صبح صادق >>  نگاه >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۳۶۹۱۳

اخگری در کف

دین و دینداری در جامعه ایران همواره موضوعی تأمل‌برانگیز برای متفکران اجتماعی بوده و شاید هواداران سکولاریسم رغبت بیشتری برای اظهارنظر در این‌باره از خود نشان داده‌اند[...]
پایگاه بصیرت / حمزه عالمی

دین و دینداری در جامعه ایران همواره موضوعی تأمل‌برانگیز برای متفکران اجتماعی بوده و شاید هواداران سکولاریسم رغبت بیشتری برای اظهارنظر در این‌باره از خود نشان داده‌اند. آنان اغلب با بیان شواهدی ناقص جامعه ایران را در حرکت به سوی بی‌دینی یا کاهش دینداری توصیف کرده‌اند. این ادعاها با مطالعات پیمایشی نسبتاً معتبری پاسخ داده شده است. یکی از مطالعات مورد استناد در این زمینه با عنوان «پیمایش ملی تدین اسلامی ایرانیان»، که دکتر محمدرضا طالبان انجام داده است و وضعیت تحولات دینداری تجربی در ایران طی سال‌های 1353، 1374، 1379، 1381، 1384 و 1388 مطالعه شده، معتقد است: «در ایران بعد از انقلاب اسلامی آگاهی‌های دینی مردم نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. با بررسی شاخص‌های مشترک مربوط به اعتقادات، رفتارها و احساسات دینی طی سال‌های 1353 تا 1388 به این نتیجه دست یافته‌ایم که در بعد اعتقادات اصلی دین، یعنی اعتقاد به خدا، پیامبر و معاد تغییر قابل توجهی در دینداری مردم ایران به وجود نیامده و تفاوت محسوس و معناداری وجود نداشته است. در بُعد عاطفی و احساس دینی، متوسط رو به بالا، و در بُعد اعمال و رفتار دینی، متوسط رو به پایین بوده است. به عنوان مثال در بعد رفتارهای مذهبی، شاخص نماز خواندن از سال 1353 تا 1388 با شیب ملایمی کاهش پیدا کرده است.»
همچنین سرپرست مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) معتقد است: «وقتی براساس پیمایش‌های علمی از سال 1353 تا 1395 برخی شاخص‌های مشترک مربوط به اعتقادات را مورد بررسی قرار می‌دهیم به این نتیجه دست می‌یابیم كه در حوزه اعتقادات اصلی دین، بیشتر شاهد ثبات در دینداری مردم ایران هستیم تا تغییر.» البته در ادامه این آمار، روند کاهشی عواطف مذهبی و به ویژه انجام اعمال دینی مشهود است، اما این میزان به آن اندازه نیست که از کاهشی معنادار دینداری در جامعه ایران بتوان سخن گفت.

نگاهی دوباره به این نتایج و چند نکته
با وجود اینکه شواهد پیمایشی فوق، ادعای کاهش معنادار و چشمگیر دین‌داری در جامعه امروز ایران را ردّ می‌کند، اما اهمیّت این موضوع ضرورت تأمل ژرف‌تر در آن را ایجاب می‌کند. اولاً شواهد فوق زنده بودن احساسات مذهبی و دینی را تأیید می‌کند، اما در بُعد رفتاری و انجام اَعمال دینی گویای ضعیف بودن این مهم در جامعه هستند. ثانیاً مدارک تجربی و پیمایشی نمی‌توانند فهمی از روندهای فکری کلان جامعه‌‌ـ که به یقین دینداری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد‌ـ ارائه کنند و ثالثاً شواهد فوق به‌معنای نیندیشیدن به تهدیدات پیش‌روی دینداری در جامعه امروز ایران نیست.
بر این اساس با ملاحظه مطالعات تجربی فوق و دیگر شواهد و قراین و به ویژه روندهای فکری تأثیرگذار بر الهیّات جامعه امروز ایران، می‌توان مسائل ذیل را در این زمینه تذکر داد:

1ـ اگر تأثیرگذارترین عامل بر دینداری در جامعه امروز را فضای مجازی بدانیم، بی‌راه نگفته‌ایم. امروزه فضای مجازی خلوت را از بسیاری افراد ربوده است و در این زمینه تفاوتی میان انسان ساکن در مناطق سنّتی و روستایی‌ـ که پیشتر تهدیدات کمتری علیه دین‌داری در آن محیط بودـ با انسان ساکن در کلان‌شهرها نیست. فضای مجازی انسان را از مکان و زمان تهی می‌کند و خلوتی که پیشتر با احساسات دینی پُر می‌شد، اکنون با سرگرمی در دنیای مجازی سیراب می‌شود. حال اگر پایگاه‌ها و شبکه‌های منافی عفت و خلاف مذهب را هم در نظر بگیریم، مشکل عمیق‌تر می‌شود، به این ترتیب هرچند فضای مجازی می‌تواند به مثابه ابزاری جهت تبلیغ دینی استفاده شود، اما ویژگی ذاتی و نوع ساختار آن بیشتر به گریز از دین می‌انجامد.

2ـ نیاز به معنویّت و دین امری فطری است و هیچگاه به خاموشی نمی‌گراید، اما در شرایطی که فضای مجازی انسان‌ها را به خلوتی از سرگرمی سوق می‌دهد، انتخاب نوع دین، منابع و مراجع آن به یک انتخاب به شدّت فردی تبدیل می‌شود. در اینجا شمار زیاد افرادی را که دغدغه‌های فرهنگی و دینی ندارند، کنار می‌گذاریم و سخن درباره کسانی است که اتفاقا انگیزه‌های فرهنگی و دینی دارند. این افراد با چه الهیّاتی در فضای مجازی مواجه هستند؟ روشن است که دنیایی از آموزه‌های مختلف معنوی همچون عرفان‌های الحادی، الهیّات اومانیستی، الهیّات پست مدرن و... در این فضا در معرض انتخاب فرد قرار دارند و فعالیّت هرچند گسترده مبلغان دینی در فضای مجازی نیز نمی‌تواند تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر این انتخاب داشته باشد. دین در حوزه اجتماع است که زنده می‌ماند و شاید فلسفه توجّه اسلام به اجتماع و جماعات نیز در این موضوع ریشه داشته باشد. دین به مثابه «صراط»، زمانی می‌تواند زنده باشد که «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» شکل گیرد.

3ـ وابستگی احیای دین به اجتماعات دینی در دنیای واقعی تنها یک مقدمه است. آنچه مهم است، طرح مباحث جدید و پاسخگویی به آنها در محافل دینی است. بخشی از رونق محافل دینی در طول تاریخ تکیه بر احساسات و عواطف بوده است، اما پیشتر اگر احساسات معنوی برانگیخته می‌شد، مراجع دینی مشخصی در یک مواجهه واقعی و در محیطی اجتماعی به این احساسات پاسخ می‌دانند، اما امروزه با برانگیختن احساسات معنوی، بدون ورود به مسائل جدید، می‌توان انتظار داشت که گرایش به منابع و مراجع کاذب در فضای مجازی افزایش یابد، چه اینکه این مراجع کاذب، اغلب دینی غیرتکلیف‌آور و با تأکید بر کفایت انسان‌دوستی و عشق به خود و دیگری و به طبیعت و هستی تبلیغ می‌کنند و شریعت و احکام دینی را پایان یافته
می‌دانند.

مسائل جدید چیست؟
پاسخ مشهور این است که مسائلی همچون مسائل زیست محیطی، فضای مجازی، حقوق بشر، حقوق زن و... جزء مسائل نوظهوری هستند که الهیّات یک جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند. می‌توان به این مسائل شمار بیشتری افزود و اساساً موضوعات کلانی همچون علم، فرهنگ، هنر، سینما و... همواره مسائل جدیدی در حوزه دین و الهیّات برمی‌انگیزند، بنابراین باید آنچه را که سبب ظهور مسائل بدیع و نو می‌شود، ملاک دانست و آن شک و شبهه است. اساساً نیروی پیش‌برنده عناصر فرهنگی و معنوی را شکّ و تردید تشکیل می‌دهد و نمی‌توان از گسترش معنویّت و احیای فرهنگ دینی سخن گفت و شک و شبهه را سرکوب کرد. چنین رویکردی سبب تولید «کلام جدید» می‌شود. کلام جدید در دنیای مسیحیّت کنونی که توانسته است مسیحیّت تاریخی را با همه خلأهای خود در جوامع سکولار و دین‌گریز غرب حفظ کند، در محیطی آکنده از شک و شبهه این موفقیّت را کسب کرده است و مجامع دینی و مذهبی اسلامی و شیعی نیزـ در ایامی چنین‌ـ با استقبال از پرسشگری است که می‌توانند دینداری جامعه را در دنیای کنونی‌ـ که طبق حدیث نبوی همچون نگه داشتن آتش در کف دست است‌ـ از تهاجمات فضای مجازی و نسخه‌های بدلی مصون بدارند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات