صبح صادق >>  تاریخ >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۴  ، 
کد خبر : ۳۵۶۲۵۸

شووینیسم فرهنگی غرب

«آفریقا» کهن‌ترین مرکز تمدن جهان است. قدیمی‌ترین منطقه مسکونی زمین با گونه‌های بشری بر روی کره خاکی در آفریقاست. طی اواسط قرن بیستم، به انسان‌شناسی سنگواره‌ها و شواهدی از وجود بشر که شاید به هفت میلیون سال پیش برمی‌گردد، دست یافتند. فسیل گونه‌های متعددی از بشرهای میمون‌نما که تصور می‌شود به انسان نوین امروزی تکامل یافته، باقی‌مانده ‌است.
تجارت جهانی برده، پیامدهای دهشت‌آور انسانی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی برای قاره آفریقا داشت. خلاف تصور رایج، آفریقای پیش از اروپایی‌ها قاره‌ای «وحشی» و فاقد تمدن نبود. «پ.د.کرتن» در تاریخ آفریقای یونسکو این نگرش را میراث «شووینیسم فرهنگی غرب» می‌داند و می‌افزاید: «این طرز برخورد و برخوردهای مشابه آن، که میراث نژادپرستی است، شووینیسم فرهنگی پایداری را تقویت کرد که تمدن غربی را تنها تمدن راستین می‌دانست. در اواخر دهه، 1960 بی‌بی‌سی. یک مجموعه تلویزیونی به نام «تمدن» ساخت که تنها به میراث فرهنگی اروپای غربی می‌پرداخت. در این مجموعه، پاره‌ای از جوامع دیگر نیز متمدن به حساب می‌آمدند... با این همه شووینیسم فرهنگی به اضافه نادانی، تاریخ نگاران غربی را واداشت... تا به گرایش تأسف‌بار و مشئوم جداسازی تاریخ آفریقای شمالی از بقیه این قاره دامن بزنند... اما بیرون راندن «نامتمدن ها» از قلمرو تاریخ تنها بخشی از جنبه سنت بسیار گسترده تاریخ‌نگاری غرب بوده است. توده‌های مردم غرب نیز از حیطه تاریخ بیرون بودند... تاریخی که بر فعالیت‌های اروپاییان تأکید می‌ورزد و عامل آفریقایی را نادیده می‌گیرد؛ این تاریخ در بدترین حالت خود آفریقاییان را همچون وحشیانی نشان می‌داد که اراده و قوه تشخیص آنان ضعیف یا بد هدایت شده بود. بنابراین،‌ به طور ضمنی این مفهوم را القا می‌کرد که موجودات برتری از اروپا آمدند و کارهایی را که آفریقاییان نمی‌توانستند انجام دهند به گردن گرفتند. حتی در بهترین حالت، تاریخ استعماری برای آفریقاییان تنها نقش‌های درجه دوم در صحنه تاریخ در نظر می‌گرفت.» 
صرف‌نظر از شاخصه‌های مادی و کمی، بی‌شک، میزان رشد و حاکمیت قانون و سامان‌مندی اجتماعی، شاخصی اصلی برای ارزیابی سطح پیشرفت هر تمدن است. «ژوزف زربو» ویراستار اثر فوق، در ارزیابی پیشینه دولت‌های باستانی آفریقا می‌نویسد: «روشن است که در تجربه تاریخی این قاره، می‌توان برخی اشکال حکومت بر اساس قانون را یافت. در آفریقا می‌گویند این شاه نیست که مقام سلطنت دارد؛ بلکه مقام سلطنت است که یک پادشاه دارد. این بدان معناست که شاه نیز تابع و مطیع یک قدرت بالاتر است. این اندیشه مفهوم حکومت قانون را مجسم می‌کند. من خود شاهد این امر در مورد امپراتوری مسی‌ها بوده‌ام. همواره عده‌ای این امپراتور را احاطه کرده‌اند و پیوسته اقداماتی را که باید انجام دهد به او خاطر نشان می‌کنند. در واقع، او نخستین برده قانون و عرف است. این امر، گفته دیکتاتورهای امروز آفریقا را که مدعی‌اند دموکراسی هیچ گاه در آفریقا وجود نداشته و مقوله‌ای بیگانه برای آفریقاست نقض می‌کند. کسانی که چنین می‌اندیشند از واقعیت فرهنگ و تاریخ خود بی‌اطلاعند.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات