو هيات حاكمه است شكست خواهد خورد از چهرهاي مقابل روحاني حمايت كنند. اين احتمال به نظر من بعيد است.
* بسيج بدنه اجتماعي براي راي مجدد به آقاي روحاني سختتر شده يا آسانتر؟
** به هر حال طبيعي است كه بخشي از طرفداران يك رييسجمهور در دور دوم انتخابش ريزش خواهند كرد. اين اتفاقي است كه معمولا همه جاي دنيا هم ميافتد. رييسجمهوري كه سر كار است پاسخگوي مشكلاتي است كه ممكن است در دوره خودش به وجود آمده يا ممكن است در دولتهاي پيشين به وجود آمده باشد. در هر حال چون سر كار بوده جامعه مجموعه نابسامانيها را ميبيند. اگر يك چهره بسيار جذاب و شگفتي ساز و با شعارهاي دهان پركن و با محبوبيت خارق العاده مردمي در مقابل رييسجمهوري كه سر كار بوده قرار بگيرد ممكن است جامعه به او توجه كند. ليكن چون تا به حال چنين پديدهاي را نديديم، بعيد است براي پيروزي آقاي روحاني مشكلي پديد آيد. آقاي روحاني دلايلي براي راي آوردن دارد. به هر حال او موفق شده به اصليترين قول خود كه تنش زدايي در سياست خارجي بوده جامه عمل بپوشاند.
حتي اگر رييسجمهور جديد وارد شده به كاخ سفيد اين برنامه را به هم بزند، ديگر جامعه ايران مشكل را از چشم آقاي روحاني نميبيند. آقاي روحاني در وزارت امور خارجه يكي از محبوبترين چهرهها يعني آقاي ظريف و تيمش را گماشت. دولت در ديد مردم نمره بالايي در سياست خارجي دارد. در زمينههاي اقتصادي هم اگر جامعه به خاطر بياورد كه آقاي روحاني در چه شرايطي دولت را تحويل گرفت و با وضعيت كنوني مقايسه كند، نمره مثبتي مجموعا به دولت در اين زمينه خواهد داد. ضمن اينكه در بدنه فرهيخته جامعه ترسي از روي كار آمدن گروههاي تندرو دارد كه باعث ميشود به جناحهاي معتدل نزديك شوند. فقط در صورتي آقاي روحاني با مشكل مواجه ميشد كه كانديداي كاملا متفاوت با شعارهاي جديد، فضا شكن، تابوشكن در مقابل خود ميديد و چنين شرايطي در حال حاضر بسيار بعيد است.
* در انتخابات 96 آقاي روحاني بيشتر از سال 92 به حمايت اصلاحطلبان احتياج دارد يا خير؟
** بدنه اجتماعي كه از آقاي روحاني طرفداري ميكند بدنه اصلاحطلبي است. او قطعا نيازمند حمايت اصلاحطلبان است و بدون حمايت آنان بعيد است كه شانس موفقيت داشته باشد. اصلاحطلبان با توسل به تحليلهاي واقع گرايانهاي كه از سال 92 تاكنون نمود پيدا كرده است از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد.
* اصلاحطلبان به عنوان مهمترين حامي آقاي روحاني چه كاري در سال 96 بايد انجام دهند؟
** به هر حال گرم كردن فضاي انتخاباتي كار آساني نيست. اين كار از بدنه جوان اردوگاه اصلاحطلبي برميآيد. من فكر ميكنم اين پايگاه جوان از هماكنون آغاز كردهاند. گاهي اوقات فضاي ماههاي مانده به انتخابات فريبدهنده است و افراد فكر ميكنند كه فضاي انتخاباتي سرد و «يخكرده» است. ليكن هر چه به انتخابات نزديكتر ميشويم به مرور فضا گرمتر ميشود و به خصوص جوانان در تغيير اين فضا نقش بسزايي دارند.
* اگر فرض كنيم كه اصولگرايان استراتژي ريزش آراي روحاني را دنبال كنند، دولت و حاميانش در ماههاي باقي مانده و در جريان انتخابات چه كارهايي بايد انجام دهند كه اين پروژه عملي نشود؟
** متاسفانه اصولگرايان يك ترفند غيراخلاقي دارند و همان را هم به كار ميگيرند. شگرد هميشگي آنان اين است كه به جامعه بقبولانند كه رييسجمهور قدرتي ندارد و قدرت به دست ما است. بعضي اوقات براي اينكه اين امر را به اثبات برسانند حاضر هستند به اشكالي فجيع و آشكار قدرتنمايي كنند. مثلا اينكه از سخنراني يك فرد مطرح جلوگيري شود و بعد فضايي ايجاد كنند كه بگويند با وجود همه اعتراضات نتوانستيد كاري انجام دهيد و از اين طريق بدنه راي اصلاحطلب را نا اميد كنند. اين ترفند تبليغاتي است كه جامعه و به خصوص جوانان نبايد فريب آن را بخورند. اينها برنامهريزي شده كه نشان دهند دولت كاري از دستش برنميآيد و وقتي ما بخواهيم چيزي اتفاق بيفتد، ميافتد. ما بايد دست طرف مقابل را بخوانيم. به هر حال ميدانيم كه رييسجمهور در چه عرصهاي قدرت دارد و در چه عرصهاي ندارد و اينكه اگر جريان تندرو اصولگرا بخواهد از يك سخنراني و مراسم ممانعت كند بهطور موردي ميتواند اين كار را بكند.
ما ميتوانيم اعتراف كنيم كه آنها اين قدرت را دارند. ولي آنها در درازمدت نميتوانند با توسل به اين كارها بر جامعه اثر بگذارند. ميتوانند از برگزاري يك كنسرت جلوگيري كنند اما نميتوانند علاقه مردم را از موسيقي و از داشتن تفريحات سالم جلوگيري كنند. اين امر مهمترين چيزي است كه آنها به هيچوجه در آن قدرت ندارند. همه حاضريم اعتراف كنيم كه آنها در جلوگيري از برخي برنامهها و سخنرانيها قدرت دارند. آيا اين مساله سبب ميشود كه بپرسيم چرا آقاي روحاني نميتواند جلوي آنها را بگيرد؟ واضح است كه چرا نميتواند انجام دهد. ما رييسجمهوري انتخاب نميكنيم كه حتما اين سدها را بشكند. خوشحال ميشديم كه رييسجمهور بتواند كاري در اين زمينه انجام دهد اما در كوتاهمدت اين اتفاق نميافتد. به هر حال شرايط تغيير خواهد كرد. مولفههاي قدرت تغيير خواهد كرد و هميشه فضا اينطور نميماند. اصلاحطلبان بايد واقع گرا باشند و گول اين ترفند غير اخلاقي آنها را نخورند. اين ترفند در دولت اصلاحات نيز كاملا تجربه شد. دست به اقداماتي ميزدند كه اثبات كنند اصلاحطلبان قدرتي ندارند.
* انتظار اصلاحطلبان از دولت روحاني و دولت احتمالياش در چهار سال دوم چيست؟
** مهمترين انتظار اصلاحطلبان از دولت آقاي روحاني صداقت است. به خصوص در ايام انتخابات از آقاي روحاني انتظار داريم كه صادقانه در پيشگاه ملت حرف بزند. البته طبيعي است كه معذوراتي دارد كه نميتواند در همه امور شفاف حرف بزند اما صرف نظر از آن معذورات بايد در جاهايي كه ميتواند صادق باشد. از دولت انتظار ميرود كه قول تلاش و همكاري بدهد. آنچه مهم است اين است كه آقاي روحاني بايد نوعي نوگرايي در بدنه مديريتي دولت ايجاد كند. در دوره يازدهم دولت به دليل شرايط خاصي كه بعد از دولتهاي نهم و دهم داشتيم، مديريت خبره و باتجربه براي آقاي روحاني اهميت بيشتري داشت و به مديراني روي آورد كه عمري از آنها گذشته بود و سرد و گرم چشيده بودند. با تجربهاي كه در چهارساله دولت تدبير واميد پيدا شده آقاي روحاني بايد از چهرههاي جوانتر و پر تحركتر و قدرتمندتر مديريتي استفاده كند و انتظار است كه كابينه دوم آقاي روحاني بهطور ميانگين 10 سال جوانتر از كابينه قبليشان باشد. همين فرآيند را در سطوح مديريتي بعدي هم اجرا كند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=61016
ش.د9502823