(فصلنامه مطالعات آسياي مركزي و قفقاز – بهار 1382 – شماره 41 – صفحه 257)
1- موضع گرجستان در خصوص تهاجم آمريكا به عراق
تقريبا از ابتداي مارس 2003 (اوايل اسفند 81) زمزمههاي دولتمردان گرجستان در خصوص حمايت اين كشور از آمريكا در صورت حمله آمريكا به عراق شروع و دولت اين كشور اولين اقدام عملي خود را در اين زمينه با ارسال يك لايحه به پارلمان گرجستان آغاز نمود، كه با ناباوري رئيسجمهور و بسياري از دستاندركاران سياست خارجي اين كشور مثل دبير شوراي عالي امنيت ملي گرجستان اين لايحه در وهله اول با مخالفت اعضاي پارلمان مواجه گرديد و بسياري از اعضاي پارلمان آن را به نوعي تحت سلطه رفتن گرجستان و خدشهدار شدن استقلال اين كشور دانسته و با آن مخالفت كردند.
با شروع جنگ آمريكا با عراق، رئيسجمهوري گرجستان اعلام كرد كه گرجستان رژيم عراق را يك تهديد جدي براي امنيت جهاني دانسته و ضمن ناكارآمد خواندن شوراي امنيت و سازمان ملل در زمينه حفظ صلح و امنيت بينالمللي، حمله نظامي آمريكا به عراق را اقدامي مشروع دانست و آمادگي كشورش را براي همكاري با واشنگتن اعلام داشت. همچنين پارلمان اين كشور با فشارهاي وارده از سوي دولت مجددا لايحه مربوط به موافقتنامه همكاريهاي نظامي آمريكا با گرجستان كه بر طبق آن نظاميان آمريكايي از مزاياي ديپلماتيك در گرجستان برخوردار ميشوند را در مورخ 82/1/1 تصويب كرد.
در اين مدت مقامات گرجي بارها آمادگي گرجستان براي در اختيار قرار دادن فضا و فرودگاههاي نظامي كشور و حتي اعزام نيرو براي كمك به آمريكا در اين جنگ را اعلام داشتهاند.
2- دلايل اتخاذ اين سياست از سوي گرجستان
براي ريشهيابي اين موضوع دلايل نزديكي گرجستان به غرب را بررسي ميكنيم.
پس از فروپاشي شوروي گرجستان با دو مشكل عمده زير مواجه بوده است:
الف) مشكلات اقتصادي و پيامدهاي ناشي از آن: از مهمترين مولفههاي دخيل در فروپاشي شوروي، ضعف اقتصادي آن بود، بالطبع گرجستان به عنوان يكي از اجزاي امپراتوري، اين مشكل را به ارث برد، با اين تفاوت كه بسياري از جمهوريها در يك بخش از اقتصاد ملي خود داراي پتانسيلهاي بودند كه ميتوانست به بقاي آنها كمك نمايد.
به عنوان مثال كشورهايي مثل آذربايجان، قزاقستان و تركمنستان داراي منابع نفت و گاز و يا كشور ازبكستان از يك بخش كشاورزي نسبتا خوب بهرهمند و يا كشورهاي اوكراين و بلاروس در بخش صنعت از توانمنديهاي مطلوبي برخوردار بودند. اما هيچ يك از بخشهاي اقتصادي گرجستان چنين پتانسيل قابلي را نداشتند.
ضمن آن كه جنگ داخلي به دليل بروز كشمكش بين تفليس و سوخومي و تفليس تسخينوالي به عنوان دو جمهوري از اجزاي اين كشور صدمات جبرانناپذيري را به اقتصاد اين كشور وارد و انشقاق سياسي و درگيري بين طرفداران گامسا خورد يا اولين رئيسجمهور گرجستان و طرفداران شواردنادزه اين وضعيت را پيچيدهتر نمود. روسيه به عنوان وارث اتحاد شوراي خود از مشكلات اقتصادي زيادي رنج ميبرد. گرچه مسكو بعد از فروپاشي و حداقل تا سال 93 كمكهاي نسبتا خوبي را به طور مستقيم و غير مستقيم در اختيار گرجستان قرار داد.
اما زمامداران اين كشور به دليل نياز اين كشور و همچنين به دليل وجود جو گرايش به غرب و جذب كمكهاي آن و مسابقهاي كه در اين خصوص بين اين كشورها در گرفته بود، گرايش به غرب و ادغام اين كشور در ساختار كشورهاي غربي و به ويژه ساختارهاي اقتصادي آن را به عنوان سياست اقتصادي نوين خود انتخاب و با هدايت كشورهاي غربي و سازمانهاي مالي بينالمللي گامهايي را در مسير فاصله گرفتن از اقتصاد دولتي و كمونيستي و ايجاد اقتصادي مبتني بر بازار برداشتند.
در يك ارزيابي ميتوان گفت كه اتخاذ اين سياست موفقيتهايي را از جمله تثبيت نرخ ارز و دلاري در اين كشور، خصوصيسازي بخشهاي زيادي از اقتصاد و حتي پيوستن به سازمان تجارت جهاني و مواردي از اين قبيل را نيز نصيب گرجستان نمود. گرچه مشكلات اساسي در اين بخش مانند درآمد اكثريت جامعه بدهي كلان خارجي، بيكاري و رواج بيحد فساد مالي از بين نرفته است. نگاهي به صادرات و واردات اين كشور طي سالهاي 96 تا 2002 و نوع موازنه آن كه همواره سير منفي داشته است، بيانگر عدم تثبيت اقتصادي كشور ميباشد.
سال |
ميزان صادرات |
ميزان واردات |
توان تجاري |
كل مبادلات |
1996 |
198/8 |
676/8 |
488- |
885/6 |
1997 |
239/8 |
943/5 |
694/7- |
1183/3 |
1998 |
192/3 |
884/3 |
792- |
1076/6 |
1999 |
238/2 |
601/9 |
363/7- |
840/1 |
2000 |
329/9 |
650/7 |
320/8- |
980/6 |
2001 |
320 |
684/1 |
364/1- |
1040/1 |
2002 |
325/1 |
720/1 |
1045/2- |
|
در هر حال يكي از عواملي كه طي اين چند سال از فروپاشي اقتصاد اين كشور جلوگيري نموده است كمكهاي دريافتي از كشورهاي غربي و حتي روسيه به طور غير مستقيم (ارسال گاز و برق به اين كشور با قيمتهاي به مراتب پايينتر از قيمتهاي جهاني كه كمك بسيار شاياني به اين كشور فاقد منابع تامين انرژي است) ميباشد، به عنوان مثال ميزان كمكهاي آمريكا بيش از يك ميليارد دلار تا پايان سال 2002 (برخي اخبار غير رسمي ميزان كمكهاي آمريكا را بيش از دو ميليارد دلار عنوان نمودهاند) و آلمان 255 ميليون دلار بوده است. اين كمكهاي تاثير زيادي بر بقاي اين كشور و اقتصاد آن نموده است.
آمريكا براي جذب اين كشورها، تقريبا از سال 1993 استراتژي مدوني براي سياست خارجي خود در كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز طراحي و به اجرا گذاشت اين استراتژي ارائهكننده و هدايتكننده سياستها و اهداف اين كشور در سه مقوله سياسي، اقتصادي و امنيتي است. در بخش اقتصادي اين استراتژي دو طرح عمده:
- ايجاد كريدور حمل و نقل شرق به غرب؛
- ايجاد خط باكو، تفليس – جيهان و خط گاز باكو – ارزروم؛ را پيشنهاد و به اجرا گذاشت. از جمله پيامدهاي اجراي اين دو طرح، كاهش وابستگي كشورهاي مسير كريدور حمل و نقل شرق به غرب به روسيه و ايران و در نتيجه كاهش نفوذ اين دو كشور در منطقه بود.
در مبحث انتقال انرژي نيز، هدف اين بود و ميباشد كشورهاي برخوردار از منابع نفت و گاز در آسياي مركزي و قفقاز بتوانند فارغ از فشارهاي روسيه و نفوذ آن و يا انتقال اين منافع از طريق ايران به خليج فارس (كه نتيجه آن اتكاي هر چه بيشتر آمريكا و جهان غرب به تامين انرژي از منطقه خليج فارس ميشود)، نفت خود را صادر و سرمايه اوليه براي ترميم زيرساختهاي موردنظر براي جلب سرمايهگذاري را فراهم نمايند. از طرفي با انتقال و ترانزيت اين منابع از طريق كشورهاي كه فاقد اين منابع انرژي هستند مثل گرجستان و تركيه منابع ارزي حاصل از اين ترانزيت، تا حدودي مشكلات اقتصادي آنان را مرتفع سازد.
ارائه اين طرحها و وعده عايدات ناشي از اجراي آنها، تمايل كشورهايي مثل گرجستان را كه در مشكلات اقتصادي غوطهور بوده و منابع درآمدي ديگري آن هم با اين سطح و تقريبا با كمترين سرمايهگذاري برايشان قابل تصور نبود را بيش از پيش به آمريكا و كشورهاي غربي متمايل ساخت.
ب) بحران جدايطلبي در جمهوري آبخازيا و منطقه اوستياي جنوبي: از ديگر عوامل عمدهاي كه باعث جذب كشور گرجستان به غرب گرديد بروز جداييطلبي در جمهوري خودمختار آبخازيا و منطقه خودمختار اوستياي جنوبي ميباشد. زيرا مقامات گرجي معتقدند كه جداييطلبان آبخازي با كمك مستقيم و غير مستقيم روسيه توانستند عليه تفليس بجنگند و با كمك اين كشور است كه آبخازيا توانسته از سال 1994 تا كنون پا برجا مانده و اقدامات طرف گرجي كه از طرق مختلف از جمله توسل به شوراي امنيت سازمان ملل براي كمك به حل و فصل مناقشه و يا استفاده از ابزارهاي نظامي براي اعاده تماميت ارضي گرجستان را با شكست مواجه سازد.
اين مساله باعث شده كه شواردانادزه در توجيه حمايت گرجستان از اقدام آمريكا در حمله به عراق و عدم كسب اجازه اين كشور از شوراي امنيت را به دليل كارآمدي سازمان ملل در حل مشكلات و مسايل بينالمللي، اقدامي مشروع اعلام نمايد و استناد وي نيز اين بود كه با وجود اصرار گرجستان براي حل مساله آبخازيا از طريق سازمان ملل، چندين بار طرح موضوعي حل و فصل آبخازيا در شوراي امنيت با ممانعت مسكو مواجه شده است و بالنتيجه، اين سازمان در حل و فصل مساله عراق نيز كارايي نداشته و اقدام آمريكا مشروع بوده است.
موارد فوق از مهترين دلايل نگرش سياست خارجي گرجستان در گذشته و حال به غرب ميباشد. اين موارد باعث شد تا گرجستان خواستار ادغام در ساختارهاي سياسي، امنيتي و اقتصادي غرب از جمله در ناتو، شوراي اروپا، سازمان تجارت جهاني و حتي اتحاديه اروپا گردد و در مقابل كمكهايي كه غرب و به ويژه آمريكا كه به اين كشور نموده و مينمايد اعطاي امتيازاتي به كشورهاي غربي را مدنظر قرار دهد كه از جمله آن:
اجازه استقاده نظامي تركيه و آمريكا از پايگاهها و فرودگاههاي نظامي اين كشور، مشاركت در برنامههاي مختلف ناتو و برگزاري مانورهاي نظامي نظامي ناتو در گرجستان، امضاي موافقتنامه همكاري نظامي با آمريكا كه به موجب آن سربازان آمريكايي و كليه افراد حقيقي و حقوقي آمريكايي كه به نوعي با وزارت دفاع آمريكا در ارتباط ميباشند، در گرجستان از مصونيتها و مزاياي ويژهاي برخوردار خواهند بود. امضاي موافقتنامه دو جانبهاي كه بين دو كشور در خصوص باز بودن آسمان گرجستان بر روي هواپيماهاي آمريكايي و اجراي برنامه آموزش نظاميان گرجي توسط مربيان آمريكايي، ميباشد.
ج) دلايل ديگر همكاري نزديك گرجستان با آمريكا در مقطع كنوني: اين دلايل را ميتوان به شرح زير برشمرد:
بهرهبرداري از شرايط به وجود آمده براي كشاندن آمريكاييها به گرجستان كه اين امر با دعوت مداوم از آمريكا براي استفاده از فرودگاههاي نظامي و پايگاههاي نظامي گرجستان در دست اقدام ميباشد. در اين صورت و پس از پايان جنگ با عراق، گرجيها خواهند توانست تا حدود زيادي مسئوليت حفظ امنيت خود در مقابل كرملين را با مخارج آمريكاييها تامين نمايد.
شواردنادزه و اطرافيان وي به دليل عدم برخورداري را محبوبيت مردمي درصددند تا با دادن امتياز به آمريكا، به نوعي موافقت آمريكا و ساير كشورهاي غربي را براي ادامه حكومت جناح سياسي خود جلب و با آيندهنگري از بروز مخالفتهاي آتي كشورهاي غربي و سازمانهاي مدافع حقوق بشر بر عليه اقدامات آنان براي ادامه حكومت خود، جلوگيري نمايند.
بيم و نگراني گرجيها از درگير شدن دولت آمريكا در تحولات بينالمللي و غفلت و يا كاهش حمايت مالي و سياسي از تفليس بخصوص در مقابل كرملين، باعث شده است تا با نزديكي هر چه بيشتر و با بزرگنمايي اين نزديكي بخصوص نزد آمريكاييها، جريان حمايتهاي مالي و سياسي آمريكا در آينده را نيز تضمين نمايند.
3. تاثير ديپلماسي جاري بر آينده سياست خارجي گرجستان
بدون شك اين موضع (حمايت از جنگ) تاثيرات مهمي بر سياست خارجي اين كشور و در نگرش ساير كشورها به گرجستان خواهد داشت. در ادامه به طور خلاصه پيامدها و تاثيرات اين موضع گرجستان بر روابط اين كشور با كشورهاي مختلف مورد بررسي قرار خواهيم داد.
در مقطع كنوني به دليل نامشخص بودن سرنوشت جنگ آمريكا با عراق نميتوان تحليل قاطعي ارائه داد زيرا بسته به پيامد جنگ و نوع پيروزي آمريكا نوع رفتار هر سه طرف معادله يعني آمريكا، گرجستان و روابط كشورهاي ديگر با گرجستان و روابط گرجستان با اين كشورها ميتواند متفاوت باشد. در صورت پيروزي آمريكا بر عراق و موفقيت آمريكا در انجام موارد موردنظر خود در عراق مانند ايجاد حكومتي به رهبري يك آمريكايي در عراق و استفاده از منابع نفتي اين كشور، پيشبيني ميشود قيمت نفت سقوط نموده و اين امر بر روند اجرايي پروژه خط باكو – تفليس – جيهان تاثيرگذارده و در نتيجه تاثيرات منفي بر اقتصاد گرجستان بگذارد.
تشويق آمريكا با ادامه ماجراجوييهاي نظامي خود در ساير نقاط جهان كه در اين صورت نيز پيشبيني ميشود تا حدود زيادي ميزان كمكهاي آمريكا به گرجستان بخصوص در بخش كمكهاي اقتصادي كاهش يابد. نكته قابل توجه اين كه از هم اكنون رئيس برنامه هماهنگكننده كمكهاي آمريكا به اروپا و آسيا از كنگره آمريكا درخواست نموده كه دولت اين كشور به دليل آنچه وي اهميت استراتژيك گرجستان براي واشنگتن اعلام نموده، 75 ميليون دلار بر عنوان كمك آمريكا به گرجستان در سال 2004 اختصاص دهد. ميزان اين كمكها در سال گذشته بالغ بر 90 ميليون دلار بوده است.
4. روابط گرجستان و روسيه
در فوق اشاره گرديد كه يكي از دلايل اصلي اتخاذ سياست نزديكي گرجستان به كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا، ترس و نگراني دائمي گرجستان از خدشه به استقلال و تماميت ارضي گرجستان از سوي روسيه بوده و ميباشد.
اما گرجيها نيز خود بر آن نكته واقفاند كه دليل اصلي حمايت روسيه از آبخازها و اوستيها در گذشته و حال، نگراني روسيه از نفوذ و حضور آمريكا و غرب در گرجستان و حضور در قسمتهاي آسيبپذير مرز روسيه يعني مناطق چچن، اينگوش و داغستان ميباشد.
با توجه به موافقتنامههاي جدي بين آمريكا و گرجستان كه به حضور بيشتر نيروهاي نظامي و پايگاههاي آمريكايي در گرجستان خواهد انجاميد و به اين دليل كه از هم اكنون آمريكا دست به اقدامات شكبرانگيزي از قبيل پرواز هواپيماهاي جاسوسي يو – 2 در اطراف مرزهاي روسيه زده است:
به نظر ميرسد بايد منتظر آينده تيرهتري در روابط دو كشور روسيه و گرجستان بود. اين امر هم در صورت پيروزي زود هنگام آمريكا در جنگ با عراق مصداق دارد و هم در صورت طولاني شدن جنگ، دو سناريو زير توضيح دهنده اين تحليل است:
الف) وضعيت روابط گرجستان و روسيه در صورت پيروزي سريع و آسان آمريكا در جنگ با عراق كه در صورت پيروزي سريع در جنگ با عراق، گرجستان و آمريكا فشار سياسي مضاعفي را بر روسيه براي عدم مداخله در گرجستان و حل و فصل بحران آبخازيا و تخليه پايگاههاي روسيه وارد خواهند آورد. روسيه با توجه به برخورد تهاجميتري كه انتظار ميرود آمريكا بعد از چنين پيروزي اتخاذ نمايد سعي خواهد نمود تا با روشهاي مختلف از جمله تشويق آبخازيا به شروع مذاكرات صلح و حل و و فصل مناقشه، امتيازات موردنظر خود را از طريق مشاركت آبخازيا در ساختار قدرت كه در طرح سازمان ملل نيز پيشبيني شده محقق سازد.
همچنين روسيه به احتمال زياد خواهد كوشيد تا با استفاده از اهرمهايي نظير نفوذ خود در شوراي امنيت و اهرمهاي اقتصادي نظير گاز و برق صادراتي خود به گرجستان، فشارهاي بيشتري را بر دولت اين كشور (كه پيشبيني ما در فوق اين بود كه در صورت پيروزي آمريكا از كمكهاي كمتري برخوردار خواهد بود)، وارد آورد. در نتيجه شاهد يك روابط تيرهتر بين دو كشور در ميان مدت خواهيم بود.
ب)وضعيت روابط گرجستان و روسيه در صورت طولاني شدن جنگ با عراق: تحميل هزينههاي سنگين بر آمريكا كه اين مساله باعث كاهش توانايي و نفوذ سياسي اين كشور در سطح جهان شده و نتيجه آن عدم اجراي سياست خارجي آمريكا در ساير نقاط و عدم تحقق برنامهها و تعهدات مالي واشنگتن به كشورهاي وابسته خواهد بود. كاهش نفوذ آمريكا در جهان ميتواند خود بخود باعث توانايي ساير بازيگران عرصه روابط بينالملل از جمله روسيه گردد.
در اين صورت روسيه در اعمال فشار بيشتر بر گرجستان به سبب اتخاذ سياست نزديكي با آمريكا در گذشته و وادار نمودن تفليس به ارائه امتيازات موردنظر خود، ترديد نخواهد كرد.
5. گرجستان و اروپا
الف) مروري بر روابط گرجستان و كشورهاي اروپايي: در ابتدا لازم است اشاره شود كه همواره ملت و فرمانروايان گرجي خود را جزء ملل و تمدن مسيحيت و اروپايي دانسته و خواهان به شمار آمدن گرجستان به عنوان يك كشور اروپايي بودهاند. اما عواملي چند در گذشته مانع تحقق اين آرزو بوده است يكي از مهمترين اين موانع قرار گرفتن اين كشور در كنار امپراتوريهاي بزرگ مسلمان بوده كه تقريبا در بيشتر زمانها، حكم محلي گرجستان تحت استيلاي اين فرمانروايان بودند.
هرگاه امپراتوريهاي مسلمان نيز ضعيف ميشدند و عرصه براي قدرتنمايي امپراتوريهاي مثل بيزانس كه نزديكترين امپراتوري مسيحي به اين كشور بود، خالي ميماند، اين امپراتوري نيز حاضر نبودند گرجستان را به عنوان يك واحد سياسي مستقل به رسميت بشناسند و خواهان تسلط بر اين سرزمين و انقياد فرمانروايان آن ميشدند. به طوري كه در آخرين تلاشي كه حاكم اين سرزمين براي خلاصي از به اصطلاح تسلط ايرانيان مسلمان نمود، ملت اين كشور همان نيمه استقلال ظاهري خود را تا سال 1991 از دست داد.
اما با فروپاشي شوروي و مقايسه سطح پيشرفت و رفاه كشورهاي اروپايي و غربي، اين عطش دوباره زنده شد و شعار و سياست ادغام گرجستان در ساختارهاي غربي و اروپايي به عنوان يكي از اصليترين محورهاي سياست خارجي اين كشور در آمد. با تلاشهايي كه دو طرف براي تحقق آن انجام دادند گرجستان موفق شد به عضويت شوراي اروپا درآيد و تلاش اين كشور براي عضويت در ساير ساختارهاي اروپايي و غربي مانند سازمان آتلانتيك شمالي در بخش نظامي و پيوستن به اتحاديه اروپايي در بخش اقتصادي دو روياي اين كشور در بخش سياست خارجي ميباشد.
با برنامهريزيهاي انجام شده و با عضويت گرجستان در برنامه مشاركت براي صلح ناتو و شركت گرجستان در مانورهاي مختلفي كه ناتو برگزار نموده و يا در گرجستان برگزار كرده و ميكند و اجراي برنامههاي توصيه شده از سوي اين سازمان مانند كاهش نيروهاي مسلح اين كشور و سعي در مطابقت نيروهاي ارتش با برنامه و استانداردهاي ناتو و برگزاري دورههاي آموزش براي نيروهاي نظامي و انتظامي گرجستان با هدايت و آموزش مستشاران آمريكايي و قولهايي كه اعضاي اين سازمان در اجلاس پراگ به گرجستان دادهاند، گرجستان اميدوار است بتواند تا سال 2005 به عضويت اين سازمان درآيد.
اما در مورد پيوستن به سازمانهايي اروپايي مثل اتحاديه اروپا به نظر ميرسد اين حداقل اميدواري نيز موجود نباشد. به عنوان مثال با اين كه گرجستان و دو كشور ديگر قفقاز يعني آذربايجان و ارمنستان نيز به عضويت شوراي اروپا درآمدهاند، شوراي اروپا بارها گرجستان را به سبب عدم رعايت موازين اين شورا بخصوص در بحث مربوط به حقوق بشر، تهديد به اخراج نموده است. در مورد پيوستن به اتحاديه اروپا، گرجستان به خوبي ميداند كه در حال حاضر حداقل به دليل اقتصاد ناكار آمد و بيمار اين كشور سخن گفتن از پيوستن به اتحاديه اروپاي معنا و مفهومي نميتواند داشته باشد. با فروپاشي شوروي و استقلال كشورهاي منطقه آسياي مركزي و قفقاز، كشورهاي اروپايي به طور مستقل و در چارچوب اتحاديه اروپا كمكهاي اقتصادي، سياسي و حتي نظامي و امنيتي را در قالب همكاريهاي دو جانبه و يا از طريق سازمانهاي مالي و ساير سازمانهاي مربوطه، به اين كشورها از جمله گرجستان اعطاء كردند.
در اين ميان جمهوري فدرال آلمان به دليل كوششهايي كه ادوار دشواردنادزه در زمان شوروي سابق براي عملي شدن اتحاد دو بخش شرقي و غربي آلمان به عمل آورده بود، كمكهايي به ارزش دويست و پنجاه ميليون دلار در اختيار گرجستان قرار داده و همچنين كمكهاي زيادي در خصوص برگزاري دورههاي آموزشي به اين كشور حتي در بحث آموزشهاي نظامي و انتظامي نموده است. ساير كشورهاي اروپايي نيز چنين كمكهايي را البته در مقايسه كوچكتر در اختيار اين كشور قرار دادهاند.
ب) تاثير پيروزي سريع آمريكا در جنگ با عراق بر روابط گرجستان و كشورهاي اروپايي مخالف جنگ: در ازاي حمايت كشورهاي حامي آمريكا در منطقه شرق اروپا و منطقه قفقاز، آمريكا درصدد پذيرش عضويت سريع اين كشورها در ناتو برخواهد آمد.
از آنجايي كه برخي از كشورها از جمله گرجستان هنوز استانداردهاي لازم براي عضويت را دارا نميباشند و از طرفي براي عضويت يك كشور اجماع كشورهاي عضو لازم ميباشد، بعيد است كشورهاي اروپايي مخالف سلطه آمريكا به راحتي حاضر به پذيرش اعضاي جديد باشند. با توجه به عدم پيروي گرجستان از سياستهاي موردنظر كشورهاي اروپايي و حمايت صريح و مجدانه از طرف مقابل اين كشورها، انتظار ميرود تا حدود زيادي از ميزان كمكهاي كشورهاي اروپايي به اين كشور نيز كاسته شود.
ج) وضعيت روابط گرجستان و كشورهاي مخالف جنگ در صورت طولاني شدن جنگ با عراق: احتمال اين كه كشورهاي اروپايي در تامين اعتبار و حمايت از ايجاد كريدور حمل و نقل شرق به غرب و ايجاد خط لوله نفت باكو، تفليس جيهان تجديدنظر نمايند (با توسل به بهانه عدم صرفه اقتصادي) وجود خواهد داشت. زيرا حمايت كشورهاي منطقه از آمريكا و نفوذ آمريكا در كشورهاي اين مسير ميتواند كشورهاي اروپايي را به اين جمعبندي برساند كه در آينده و در صورت پيدايش بحران بين آمريكا و اروپا، اين كشورها مجددا نيز جانب آمريكا را خواهند گرفت كه پيامد آن ايجاد بحران در بخشهايي از اروپا در زمينه تامين انرژي و حمل و نقل و قطع يا اختلال در ارتباطات حمل و نقلي شرق به غرب خواهد بود كه نتيجه آن براي گرجستان واضح و مبرهن است.
اهتمام كشورهاي اروپايي به ساير مسيرهاي انتقال انرژي و كريدورهاي حمل و نقلي از جمله مسير انتقال انرژي از طريق ايران و كريدور حمل و نقل شمال – جنوب؛
فشار مضاعف اروپا به اين كشورها (از جمله گرجستان) براي رعايت موازين حقوق بشر و انتقاد شديد از مقامات مسئول اين كشورها بخصوص روساي جمهور آنها (از جمله شواردنادزه) و مجبور نمودن آنان به كنارهگيري از قدرت و برگزاري انتخابات سالمتر در اين كشورها؛
همكاري بيشتر اروپا و روسيه در مسايل منطقهاي به منظور حفظ اتحاد بين اروپا و روسيه و ناكامي گرجستان براي وارد آمدن فشار از سوي كشورهاي اروپايي براي حل بحران آبخازيا.
در اين خصوص لازم است توجه كنيم كه سياستهاي اتخاذ شده از سوي اروپا و بسياري از كشورها در هر دو صورت پيروزي و يا طولاني شدن جنگ، در موراد زيادي مشابه و يكسان خواهد بود اما شدت وحدت اين سياستها و استراتژي اجراي آن در صورت پيروزي و يا طولاني شدن جنگ، متفاوت خواهد بود.
6- روابط آتي گرجستان و تركيه
گرجستان و تركيه از جهات زير داراي مشتركات زيادي ميباشند: هر دو از كمكهاي آينده بهرهمند ميشوند، علاقمند به اجراي خط لوله باكو – تفليس جيهان و خط لوله گاز باكو – تفليس – ارزروم ميباشند، تمايل شديدي به اروپايي محسوب شدن دارند، كشورهاي اروپايي خواهان رعايت موازين حقوق بشري و تصويب قوانين خاصي در اين كشورها هستند.
به دليل مخالفت تركيه با واگذاري پايگاههاي خود به آمريكا براي جنگ با عراق، گرجستان اعلام كرد كه حاضر است جاي تركيه را پر كرده و پايگاههاي نظامي خود را در اختيار آمريكا قرار دهد.
اين مساله نشان ميدهد كه گرجستان در آينده به صورت نوعي رقيب براي تركيه عمل خواهد كرد و در واقع ميتواند از جايگاه و اهميت استراتژيك اين كشور نزد آمريكا بكاهد كه در آن صورت تركيه ديگر قادر نخواهد بود بر روي جايگاه استراتژيك خود در منطقه مانور دهد.
در صورت موفقيت آمريكا در اجراي طرحهاي خود در عراق يكي از پيامدهاي آن كاهش قيمت نفت خواهد بود.
بروز اشكالاتي در روند اجرايي خط لوله نفت باكو – جيهان، عملي شدن پيمانهاي امنيتي نظير پيمان امنيتي ترابوزان را نيز ميتواند تحت تاثير (منفي) قرار دهند. در صورتي كه گرجستان بخواهد به عنوان يك رقيب براي تركيه در منطقه ظاهر شود، آنكارا ميتواند ضمن قطع كمكهاي خود به گرجستان، از طريق كنترل تنگههاي بسفر و داردانل و اعمال تعرفههاي سنگين براي طرف گرجي در امر صادرات و واردات، قدرت راي خود در ناتو و حتي از طريق دخالت در حل و فصل بحران آبخازيا (در تركيه حدود دو ميليون نفر از اقوام قفقازي زندگي ميكنند كه گرايش مثبت زيادي با آبخازها دارند) و مشكلات زيادي را براي گرجستان به وجود آورد.
منبع: سفارت جمهوري اسلامي ايران – تفليس
ش.د820537ف