خداوند بدون آنکه انسانها را از دستورات و قوانینش مطلع کند، آنها را عذاب نمیکند. هر انسانی با حجتهایی از طرف خداوند روبهرو میشود تا راهی برای گریز از اعمالش پیدا نکند. آیات بسیاری در قرآن کریم آمده که از حجت خداوند بر انسانها گفته است. از نزول قرآن تا داستانهای عبرتآموز همگی حجتهای خداوند هستند که با قصد ابلاغ پیام بهصورت مکتوب به دست ما رسیده است. خداوند در آیه ۱۶۵ سوره نساء میفرماید: «رسولانی را فرستاد که (نیکان را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجّتی نباشد و خدا همیشه مقتدر و کارش بر وفق حکمت است.» البته آیات قرآن و ابلاغهای پیامبران سوای حجتهایی است که در زندگی انسان وجود دارد. اتفاقاتی که با آن مواجه میشویم، باید ما را هوشیار کند؛ زیرا انسان آگاه به احوالات زندگی خود توجه میکند. انسانها از طریق مأمورانی از سمت خداوند آگاه میشوند که رفتارشان خوب است یا بد! حتی آگاه میشوند که این رفتار بد، عقاب و عذاب دارد یا نه؟ و باید به آن توجه کنند. این هشدارها از صدای وجدان یا فطرت، حوادث پیرامون و سرنوشت انسانهای دیگر گرفته تا ابلاغ دستورات از سوی پیامبران، ائمه، علما و همچنین امر آمر بهمعروف در مورد اثرات گناه و عقاب آنها وجود دارد. خداوند در اینباره در آیه ۱۶ سوره اسراء میفرماید: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا»؛ و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا بیان میداریم، سپس هنگامیکه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت درهم میکوبیم.(اسراء/ ۱۶) در حقیقت، اوامر الهی با گوشزدها و تذکرها، حجتها و اتمام حجتهای آمران به معروف و کسانی که موظف هستند جامعه و مردم را آگاه کنند، همراه است. هنگامی که به این اوامر و اتمام حجتها بیتوجهی شود، هنگام نزول عقاب و عذاب فرا میرسد. در سوره یونس از آیه ۱۳ تا 18 نیز بر همین موضوع تأکید شده که فرامین الهی ابلاغ میشود؛ «وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا» و در صورت بیتوجهی به آن عذاب نازل میشود. «پس کیست ستمکارتر از آنکه به خدا نسبت دروغ دهد یا آیات او را تکذیب کند؟ و البته بدکاران هرگز به فلاح و رستگاری نخواهند رسید.»(یونس/ 17) در این بین اصرار بر گناه و بیتوجهی به دستورات خداوند دلیل اصلی وقوع عذاب است. اینکه افرادی بدانند کاری قبیح و گناه است، اما آن را با اصرار انجام دهند عذابهای گوناگونی را بر جامعه جاری میکند. در این وضعیت نمیتوان نقش مؤمنان را نادیده گرفت و اصرار بر گناه را دلیل بر ترک امربهمعروف و ابلاغ دستورات خداوند دانست. برخی فکر میکنند میتوانند در مقابل دستورات الهی بهانه بیاورند و مکارانه گناهانشان را منکر شوند. معمولاً گناهکاران برای تمکین نکردن از دستورات الهی بهانه میآورند و به هر چیزی، از جمله حال بد جامعه متوسل میشوند تا بگویند ما در تنگنای شرایط جامعه گرفتار گناه و ستمکاری شدیم.