در 17 تیر 91 در روزنامه دنیای اقتصاد مقالهای به چاپ رسید که بسیار حائز اهمیت بود، «بازخوانی شکست چرچیل در انتخابات ۱۹۴۵ بریتانیا و شکل¬گیری دولت رفاه» و تقریباً یک سال بعدازآن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» رئیسجمهور و عباس آخوندی (استاد دانشگاه تهران و چهره گفتمان ساز اصلاحات ) وزیر «راه و شهرسازی» شد، آخوندی فارغ التحصیل رشته اقتصاد سیاسی از دانشگاه لندن است و قریب به اتفاق مقالات او از جنس اقتصادی است .
آخوندی در مقدمه مقاله می نویسد: « کلمنت آتلی در انتخابات پارلمانی ۱۹۴۵ بریتانیا بهطور قاطعی بر وینستون سپنسر چرچیل پیروزی یافت و با تمهید مقدمات رسما در تاریخ ۵ جولای ۱۹۴۸ شکل¬گیری دولت رفاه را در انگلستان اعلام کرد. این در حالی بود که چرچیل به عنوان نخست وزیر پیروز جنگ و کسی که بریتانیا را در یک جنگ فرسایشی سخت رهبری کرده بود و از یک موقعیت هزیمت قطعی به پیروزی نمایان در نبرد با نیروی نظامی قدرتمند هیتلر رسانده بود در اوج محبوبیت قرار داشت. فراست کم ¬نظیر، دیپلماسی چابک جنگی، طراحی ائتلاف¬های بین ¬المللی در جنگ جهانی دوم وی را به یک اسطوره¬ی دستنیافتنی در جهان سیاست تبدیل کرده بود. در کنار این، در سیاست داخلی بیان سحرآمیز وی که به روانی کلمات را به استخدام می¬گرفت و تا عمق جان مردمان نفوذ می¬کرد، از وی یک رهبر فره¬مند ملی برساخته بود. گواه بر این آنکه در یک نظر سنجی که درماه مه ۱۹۴۵ در بریتانیا انجام شد میزان محبوبیت چرچیل را به عنوان رهبر نجات¬ بخش بریتانیا ۸۳% ثبت کرد. طرفه آنکه این میزان هیچ¬گاه به زیر ۷۸% سقوط نکرد. با این پشتوانه، باور عمومی سیاستمداران و فعالان سیاسی این بود که چرچیل بی چون و چرا پیروز انتخابات است و آرا را به سادگی جاروب خواهد کرد.
سؤال اساسی این است که چگونه شد رهبری با این سطح از محبوبیت و این اندازه از هوشمندی سیاسی در انتخابات بلافصلی که پس از بازگشت پیروزمندانه از جنگ صورت گرفت از معاون خود که با تمام معیارهای سیاسی فردی متوسط ارزیابی می¬شد و از حزب رقیب کم ¬توان بود شکست خورد؟ » این شکست در حالی بود که چرچیل پس از انتخاب به سمت نخست¬ وزیری علیرغم داشتن اکثریت پارلمان از سران احزاب لیبرال و کارگر به ترتیب سینکلرو کلمنت آتلیبرای تشکیل یک دولت ائتلافی دعوت به عمل آورد و منظور وی از این اقدام پرهیز از اختلافات داخلی و حفظ یکپارچگی در برابر تهدیدات خارجی بود.
آخوندی در ادامه جهت پاسخ به سئوال فوق ، عملکرد و شعارهای چرچیل و آتلی را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد :
1- محور اصلی تبلیغی محافظه¬کاران، چرچیل و افتخارات رهبری او در دوران جنگ بود. تاکید بیش از حد بر شخصیت فره¬مند چرچیل از یک سوی موجب آن می¬شد که تمام خوب و بد رفتار آن شخص به حساب حزب گذاشته شود و از سوی دیگر مایه¬ی تحقیر دیگران می¬گشت و این به نوبه خود موجب عکس¬العمل شدید در مردم و گرایش آنان به مخالف چرچیل می¬شد. دیگر آنکه، آنچه در دستور کار چرچیل بود ایجاد نظم نوین جهانی، ساماندهی مجدد اروپا و مشخص نمودن جایگاه بریتانیا در آن و پایه¬ گذاری سیاست¬های امنیتی پایدار برای بریتانیا بود.
2- علیرغم اهمیت عناوین فوق¬الذکر، به¬ نظر می¬رسید که مردم در جستجوی صلح بودند و این مسائل دغدغه¬ ی فوری آنان نبود. مردم جنگ¬ زده مسئله معیشت و رفاه داشتند که چرچیل اساسا به آنها نمی¬پرداخت. سوم آنکه در پایان جنگ¬های طولانی و فرسایشی جنگ جهانی دوم، سربازان و نیروهای جنگی به ویژه نیروهای غیر کادر که در جریان جنگ تحت عناوین مختلف سازماندهی شده بودند و نقش مؤثری در تامین پیاده نظام بریتانیا ایفا کرده بودند، بلافاصله پس از جنگ تبدیل به اصلی¬ترین چالش سیستم سیاسی اقتصادی بریتانیا شدند. پاسخگویی به جایگاه سیاسی و اجتماعی درخواستی نیروهای شرکت کننده در جنگ و درک مسایل مرتبط با منزلت اجتماعی آنان، و هم¬چنین مسائل معیشتی، اقتصادی و رفاهی آنان مواردی بود که به¬خوبی در برنامه حزب کارگر در چارچوب شکل¬دهی دولت رفاه انعکاس یافته بود و حزب محافظه کار اساسا آنها را مورد غفلت قرارداده بود.
3- محور اصلی تبلیغی حزب محافظه¬کار، رهبری فره¬مند وینستون چرچیل بود. پوستر اصلی تبلیغی انان عبارت بود از تصویری از چهره¬ی مصمم چرچیل به همراه عبارتی که بر فراز آن نوشته بود "اجازه دهید او ماموریتش را به پایان برساند". در پایین پوستر نوشته بود "به ملی رای دهید" که ناظر بر موقعیت فراحزبی وی بود. در برابر این، حزب کارگر پوستری چاپ کرده بود. در یکی سه سرباز از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی را به تصویر کشیده بود و بر فراز آن نوشته بود که "اجازه دهید آنان ماموریتشان را به پایان برسانند. برای آنان خانه و کار فراهم کنید".
4- حزب کارگر در برابر مارش¬ های نظامی که محافظه¬ کاران در برنامه های تبلیغی خود می نواختند سیاست ضرورت بازگشت به صلح را طرح کرد و گفت و اینک برنده ی صلح باشید. آنان شکل دهی دولتِ رفاه را در برابر دولتِ جنگ طرح کردند و سعی کردند آینده ای روشن تر را فرارویِ مردم قرار دهند. مردمی که از جنگ خسته شده بودند از این پیام استقبال کردند و به سمت این حزب گرایش پیدا کردند.
5- به¬ نظر می¬رسد حزب کارگر در آن زمان شناخت دقیقی از وضعیت جامعه و خواسته¬های گروه¬های مختلف اجتماعی داشت. آنها در جریان تبلیغات انتخاباتی، در رسانه¬ها جنگ تبلیغاتی گسترده¬ای را در کشور به¬ راه انداختند. آنها اعضای سابق حزب محافظه¬ کار در دوره قبل از جنگ را متهم به دلجویی از هیتلر کردند و هم¬چنین مسئولیت عدم کفایت تسلیح مجدد بریتانیا پس از جنگ جهانی اول را برعهده¬ ی آنان گذاشتند. حزب کارگر دهه ۱۹۳۰ را دهه¬ ی فقر و بیکاری بریتانیا نام¬گذاری کرد و در عین حال، دورنمای تاسیس یک نظام اجتماعی جدید را ارائه کرد که در آن اشتغال کامل، ایجاد مسکن، خدمات رایگان پزشکی و تامین اجتماعی تضمین می¬شد.
6- البته چرچیل علیرغم شکست، روحیه خود را به سرعت پیدا کرد. سرسختانه رهبری حزب محافظه کار را بر خلاف سنت مرسوم کناره¬ گیری رهبر حزب شکست خورده دوباره بر عهده گرفت و با اطمینان خاطر، به انتظار واکنشی نشست که از نظر وی، واکنشی اجتناب ناپذیر در مقابل تفکرات سوسیالیستی بود و نهایتا در انتخابات ۱۹۵۱ مجددا پیروز گشت.
نتیجه :
سیاستمداری که تصویر صحیحی از جامعه خود داشته باشد، وظایف و مسئولیت¬هایش را به¬ درستی تشخیص و انجام دهد ، مشکلات و مطالبات مردم را درک کند و با مدیریت درست به دنبال حل مسئله باشد یا حداقل شعار آن را بدهد ، مورد اقبال اکثریت قرار گرفته و در انتخابات پیروز می شود. اما لازم است به یک تفاوت ظریف اشاره کنم ، جریان های غیر انقلابی با بررسی چنین اتفاقات تاریخی و بهره برداری از آنها شعار هایی طراحی می کنند و ارائه می دهند که به هیچ وجه قصد عمل کردن به آنها را ندارند مانند «چرخ سانتریفیوژ بچرخد چرخ زندگی مردم هم بچرخد» یا شعار «تحویل کامل مسکن های مهر » در مجلس جهت اخذ رای اعتماد و مسکوت گذاشتن مسکن مهر در عمل و .... چون هدف غایی آنها خدمت به مردم و رفع مشکلات نیست بلکه عوامفریبی با شعار و نیل به قدرت و ثروت و دسترسی به بیت المال است . اما جوان مومن انقلابی باید با عبرت از اتفاقات تاریخی عرصه را بر فرصت طلبی غیر انقلابیون تنگ کند و با تشخیص مشکلات و مطالبات مردم ، شعارهای متناسب طراحی کند تا بتواند با در دست گرفتن عرصه های خدمتگزاری و مدیریت جهادی شعارها را در عمل محقق و باری از روی دوش مردم بردارد و با تشکیل دولت اسلامی مسیر تحقق تمدن اسلامی را هموار نماید .
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته مسئله تقابل نامزدها در مناظرات بسیار برجسته بود ، از «بگم بگم» جناب آقای احمدی نژاد گرفته تا «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم » جناب آقای روحانی ، به نظر می رسد در انتخابات 1400 ، نامزد پاکدستی که بتواند در مناظرات انتخاباتی با صرف نظر از تقابل با سایر نامزدها تنها با اشاره ای کوتاه به اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، غالب فرصت خود را صرف تشریح و توضیح راهکارهایی برای حل مشکلات اقتصاد خرد از قبیل یارانه ها، بورس، مسکن ، خودرو ، ارزهای دیجیتال ، کالاهای انباشته در گمرکات ، معضلات کولبری ، شرکت های دانش بنیان، بنگاه های اقتصادی کوچک ، کشاورزی ، روغن، مرغ و تخم مرغ و ... و البته آموزش و پرورش کند، و حتی در عرصه های سیات خارجی نیز مبنای خود را بر بازاریابی و صادرات انبوه محصولات به دست آمده از «رونق و جهش تولید » بگذارد می تواند به پیروزی در انتخابات امیدوار باشد .