(روزنامه آفتاب يزد – 1395/06/01 – شماره 4691 – صفحه 1)
فرانسیس فوکویاما( Francis Fukuyama) نیز استدلال میکند که ما واردعصری شده ایم که درآن ایدئولوژیهای قدیمی، جذابیت خود را از دست دادهاند و نبرد بر سر جهان بینیهای رقیب به پایان رسیده است. دیگر مردم گذشته نگر نیستند که هرچه را میشنوند بپذیرند و چشم و گوش بسته باشند. میبینند، می شنوند و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و تصمیم می گیرند و از مشروعیت سنتی و کاریزماتیک بقول" ماکس وبر"( Max Weber) جامعه شناس بزرگ آلمانی، بسوی مشروعیت منطقی و عقلانی که از خواص جامعه صنعتی و براساس صلاحیت و شایستگی افراد است، در حرکت میباشند. زیرا؛ در جامعهای که به سرعت در حال تغییر است افراد باید خود را با تغییرات، هماهنگ کنند و میان حالات عمیق خود و تغییرات سریع جامعه، سازشی پدید آورند. جامعه صنعتی نیازمند وجود افرادی از متخصصان با آموزش بسیار زیاد است که از آموزش علمی، فنی، اداری و مدیریت لازم برای بازدهی خوب اقتصادی بهرهمند باشند و بتوانند به طور مستقل تصمیم بگیرند، که این شایستگی در میان اصولگرایان و بخصوص دلواپسان چندان وجود ندارد. به همین جهت بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای جامعه به ارمغان آوردند.
بنابراین؛ کسانی که این روزها نامشان در گوشه و کنار و مجالس خصوصی به منظور شرکت در انتخابات ریاست جمهوری برده می شود و می خواهند با وعدههای سرخرمن مردم را به طرفداری از اصول گرایان، وادارند چندان شانسی برای انتخاب شدن ندارند. مگر آنکه مانند گذشته؛ طرفداران سنتی داشته باشند که آن هم بعد از قهر و خانه نشینی این طرفداری را هم در بین بسیاری از روحانیون طرفدار و هم در بين سنتگرايان و دلواپسان و اصولگرايان از دست رفته است. اين را خودشان ميدانند. به همين جهت به نظر ميرسد اگر در انتخابات شركت كند كه خدا كند نه تنها به خودكشي سياسي دست زده بلكه به هم مسلكانش كه حاضرند براي تضعيف دولت هم دستاوردهاي دولت يازدهم را زير سوال ببرند تا به كرسيهاي قدرت برسند است، خيانت كردهاند.
اصولگرايان به جهت صدمات و زيانهايي كه در زمينههاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و غيره وارد كردند جايگاهي در ميان مردم ندارند و اعتبار و ارزش خود را نه تنها در بين اقشار فرهيخته زن و مرد و دانشگاهيان و نسل جوان چنانكه انتخابات مجلس نشان داد، در نزد مردم عادي و توده مردم، از دست دادهاند و اعتبار چنداني ندارند.
در نزد دانشگاهيها و اقشار تحصيلكرده و فرهيخته دانشگاهي كه امروزه اكثريت عظيمي از اقشار گوناگون جامعه را در شهر و روستا تشكيل ميدهند و به قول ماركس از لحاظ جامعهشناسي پيش برنده و تاثيرگذار در افكار عمومي هستند و ميتوانند اقشار محروم را به حركت در آورند از دست داده و پايگاه و جايگاهي ندارند.
زيرا تحصيكردههاي دانشگاهي، براساس عقل و منطق و هزينه وسود (نظريه جرج هومنز) به محاسبه عقلاني آراي خود، به انتخاب اصلح ميپردازند كه بالطبع چنانكه انتخابات مجلس در اسفند ماه نشان داد. به سوي اعتدالگرايي و اصلاحطلبي است.
در مورد توده مردم نيز از آنجا كه به گفته ايوان ايلچ صحن جامعه، به مدرسه و دانشگاه تبديل شده و به علت رسانههاي جمعي، فضاي مجازي (پيامك، فيس بوك، تلگرام و...) خبرگزاريهاي و ماهوارههاي گوناگون و غيره از آگاهيهاي بسيار بالاي برخوردارند، به همين جهت عقلگرايانه از گذشته، تصميم ميگيرند و بدون شك اعتدالگرايي و اصلاحطلبي سرلوحه آنها خواهد بود و تمايل چنداني به اصولگرايان و عملكرد آنها ندارند، زير اعتقاد پيدا كردهاند كه:
ابر اگر آب زندگي بارد
هرگز از شاخ بيد بر نخوري (سعدي)
در مورد نسل جوان، نيز ميتوان گفت: چنانكه تاريخ نشان داده، جوان در همه كشورها، به سوي تغييرات، نوخواهي، نوجويي و نوگرايي در حركت است و ميخواهند فلك را سقف بشكافند و طرحي نو در اندازند و اصلاحطلبي را سرلوحه كار خود قرار دادهاند. دل مشغوليهاي نسل جديد متفاوت از گذشته است و به قول ديويد رايسمن جاي خودش را به فردگرايي "سودگرايانه" و "فردگرايي بيانگرا" داده و در اين حالت افراد به شيوهاي رفتار ميكنند كه هدفشان به حداكثر رساندن منافع شخصي خودشان است و همزمان در پي خودشكوفايي است و هم به جستجو براي زندگي بخشي دوباره به اجتماع، ميپردازد.
از همه مهمتر و اساسيتر، ورود زنان به عرصه سياست است كه از نظر جامعهشناسان بسيار مهم و زندگي سياسي را دگرگون كرده و ميرود كه در آينده تاثيرات عميقتري بگذارد و حس جديدي را به وجود خواهد آورد و باز هم چنانكه شاهد بوديم، انتخابات 9 اسفند 94 به خوبي نشان داد كه نظر بانوان به سوي اصلاحطلبي و اعتدالگرايي است.
علاوه برا آن نفوذ زنان در سياست را نميتوان تنها با راي دادن ارزيابي كرد. بلكه زنان نيز خود قوه محركه مردان در تصميمگيريهاي سياسي هستند البته زنان هيچگاه با قدرتهاي سياسي كاملا بيگانه نبودهاند حتي در دوراني كه مردان خيال ميكردند در كج خانه محصورشان كردهاند باز هم زنان بودند كه حتي با سكوتشان براي همسر و فرزندان تعيين تكليف ميكردند.
پس بهتر آن است كه اصولگرايان گنج قناعت در پيش گيرند و عذر گناه و كوتاهي، نسبت به مردمي را كه به آنها راي دادند به درگاه خداي آورند و بپذيرند كه پايگاه اجتماعي آنها به شدت فرو ريخته و امكان انتخاب مجدد آنها به رياست جمهوري وجود ندارد زيرا به قول سعدي:
هر كه فريادرس روز مصيب خواهد
گو در ايام سلامت به جوانمردي كوش
با اين همه همان طور كه آيتالله هاشمي رفسنجاني در سي و سومين اجلاس مديران آموزش پرورش در تاريخ چهارشنبه مورخ 95/05/20 گفتند، منافع ملي، اصلاحطلب و اصولگرا ندارد و بايد به كشور و منافع آن بينديشيم و جاي را فداي كشور و سرزمين مقدس ايران كنيم.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=47182
ش.د9505054