فرامرز اصغری
آمریکا و اروپا که توسعه نظامی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) را در قالب پیمان ورشو مغایر با اهداف خود میدانستند. با تشکیل پیمان نظامی آتلانتیک شمالی یا همان ناتو برای مقابله با مسکو فعال گردیدند.
آمریکاییها تلاش کردند تا از طریق ناتو ضمن مقابله با شوروی به نوعی، برتریت و حکمرانی نظامی خود بر اروپا را حفظ نمایند بگونهای که اروپا از بعد نظامی خارج و بیشتر به امور اقتصادی و تشکیل اتحادیههای منطقهای پرداخت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) و پیمان ورشو، غرب تلاش مضاعفی را برای تقویت ناتو آغاز کرد. به عبارتی دیگر ناتو به ابزاری نظامی برای غرب مبدل شد که به بهانه تامین امنیت به ماموریتهای توسعهطلبانه در حوزه بالکان و اروپای شرقی روی آورد.
توسعهطلبی ناتو تا بدان حد پیش رفت که آنها در سایه ائتلاف جهانی حضور در افغانستان را به عنوان اولین ماموریت خارج از خانه (اروپا) بر عهده گرفتند. نکته مهم در تحولات و عملکردهای ناتو، آغاز دوباره چالشهای آن با روسیه میباشد. مسکو که در عصر پوتین برای احیای قدرت فعالیت میکند، تحرکات ناتو را مغایر با اهداف و امنیت خود قلمداد میکند.
اختلافات ایجاد شده میان ناتو و روسیه چنان است که مسکو حضور در پیمان نظامی خود با اروپا را در حال تعلیق در آورد و رسما به توسعهطلبی ناتو هشدار داد.
تقابل میان طرفین در شرایطی تشدید شد که هر کدام دغدغههای خاصی در برابر یکدیگر پیگیری میکنند.
الف) روسها تاکید دارند که ناتو با طرحهای خود خلاف امنیت مسکو حرکت میکند. اولا در سالهای گذشته ناتو به ابزاری برای توسعهطلبی اروپا در بالکان و اروپای شرقی مبدل شده است. به عبارتی دیگر اروپا و آمریکا چنان برنامهریزی کردهاند که همسایگان مسکو به دلایل امنیتی و اقتصادی به عضویت ناتو در آیند که عملا آنها را زیر چتر غرب قرار میدهد.
این تحرکات حضور نظامی غرب تا مرزهای روسیه را به همراه داشته و دنبال توسعه در آسیای مرکز و قفقاز میباشد. ثانیا مسکو تاکید دارد که فعالیتهای ناتو برای اجرای طرح سپر موشکی آمریکا است که تهدیدی بزرگ برای امنیت بینالمللی و عاملی برای تشدید استیلای نظام تکقطبی واشنگتن بر جهان است. آمریکا در حالی برای این طرح فعالیت میکند که ناتو را با 26 عضو به حمایت از خود وا داشته است. که مسلما در چارچوب خواست مسکو نمیباشد. ثالثا ناتو به طور آشکار و پنهان به بهانههای امنیتی به توسعه نفوذ در اقصی نقاط جهان حتی در آفریقا و خاورمیانه روی آورده است. آنها اکنون قراردادهایی با کویت و مصر امضاء کردهاند که بیانگر حرکت زنجیرهای ناتو در معاملات جهانی برای ایجاد پایگاههای جدی میباشد.
ب) ناتو نیز به نمایندگی از اروپا تاکید دارد که عملکردهای نظامی روسیه بویژه در بعد هستهای و موشکی تهدیدی برای آنها میباشد و ناتو علمکردهای روسیه را آغاز دوباره جنگ سرد و ایجاد پنهانی پیمان ورشو میداند که با عنوان تامین امنیت منطقه با محوریت روسیه اجرا میشود. این در حالی است که روسها نیز عملکردهای ناتو را عامل این گرایشات عنوان و آن را الزامآور میدانند.
به هر تقدیر میتوان گفت که اکنون موازنهای نظامی میان ناتو و روسیه ایجاد شده است که مسلما تاثیرات بسیاری بر روابط اروپا و آمریکا با روسیه خواهد داشت.
با این وجود باید عنوان داشت که طرفین از این تقابل بهرهبرداریهای توسعهطلبانه نیز داشته و خواهند داشت. روسها و ناتو با بهانه قرار دادن تهدیدات یکدیگر، توسعه نظامی و هستهای، انعقاد پیمانهای جدید منطقهای، توسعه مناسبات سیاسی و حضور در مناطق نفوذ یکدیگر را اجرایی میکنند. آنها در شرایطی به این امور میپردازند که بدون تقابل و در شرایط عادی توانایی اجرای این امور را ندارند. در این میان دغدغه اصلی روسها سیستم سپر موشکی و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است بویژه اینکه واشنگتن تلاش دارد تا از ناتو به عنوان ابزاری برای این امر بهرهبرداری کند که نتیجه آن تنش در روابط اروپا و روسیه میباشد. روسها امید دارند تا با اعمال فشار بر اروپا در زمینه انرژی و برخی بحرانهای جهانی آنها را به عقبنشینی ناتو وادار سازند در همین حال اروپا نیز ناتو را عاملی برای مقابله با روسیه و سیاستهای تحریکآمیز آن میداند.