یک ماه از ماجرای اغتشاش به بهانه مرگ مهسا امینی گذشته است. در این جنگ تمامعیار دشمن علیه جمهوری اسلامی که با محوریت رسانه و اغواگریهای شناختی صورت گرفته است، هر روز شاهد رونمایی شگردی جدید برای شعلهور کردن بیشتر این آتش بودیم، تا حالا که دشمنان این ملت همه توان خود را به میدان آوردهاند که به خیال خامشان کار انقلاب را تمام کنند! اما فارغ از تب و تاب محدود چند روز اول، این معرکه خیلی زود در سراشیبی فروکاستن افتاد و همه مکرهای دشمن برای تداوم وضع موجود، یکی پس از دیگری بیاثر شد و با نصرت الهی و ایستادگی و تدبیر نیروهای حافظ ملت و کشور و انقلاب، روز به روز از میزان آنچه متوهمانه #اعتراضـ سراسری خوانده میشد، کاسته شد.
اینجا بود که جریان شکست خورده ترفند دیگری را برای جلوگیری از عادیسازی دشمن به کار گرفت و آن، تلاش برای راهندازی آنچه متوهمانه #اعتصابـ سراسری میخواند، بود. آنها در طول روزهای اخیر تلاش فراوان کردند تا در چرخش چرخهای صنعت این کشور، به ویژه آنجا که با زندگی روزمره مردم ارتباط مستقیم دارد، اخلال ایجاد کنند، اما عملاً با هوشیاری زحمتکشان عرصه صنعت و تدابیر قاطعانه دستگاههای امنیتی این ترفند نیز ناکام ماند!
در این میان، تلاش برای افزایش فشارهای بینالمللی و ایجاد محرومیتهایی برای جمهوری اسلامی، آخرین حربهای است که همه توان ضدانقلاب بر آن تمرکز یافته است و پروژه ایجاد محرومیت برای تیم ملی فوتبال ایران و کنار گذاشتن آن از مسابقات جام جهانی با پروپاگاندای پرشدتی در روزهای اخیر در صدر برنامههای وطنفروشان وابسته به بیگانه قرار گرفته است.
توجه به این پروژه از چند جنبه حائز اهمیت است:
1ـ این داستان به خوبی ماهیت پست و پلید جریانهای ضدانقلاب و طراحان پشت پرده اغتشاشات اخیر را نشان میدهد. آنها برای نزدیک شدن به اهداف خود هیچ حد و مرزی نمیشناسند و به هیچ اصولی پایبند نیستند و حتی حاضرند در اقدامی خیانتکارانه تیم ملی مورد علاقه 80 میلیون ایرانی را از رسیدن به جام جهانی محروم کنند.
2ـ یکی از مسائل مهم در این روزها چگونگی مرزبندی بین آنهایی است که خود را معترض میدانند، نه اغتشاشگر و معتقدند، مرزهای آنان از دشمنان کشور جداست، اما آنها نمیدانند چگونه باید این مرزبندی را آشکار کنند. ماجرای پیش آمده و تلاش همهجانبه برای محرومسازی تیم ملی فوتبال درست همان شاخصی است که میتواند فرصتی را برای این مرزبندی فراهم آورد. بدون شک معترضان، خائنان به کشور نیستند و در دل هیچ کدامشان حذف تیم ملی فوتبال جایی نخواهد داشت. اینجا همانجایی است که میتوان با صراحت تمام از خط خیانت و وطنفروشان اعلام برائت و مرزهای خود را از آنان مشخص کرد.
3ـ از سلبریتیهای هنری و ورزشی نیز که این روزها در جایگاه لیدری جامعه نشسته و برای خود جایگاه هدایتگری قائلند و البته خود را دوستدار ایران معرفی میکنند نیز انتظار میرود سکوت را شکسته و اجازه ندهند اینچنین با عواطف و احساسات یک ملت بازی شود. در این بین، ضروری است اسطورههای فوتبال ایران همانطور که در عرصههایی که در تخصصشان نیست سخن میگویند، در این عرصه اعتبار خود را به میان آورده و پیامرسان ملت ایران در سطح جهان و فیفا باشند.
4ـ سخن آخر آنکه این ملاحظات نه از آن بابت است که نگرانی نسبت به تحقق چنین توهمات کودکانه وجود داشته باشد، چرا که عملاً نه تا کنون چنین رخدادی در طول شکلگیری فیفا و مسابقات جام جهانی سابقه داشته است و نه قوانین فیفا و نه شرایط حاکم بر مسابقات جهانی قطر اجازه چنین اقدامی را خواهد داد. تیم ملی ایران با همه توان در این مسابقات شرکت کرده و با افتخارآفرینی امید و شادی و آرامش را برای این ملت به همراه خواهد آورد.