(روزنامه اطلاعات – 1396/08/03 – شماره 26851 – صفحه 12)
افول قدرت آمريکا در سايه لفاظيهاي ترامپ
دونالد ترامپ، پس از ماهها تهديد به خروج از برجام، سرانجام پشت تريبون قرار گرفت و با تکرار انتقادات پيشين خود از برجام و البته ذکر مواردي واهي از عدم پايبندي ايران به اين توافق بين المللي، شانه از زير بار تصميم گيري در مورد برجام خالي کرد و کار را به کنگره آمريکا سپرد.
محمد مهدي مظاهري در ايرنا نوشت:اتخاذ چنين رويکردي به خوبي نشان مي دهد که فشارهاي داخلي و بين المللي بر ترامپ به حدي افزايش يافته که او هزينه خارج نمودن آمريکا از برجام را براي دولت خود بسيار سنگين ارزيابي کرد و به احتمال زياد طبق توصيه مشاورانش به اين تحليل نهايي رسيد که بهتر است در برجام بماند؛ اما به همان روند تهديد به خروج ادامه بدهد. هر چند ترامپ در اين سخنراني کوشيد ژستي قدرتمند و جدي از خود به نمايش بگذارد؛ اما زماني که با پايان سخنراني مشخص شد که وي بر خلاف گزافه گوييهاي اخيرش نه آمريکا را مستقيما از برجام خارج کرده و نه سپاه پاسداران ايران را در ليست گروههاي تروريستي قرار داده، همه مردم و سران کشورهاي جهان فهميدند که شخصيت ترامپ تا چه حد با يک ديپلمات کارکشته و با تجربه فاصله دارد و دادن شعارهاي بي پشتوانه چگونه ميتواند يک مقام کشوري را به تناقض در گفتار و کردار وادار کند. سخنراني رئيس جمهوري آمريکا در واقع مرثيه اي بود بر رؤياي ترامپ براي عظمت آمريکايي؛ نه فقط به خاطر موضع ذلت بار که در قبال برجام اتخاذ کرد؛ بلکه حتي به دليل ادبيات تندروانهاش در قبال ايران و تبديل کردن دولت آمريکا به بلندگوي تبليغاتي اسرائيل و برخي کشورهاي عربي.
ترامپ که در سخنرانيهاي تبليغاتياش همواره کلينتون را متهم مي کرد که در دوران حضور او و همسرش(بيل کلينتون) در قدرت، سياست آمريکا ايجاد و ترويج گروههاي تروريستي در خاورميانه بوده است؛ حال با چرخشي خصمانه، کوشيد جمهوري اسلامي ايران را حامي و مروج تروريسم در منطقه معرفي کند تا به هر ترتيب که شده بهانهاي براي تحريم سپاه پاسداران ايران بيابد. ترامپ با هم سنگ قرار دادن حماس و حزبالله با گروههاي تروريستي همچون طالبان و القاعده، ايران را متهم کرد که حامي اصلي تروريسم در دنياست.
هر چند نقش پيشرو و مشخص ايران در مقابله با داعش سبب شد تا ترامپ نتواند رويکرد ايران عليه اين گروه تروريستي را زير سوال ببرد؛ اما به نظر مي رسد ترامپ نه تنها هيچ تصور مشخص و دقيقي از تروريسم و گروههاي تروريستي و استراتژي لازم براي مقابله با آنها ندارد؛ بلکه بيشتر به اين گروهها به عنوان وسيلهاي مي نگرد که ميتوان از آنها براي تضعيف رقبا و دشمنان استفاده کرد. نکته ديگري که ترامپ را به اظهار چنين گفتههايي وا داشت، نياز وي به اقناع افکار عمومي آمريکا و جهان بود. دونالد ترامپ در ماههاي اخير همواره با اين سؤال منطقي از سوي افکار عمومي داخلي و بينالمللي مواجه بوده است که چرا بايد ايراني که به ديپلماسي و تعهدات بين المللي پايبند بوده را تحت فشار بيشتر قرار داد و تحريم کرد؟! رئيس جمهوري آمريکا کوشيد با مداخله مستقيم در امور داخلي و مسائل حاکميتي جمهوري اسلامي ايران، دليل اين دشمني خود را پايبند نبودن مسئولان ايران به دموکراسي و نقش کشورمان در حملات تروريستي معرفي کند؛ حال آنکه دوستي و روابط صميمانه وي با سران کشورهاي عربي خليج فارس که از مصاديق بارز حکومتهاي ديکتاتوري و حامي گروههاي ترويستي هستند، اين ادعاي او را با چالشهاي اساسي روبرو مي کند.
ضمن اينکه سؤال جديدي را نيز براي افکار عمومي بوجود مي آورد که اگر کشورهايي همچون عربستان بايد به سلاحهاي پيشرفته آمريکايي مجهز شوند، چرا جمهوري اسلامي ايران نبايد حق توليد سلاحهاي متعارف بومي را داشته باشد؟! بدين ترتيب به نظر ميرسد دونالد ترامپ نه تنها نتوانست با نطق ظاهرا آتشين خود افکار عمومي داخلي و جهاني را اقناع کند؛ بلکه به سؤالات و ابهامات بيشتري نيز در رابطه با رويکرد دولت آمريکا به مناطق مختلف دامن زد. ترامپ تا آنجا وجهه و اعتبار آمريکا را زير سؤال برد که بلافاصله بعد از اتمام نطق وي، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا رويکرد دلبخواهانه او در قبال برجام را زير سؤال برد و از وي خواست به تعهداتش در برابر اين توافق چند جانبه و بين المللي پايبند باشد.
تير خلاص به وجهه ترامپ و اقتدار ايالات متحده را اما رئيسجمهوري کشورمان زد که بعد از سخنراني پر از آشوب، توهين و جنگ طلبي ترامپ، از وي خواست به جاي فحاشي، قبل از هر سخنراني و اعلام موضع اندکي تاريخ، جغرافيا و حقوق بين الملل بخواند؛ نوعي رويارويي مجدد دو رئيس جمهور پس از سخنراني در سازمان ملل که بار ديگر به جهان يادآوري کرد که آمريکاي ترامپ، ديگر آمريکاي سابق نيست و ايران اعتدالگرا به راحتي در دام تندرويهاي تقليدي رئيس جمهوري اين کشور نخواهد افتاد.
تنازع سياسي در آمريکا بر سر ميراث برجامي اوباما
رويکردهاي دولت آمريکا پس از پيروزي جمهوريخواهان بر دموکراتها در انتخابات رياست جمهوري، در کش و قوس تغييراتي اساسي است و ترامپ مي کوشد تا حد امکان ميراث بر جاي مانده از اوباما در حوزههاي مختلف را نابود سازد؛ از جمله توافق هستهاي که مهمترين دستاورد سياست خارجي رئيس جمهوري پيشين به شمار ميآيد. «دونالد ترامپ» رئيسجمهوري آمريکا در کوتاهترين زمان ممکن پس از در دست گرفتن اداره اجرايي اين کشور کوشيد کارنامه به جاي مانده از دولت دموکرات «باراک اوباما» را باطل ساخته و دستاوردهاي آن را زايل سازد. به همين دليل ترامپ تلاشهاي بسياري را به کار بست تا از طريق فرمانهاي اجرايي و جلب حمايت کنگره با اکثريت جمهوريخواه در حوزههايي چون خدمات درماني، مهاجرت، پيمانهاي خارجي و ... فرايندهاي ايجاد شده در دولت اوباما را متوقف سازد و حتي به عقب برگرداند.
در اين ميان، توافق هستهاي به عنوان برجسته ترين دستاورد دولت دموکراتها آماج شديدترين حملات ترامپ قرار گرفت و رئيسجمهوري آمريکا در راستاي وعدههاي انتخاباتي خود کمر به تضعيف برجام بست. وي اعلام کرد پايبندي جمهوري اسلامي ايران به برجام را تاييد نکرده و مسئوليت وضع تحريمهاي تازه را به کنگره محول مي کند. اين تصميم سبب بروز واکنشهاي گوناگوني ميان اعضاي کنگره شده است. از يک سو اکثريت دموکراتها با خروج از برجام اعلام مخالفت کردهاند. در سوي مقابل اما جمهوريخواهان نگاههاي متفاوتي در اين زمينه دارند. شماري از آنان وضع تحريمهاي غيرهستهاي را تاييد ميکنند اما خروج از توافق هستهاي را مغاير با منافع و امنيت ملي آمريکا ميانگارند. جمهوريخواهان تندرو اما در روزهاي گذشته از تصميمات ضدبرجامي ترامپ اعلام حمايت کردهاند. اين مساله سبب شده تا تحليلگران بين المللي سرنوشت پايبندي به برجام را کنگره آمريکا مورد توجه ويژهاي قرار دهند.گروه پژوهش و تحليل خبري ايرنا در همين زمينه با «مهدي محمودي» کارشناس روابط بينالملل گفت وگو کرد و نظر او را درباره تلاشهاي ترامپ براي اوبامازدايي در آمريکا و فرجام برجام جويا شد. شرح اين گفت و گو را در ادامه ميخوانيم:
* آنچه از عملکرد ترامپ در ماههاي گذشته برمي آيد تلاش بيوقفه وي براي از بين بردن ماحصل اقدامات هشت سال زمامداري دموکراتها در کاخ سفيد است. ترامپ تا چه حد در هدف خود موفق بوده است؟
** به نظر مي رسد که دونالد ترامپ در دوران حدود نه ماهه رياست جمهوري در دو دام خود ساخته گرفتار شده است؛ يکي اينکه قسم خورده ميراث باراک اوباما را نابود کند و اينکه در دوران انتخابات به واسطه اينکه تصور نمي کرد پيروز شود وعدههايي داد که چندان منطقي به نظر نمي رسيدند. به عنوان مثال وعده لغو طرح خدمات درماني اوباما را مطرح ساخت درحالي که اين طرح به نفع اکثريت طبقه متوسط رو به پايين جامعه آمريکا است. حتي «جان مک کين» که سناتور ارشد کنگره است با لغو اين طرح مخالف است چرا که خودش به دليل بيماري در حال استفاده از آن است و مي داند براي مردم عادي چقدر موثر است.
با اين حال ترامپ چون قول داده به دنبال لغو آن است. يا ديوار مرزي با مکزيک؛ ترامپ مي داند تحقق اين شعار چه هزينه گزافي دارد ولي به خاطر اينکه به هوادارانش قول داده تلاش مي کند حداقل در ظاهر به دنبال احداث آن باشد. نکته جالب توجه اينکه ترامپ در نشست گروه 20 از رئيس جمهوري مکزيک خواسته تا با اين طرح موافقت کند و در ازاي تامين هزينه آن از سوي آمريکا از اين خواسته پشت پرده چيزي به رسانهها نگويد. اين اتفاقات نشان ميدهد که ترامپ فقط به دنبال اين است تا هوادارانش نااميد نشوند و در اين راه از هر اقدام تبليغاتي و نمايشي استفاده مي کند.
* در زمينه برجام چطور؟ آيا اقدامات ترامپ تنها به خاطر تحقق وعدههاي انتخاباتي است يا وي ميانگارد توافق هستهاي به زيان آمريکا و متحدان اين کشور است؟
** برجام هم از اين قاعده مستثني نيست. اول اينکه ميراث اصلي سياست خارجي باراک اوباما است و علاوه بر آن يکي از وعدههاي اصلي ترامپ در مبارزات انتخاباتي است.
* ترامپ با وجود تبليغات فراوان، در عمل آمريکا را از توافق هسته اي خارج نساخت و توپ تصميم گيري در مورد آن را به زمين کنگره انداخت. چه ارزيابي از روند تقابل ترامپ با برجام داريد؟
** ترامپ از روز اول که روي کار آمده همه دولت و تيم امنيتي خود را بسيج کرد تا شرايط خروج آمريکا از برجام را مهيا کنند. حتي تغييرات گستردهاي که در تيم امنيتي و ستاد کارکنان کاخ سفيد رخ داد بيشتر از همه چيز مرتبط با همين موضوع بود. دليل آن هم مشخص است. آنها نتوانستند هيچ راهي براي خروج آمريکا از برجام پيدا کنند به همين دليل ترامپ اکثر آنها را برکنار کرد و تيم جديدي روي کار آورد تا حداقل شرايط عدم پايبندي ايران به برجام را پيدا کنند. با تمام اين اوصاف بازهم نتوانستند نقصي در پايبندي ايران به برجام بيابند به همين خاطر به سراغ «روح برجام» رفتند و اينکه بين تعهدات هسته اي و ديگر فعاليتهاي ايران در منطقه که به ادعاي آنها مخرب است پل بزنند.
* چرا ترامپ نتوانست بعد از 9ماه تلاش به آن راحتي که تصور مي کرد از برجام خارج شود؟
** بايد يادآوري کنيم که ترامپ قول داده بود وقتي به کاخ سفيد راه يافت برجام را پاره کند. اينکه چرا ترامپ نتوانست به همان راحتي که وعده داده بود برجام را کنار بگذارد را بايد در دوران مذاکرات و ساختار برجام جستجو کرد. در واقع اين هنر تيم مذاکره کننده بود که ساز و کار و موانع متعددي در توافق گنجانده بود تا خروج از توافق به راحتي ميسر نشود. اين در حالي است که در آن دوران هيچ کس فکر نميکرد ترامپ رئيس جمهوري شود. حتي با اينکه اکثرا تصور مي کردند يک رئيس معتدل در آمريکا روي کار ميآيد اما ساز و کار برجام تقريبا سفت و محکم پايهگذاري شد به گونهاي که حتي تندروترين رئيسجمهوري تاريخ آمريکا هم براي خروج از آن با مشکل مواجه شده است.
* آيا مشکل ترامپ در خروج از توافق هستهاي محدود به ساز و کار آن است؟
** خير. از ديگر مشکلات ترامپ در اين زمينه همراهي نکردن متحدان اروپايي آمريکا با سياست واشنگتن در قبال برجام بود. در واقع اتحاديه اروپا قصد ندارد حيثيت خودش را به خاطر ترامپ زير سوال ببرد و احتمالا تا جايي که ممکن باشد اروپاييها در زمين ترامپ بازي نخواهند کرد. هر چند که نبايد اتکاي زيادي به آنها داشت چرا که در دوراهي انتخاب، آمريکا را به ايران ترجيح خواهند داد.
* به فرايندهاي تصميم گيري در مورد برجام در آمريکا بازگرديم. کنگره از چه رويکردي در زمينه توافق هستهاي پيروي خواهد کرد؟
** ترامپ به خاطر اينکه توان لغو يکباره برجام را نداشت آن را به گردن کنگره انداخت. با اين حال «رکس تيلرسون» در گفت وگوي اخير خود با شبکه خبري «سي.ان.ان» اعلام کرده که کاخ سفيد با نمايندگان کنگره لابي خواهد تا اجازه ندهد تحريمهاي هستهاي را عليه ايران با بازگردانند. به غير از اين در خود کنگره هم احتمالا اراده لازم براي لغو برجام وجود ندارد. آنها هنگام تصويب توافق در سال 2015 از سوي دولت به اصطلاح دور خوردند و عليرغم اينکه راي لازم براي عدم تصويب برجام در آن زمان وجود داشت اما دموکراتها نگذاشتند طرح به رايگيري برسد و توافق هستهاي بدون راي گيري به کاخ سفيد فرستاده شد و به امضاي اوباما رسيد.
اکنون اما بعد از 2 سال شرايط فرق کرده است و به نظر من کنگره نمي خواهد دوباره از سوي دولت دور بخورد. از سوي ديگر بايد گفت که بعضي از نمايندگان جمهوريخواه نيز معتقدند الان ديگر زمان لغو توافق نيست. به نظر من برجام اگر در کنگره به راي گذاشته شود احتمالا به سرنوشت «اوباماکر» يا همان طرح خدمات درماني اوباما دچار و توپش در نهايت بازهم به زمين کاخ سفيد فرستاده خواهد شد.
* آيا کنگره در زمينه توافق هستهاي و در برابر کاخ سفيد موضعي انفعالي خواهد داشت؟
** کنگره بيکار نخواهد نشست و از همين فرصت استفاده خواهد کرد و تحريمهاي بيشتري را در زمينه غيرهستهاي عليه ايران تدوين و تصويب خواهد کرد. همين الان دو طرح ضدايراني از سوي «باب کورکر» و «تام کاتن» در کميته روابط خارجي سنا درحال آماده شدن است. درباره برجام نيز قطعا تغييراتي در نحوه نظارت شديدتر بر آن از سوي کنگره اعمال خواهد شد و اعضاي کنگره تلاش مي کنند عرصه را حداقل براي ايران تنگتر کنند. با اين حال به دليل پيچيده بودن ساز و کارهاي کنگره آمريکا و روابطش با کاخ سفيد بايد منتظر بمانيم ببينيم در دو سه هفته آينده چه اتفاقات و موضع گيريهايي در کنگره اتخاذ خواهد شد.ترامپ نيز تا زماني که برجام در زمين کنگره است تلاش مي کند با فرافکني و برجام هراسي نوعي پيش بيني ناپذيري درباره برجام را به دنيا القا کند تا حداقل شرايط سرمايه گذاري در ايران سختتر شود و شرکتهاي خارجي با خيال راحت به سمت همکاري با ايران حرکت نکنند .
ش.د9603912