(روزنامه جوان ـ 1395/01/24 ـ شماره 4786 ـ صفحه 10)
** بحث نفوذ پديدهاي نيست كه اختصاص به حال حاضر داشته باشد. ما در تاريخ معاصر خود و در دوران قاجار و پهلوي كساني را داشتهايم كه ايران را تبديل به مستعمره انگليس كردند. وقتي كه ما تاريخ حقارتبار دوران قاجار و پهلوي را ميخوانيم ميبينيم كه كساني كه شيفتگان غرب بودهاند و قبله و كعبه آمالشان غرب بوده است كم نداشتهايم. اينها به حريت و آزادگي ملي هم كاري نداشتند و عملاً ملت و مليت ايراني را تحقير ميكردند و افتخار ميكردند كه بايد از فرق سر تا نوك پا فرنگي شد. ما چنين افرادي را در سابقه نفوذ داريم. كساني كه ميگفتند بايد صنعت نفت ايران را به انگليس سپرد و ايراني توان آفتابه ساختن هم ندارد. همين نگرش امروز به يك نحوي دوباره زنده شده و امروز ميبينيم كسي كه لقب استادي دانشگاه تهران را يدك ميكشد، به صراحت ميگويد كه ايرانيها نيازي به فناوري هستهاي ندارند و ما بايد برويم مشكل غذاي مردم را حل كنيم. يعني تصوري كه گمان ميكند اگر فناوري هستهاي تعطيل بشود مشكلاتي مانند سوءتغذيه هم حل خواهد شد!
ما مشكل نفوذ را در تاريخمان داشتهايم و ملت ايران كم نديده كه اين افراد ملت را تحقير كنند. همين امثال وثوقالدولهها و قوامالسلطنهها بودند كه در عرصههاي مختلف كشور را تسليم غرب ميكردند و امروز هم فرزندان همان تفكر دوباره دارند همان مسير را در پيش ميگيرند.
دشمن ميداند كه اگر بخواهد به كشور ايران حمله نظامي كند و قصد تسلط اينچنيني داشته باشد، طبيعتاً جامعه ايران تسليم نخواهد شد. براي همين است كه حالا دنبال نفوذ هستند كه بدون هزينه و مشكل، سوء استفاده خود را انجام بدهند و به اهداف خود برسند. نفوذيها كسانياند كه حقوقهاي ميليوني از بيتالمال مسلمين ميگيرند اما افكار دانشجويان مسلمان را امريكايي بار ميآورند. نفوذيها با پول بيتالمال جوانان مسلمان صاف و پاك را تحويل ميگيرند و كساني مانند خودشان را تحويل ميدهند.
* يعني تفكرات غربي كه حاصل تحصيل با منابع علمي ماترياليستي است، باعث توليد چنين اساتيد و نفوذيهايي ميشود. درست است؟
** ببينيد كساني كه با اين رفتارها، دامن پاك اساتيد خدوم و عالم دانشگاهي ما را لكهدار ميكنند كساني هستند كه فكر فاسدي دارند. كساني كه متفكر نيستند، مقلد هستند و قبلهنماي تقليدشان هم به سمت امريكا، كانادا و غرب است. البته در ميان آنها پيدا ميشوند كساني كه جيرهخوار هستند اما نه به آن معنا كه قاطبه آنها را بخواهيم مزدور بدانيم، بلكه آنها بر اساس تفكر خود در زمين دشمن بازي ميكنند.
متأسفانه با افرادي طرف هستيم كه در اين دولت مسئوليتهاي بالا در وزارت علوم گرفتهاند و تفكرات فاسدي دارند. ممكن هم است كه به خيال خودشان دارند خدمت ميكنند اما در عمل جاده صافكن دشمنان هستند.
* و باز هم بايد برويم سراغ اسلامي كردن واقعي دانشگاهها و منابع دانشگاهي...
** ما هر چقدر هم كه بخواهيم منابع علميمان را اسلامي كنيم تا زماني كه چنين افرادي در رأس هرم مديريتي هستند باز هم توفيق نخواهيم يافت. تا اين مديريتهاي فاسد و امريكايي وجود داشته باشند خب اتفاق مباركي نخواهد افتاد. با گذشت 37 سال از پيروزي انقلاب تلاشهاي زيادي شده است و انديشمندان زيادي كار كردهاند و منابع علمي اسلامي تا حدودي ساخته شده. اما چرا اين منابع وارد دانشگاهها نميشوند؟ چون مديران بالايي اجازه نميدهند.
متأسفانه مديران فاسد سالهاي سال است كه نظام آموزش عالي ما را قبضه كردهاند و حتي هنگامي كه جناح سياسيشان بر اريكه قدرت نبوده اما اينها در قدرت باقي مانده بودند. به اين معنا كه مثلاً در دولت نهم و دهم هم همين ماجرا بود و مسئولان عالي وزارت علوم در عمل كار را به دست همين افراد سپرده بودند. افرادي كه هرچند ممكن است اصولگرا به حساب بيايند اما ساختار فكريشان همان است و نگاهشان منجر به نفوذ ميشود. اينها اجازه ورود منابع اسلامي را به دانشگاهها ندادند و نخواهند داد. كساني هستند كه تا وقتي باشند وضعيت ما همين است و ويروسهايي هستند كه امثال خودشان را تكثير ميكنند و ما بايد شر اين افراد و تفكرات منحط آنها را از نظام دانشگاهي بكنيم و مماشات و تسامح و تعارف با آنها باعث ميشود همين تفكر و همين افراد تا قيام قيامت باقي بمانند.
ما به يك انقلاب فرهنگي نياز داريم. انقلاب فرهنگي به اين معنا كه هركسي كه به نظام و انقلاب اعتقادي ندارد، نبايد مسئول پرورش افكار و انديشه جوانان مردم باشد. كساني بايد باشند كه اگر لااقل معتقد به بسترهاي ديني نيستند آزادمرد باشند و اگر مسلمان نيستند، ايراني باشند و به فكر اعتلاي وطن و كشور خود باشند.
* در اين وضعيت وظيفه جنبش دانشجويي چيست؟ جوانان دانشجو بايد چه كنند؟
** ببينيد توان جنبشهاي دانشجويي چيست؟ تنها كاري كه از اين بچهها بر ميآيد اين است كه خودشان را به لحاظ علمي طوري مديريت كنند كه اسير اين جريانات نشوند و تشكلهاي دانشجويي هم فقط ميتوانند مطالبهگري كنند. شما نميتوانيد از دانشجويان اصلاح مديريتي را انتظار داشته باشيد. دانشجو فقط ميتواند مطالبه كند و نهادي مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي به طور عملي وارد بشود. البته همين كه شورا چنين احساس دغدغهاي ميكند يا نه، خودش محل بحث است. اما نميتوانيم انتظار زيادي از جنبش دانشجويي داشته باشيم. آنها فقط ميتوانند مطالبه كنند و اين كار را هم كردهاند و ادامه هم خواهند داد. كسان ديگري هستند كه بايد در عمل وارد اين مسئله بشوند.
اينكه رهبري معظم انقلاب احساس خطر كنند نكته عجيبي نيست. متأسفانه امروز با وضعيتي طرف هستيم كه رهبر انقلاب شرايط را طوري حس ميكنند كه دربارهاش تذكر و هشدار ميدهند. در واقع عملكرد دولتمردان در دولت تدبير و اميد در حوزه دانشگاه جوري بوده كه شرايط دانشگاهي به چنين وخامتي رسيده است. شما ببينيد امروز فضا به سمتي رفته است كه مسئولان دانشگاهي شرايط را براي جولان گروهها و دستههاي مسئلهدار فراهم كردهاند. امروز شاهد اين هستيم كه فضا به سمتي رفته كه بعضيها در دانشگاه از اصحاب فتنه، جريان منتظري و افراد اين جريانات شوم حمايت ميكنند و بالاي سر عكس مرحوم منتظري آيه «و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون» را نصب ميكنند. در واقع مديريت دانشگاهها چنان فضا را مهيا كردهاند كه چنين اقدامات ضد انقلابي را هم در دانشگاه به تماشا مينشينيم و شاهد چنين وقايعي هستيم. در چنين شرايطي طبعاً هشدار رهبر انقلاب هم شنيده ميشود و ايشان هم احساس خطر ميكنند و تذكر ميدهند.
شما ببينيد همين چند وقت پيش يكي از اساتيد دانشگاه تهران در دانشگاه با يكي از مقامات وزارت خارجه انگلستان ديدار خصوصي ميگذارد و با افتخار به ديدار آن مقام انگليسي ميرود. مدير دانشگاه تهران چنين شرايطي را رقم زده و وزير علوم هم كه با يكي رفتار منفعل فقط به تماشاي اين اتفاقات نشسته است. با اين شرايط چرا رهبر انقلاب نگران نباشد؟ امروز در فضاي آموزش عالي چيزي كه بسيار مهم است و در وهله اول اهميت قرار دارد همراهي با اصحاب فتنه و آشوب است. اينكه افرادي در رأس قرار بگيرند كه در فتنه 88 جزو نفراتي بودند كه رأساً در برابر نظام ايستادند و از فتنه حمايت كردند. اينها در اولويت است. اتفاقاً وجود اين افراد شرايط را به سمتي ميبرد كه بستر براي حضور دشمن و نفوذ آن و تربيت دانشجوياني كه مريد غرب هستند و نسبت به غرب احساس شيفتگي ميكنند، مهيا ميشود. حضور چنين اساتيد و مسئولاني منجر به اين ميشود كه دانشجوياني تربيت شوند كه مبارزه با غرب را جهالت بخوانند و شيفته و مرعوب غرب و امريكا باشند.
دولت تدبير و اميد با انفعال در وزارت آموزش عالي خود به اين جريان پر و بال ميدهد و به افزايش خطر نفوذ كمك شاياني ميكند.
* و سؤال آخر؛ به نظرتان مصاديق نفوذ را در وضعيت فعلي دانشگاههاي كشورمان بايد كدام موارد بدانيم؟
** ما الان آسيب زياد داريم؛ بسيار زياد. شما نگاه كنيد همين شب يلدا در دانشگاه تهران به بهانه شب يلدا مراسم مختلط و كنسرتهاي آنچناني برگزار شد. آن هم در حالي كه رهبر انقلاب صراحتاً اين موارد را نهي كردهاند. متأسفانه امروز شاهد اشكال مختلف مفاسد در سطح دانشگاه هستيم. شما نگاه بكنيد وضعيت حجاب در دانشگاههاي تهران و به خصوص خود دانشگاه تهران را. ديگر رسماً دانشگاه شده است سالن مد! هر كس با هر وضع پوششي در دانشگاه تردد ميكند و هيچكس هم در برابر آنها نميايستد، انگار نه انگار كه اين رفتار ناهنجار است و دانشگاه ما اسلامي است.
به نظر من حضور چنين مسئولاني در آموزش عالي ما مصداق نفوذ است و اين افراد هستند كه به اين پروژه كمك ميكنند. مثل همان اساتيدي كه افتخارشان ديدار خصوصي با مسئولان انگليسي است. در واقع ما شاهد اين هستيم كه چهرههاي سياست زده و كساني كه در همراهي با فتنه و فعاليت عليه نظام مسبوق به سابقه هستند امروز در كادر تصميمگيري و مديريتي آموزش عالي قرار دارند و اگر جلوي اين اتفاقات گرفته و كنترل نشود طبيعي است كه وضع از اين هم اسفبارتر خواهد شد.
http://www.javanonline.ir/fa/news/778339
ش.د9504468