معصومه ناصری
هر اتفاقی که در عالم روزنامهنگاری میافتد به این فکر میافتم که سراغ قدمت آن را از سیدفرید قاسمی پژوهشگر و تاریخنویس مطبوعات بگیرم. مثلاً ماجرای توهین یک نماینده مجلس به روزنامهنگارها که پیش آمد به این فکر افتادم که ببینم تعامل روزنامهنگاران و مجلس در طول تاریخ مطبوعات ایران چگونه بوده است. گرچه حساسیت قاسمی به دوستیهایش جدی است ولی مطمئنم دلیل پاسخ گفتن دقیق و البته سریع سیدفرید قاسمی به سؤالهای من چیزی فراتر از آشنایی و رفاقت باشد. او معلم است و نمیتواند جواب سؤالهایی را که میداند از شاگردانش پنهان کند. اما به من میگوید که بعضی سؤال و جوابها را فقط در حد یک گفتوگوی شخصی بدانم. سؤالهای من و البته جوابهای سیدفرید قاسمی را بخوانید:
*آقای قاسمی! روزنامهنگارهای کدام دوره تاریخ ایران تأمین جانی و شخصی داشتهاند؟ در هیچ دورهای از روزنامهنگاری در ایران این اتفاق نیفتاده که روزنامهنگری حرفهای سخت و زیانآور نباشد؟
**در هیچ دورهای روزنامهنگار تأمین شخصی و جانی نداشته و روزنامهنگاری همیشه سخت و زیانآور بوده است. استنطاق و آزار، توهین و تحقیر، حبس و زجر، توقیف و تبعید و نظایر اینها بیشترین رویدادهای مطبوعاتی را تشکیل داده است.
در طول تاریخ میزان توهین به روزنامهنگاران از میزان تجلیل از آنها بسیار بیشتر است اصلاً این دو قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
*بیشترین مشکل برای روزنامهنگارها تاکنون از سوی کدام نهاد قدرت ایجاد شده است؟
**مشکل روزنامهنگاری درونی و بیرونی است. مشکلات درونی در بروز بسیاری از مشکلات بیرونی دخیلند. تا مشکلات درونی حل نشوند مشکلات بیرونی حل نخواهند شد.
*در طول تاریخ، مجلس سابقه برخورد با روزنامهنگاران را داشته است؟
**بستگی به ترکیب مجلس داشته، هر گاه آشنایان به حرفه روزنامهنگاری وکیل مجلس شدهاند نهضت دفاع از مطبوعات در مجلس شکل گرفته و هر گاه ناآشنایان با این مقوله در خانه ملت نشستهاند جمعیت معارضین با مطبوعات شکل گرفته است.
*ممکن است یکی دو نمونه از مواردی را که برخوردها بسته به ترکیب مجلس متفاوت بوده مثال بزنید؟
**اگر مصداق بگویم تفسیر و تعبیر میشود اما میتوانم بگویم از زمان تشکیل مجلس در ایران تاکنون تاریخ شاهد سی و یک نوع برخورد متفاوت از سوی مجلس با مطبوعات بوده است. این که میگویم مراد کل مجلس است حساب مجلس را باید از یک نماینده خاص جدا کرد.
*این سی و یک نوع برخورد یعنی چه؟ این عدد از کجا آمده؟
**ما 24 دوره مجلس قبل از انقلاب داشتهایم و 7 دور هم بعد از انقلاب.
*روزنامهنگارهای ایرانی تاکنون از نهاد صنفی قدرتمندی برخوردار بودهاند. معمولاً چه نهادی باید از روزنامهنگارها در مقابل قدرت حمایت کند؟
**ما حدود صد سال پیشینه تشکل روزنامهنگاران در ایران داریم اما جز یکی دو تشکل سایر تشکلها برآمده از درون مطبوعات نبودند. تنها نهادی که باید شکل بگیرد و مدافع حقوق حقه مطبوعات باشد نظام مطبوعاتی است که تاکنون شکل نگرفته است.
*چه زمانی روزنامهنگاران ما به امنیت شخصی و شغلی میرسند؟
**زمانی به امنیت شخصی و شغلی روزنامهنگار خواهیم رسید که روزنامهنگار خود را هم شان قاضی بداند وارد بازی نشود و نقش نظارتی و قضاوتی خود را حفظ کند، سینه خود را برای شاکی و متهم چاک نکند داور است، وسط بازی اگر توپ زیر پایش آمد به یکی از تیمها گل نزند تاریخ نشانگر آن است که با مشاجره و منازعه و تشنج هیچ کاری به پیش نمیرود تا پارهای مردم، دولتمردان و روزنامهنگاران به تعریف درست از حرفه روزنامهنگاری نرسند ما به آن نقطهای که مد نظر شماست نخواهیم نرسید. هر وقت روزنامهنگار وارد بازی نشده گامی به جهت تثبیت خودش و صنف خودش برداشته و ثمرات و برکاتی در پی داشته است و هر وقت وارد بازی شده بازی را باخته است. در طول تاریخ هر وقت برای تثبیت شغل روزنامهنگاری دو گام به جلو برداشتهایم با تندرویها سه گام به عقب رفتهایم و نه تنها پیشرفت نکردهایم که پسرفت هم داشتهایم چون مرزها مخدوش شده است.
*در طول تاریخ مطبوعات هیچ وقت روزنامهنگاری مستقل اتفاق افتاده؟
**بله ما روزنامه مستقل داشتهایم.
*الان چطور؟ الان روزنامه و روزنامهنگار مستقل داریم؟
**ببینید در دهههای اخیر هیچ وقت اتفاق نیفتاده گه این همه روزنامهنگار در ستادهای انتخاباتی مشغول به کار باشند. کار روزنامه نگاری با روابط عمومی و تبلیغات فرق میکند. این کار روزنامهنگار را از روزنامهنگاری حرفهای دور میکند. این دیگر روزنامهنگاری حرفهای نیست روزنامهنگاری حزبی است. هر وقت مرز بین این دو نوع روزنامهنگاری مخدوش شده روزنامهنگارها آسیب دیدهاند.
امروز اگر همه روزنامهها حزبی هستند این نقطه قوت نیست. من نمیگویم روزنامهنگاری حزبی و دولتی نباید باشد. بلکه میگویم هر کدام باید در سر جای خودشان باشند اما مخدوش شدن این مرزها آسیب میزند. افرادی که در روزنامههای حزبی کار میکنند نباید عضو تشکل صنفی باشند آنها باید عضو کانون مطبوعات حزبشان باشند.
روزنامه نباید پل یا سکوی پرتاب به سمت قدرت باشد. روزنامهنگار حرفهای باید تعهد بدهد روزنامهنگار بماند و وارد هیچ دسته و حزبی نشود. و از داخل شدن به نهاد قدرت پرهیز کند. وارد شدن به نهاد قدرت باعث میشود روزنامهنگار نهاد قدرت را رقیب خودش بداند و متقابلاً قدرت روزنامهنگار را، به هر حال هر کسی مایل است رقیب خود را از صحنه به در کند. به این ترتیب روزنامهنگر شأن نظارتی و قضاوتی خودش را از دست میدهد وارد بازی میشود بازی هم برد و باخت دار. باخت روزنامهنگار باعث میشود حرف و صنف روزنامهنگاری آسیب ببیند. روزنامهنگار باید راوی صادق رویدادها باشد نه کسی را به عرض ببرد نه به فرض بکشاند. او نباید نسبت به مسائل موضع از پیش تعیین شده داشته باشد.
*میخواهم بپرسم چطور ممکن است این اتفاق بیفتد؟ به هر حال هر انسانی یک موضع و عقیده سیاسی دارد، چطور عقاید سیاسیاش با حرفه روزنامهنگاریاش کنار بیاید؟
**هر کسی میتواند موضع سیاسی داشته باشد ولی وقتی وارد روزنامهنگاری حرفهای میشود باید موضعش را دم در بگذارد. اگر میخواهد تفکر سیاسیاش را حفظ کند برود توی روزنامه حزب مورد علاقهاش کار کند وگرنه این کار یعنی با پوشش روزنامهنگاری حرفهای کار سیاسی کردن تقلب است.
*مثلا در مورد همین اتفاقاتی که برای روزنامهنگارها افتاده است چه واکنشی باید نشان بدهیم؟
**چرا واکنش؟ نباید کنشی اتفاق بیفتد که باعث واکنش شود. این ناشی از نحیف و ضعیف بودن روزنامهنگاری است که شأن روزنامهنگار پایین آمده، مجبور به واکنش در مقابل توهینهاست.
*الان پیشنهاد شما چیست؟ روزنامهنگارها در مقابل این توهین چه کار باید بکنند؟
**باید کار عقلایی کرد. حساب یک نماینده از مجلس سواست. این اتفاق نباید باعث رویارویی مجلس و مطبوعات شود کما اینکه شنیدم نمایندگان مجلس هم از این اتفاق ناراحتاند. باید با تعامل کاری کنیم که از روزنامهنگاران اعاده حیثیت شود.