صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۲۶۰۳۱
نگاهی به فیلم «آلزایمر»

معنویت ناتمام/آرش فهیم

«آلزایمر» یک فیلم نمادین است. آسیه نماد انسان بریده از دنیا و خسته از مادیات است. روحانی فیلم، نقش حامی و یاور این انسان را بازی می کند. آسیه با وجود همه فشارهایی که اطرافیانش به او اعمال می کنند، دست از آنچه به آن ایمان دارد بر نمی دارد.

اختصاصی بصیرت/

نمایش معنویت و مفاهیم عمیق دینی و مذهبی در سینما، یکی از تلاش های محدود و معدود سینماگران ایرانی در سال های پس از انقلاب اسلامی بوده است. این کارگردان ها به دلایلی چون اعتقاد و دغدغه نسبت به این مفاهیم و نیاز جامعه اسلامی ما به چنین فیلم هایی و یا عملی ساختن سفارش های صورت پذیرفته، آثاری را در این زمینه ساخته و روانه پرده سینما یا انبارهای فیلم های اکران شده کردند. برخی از این فیلم ها موفق و تأثیرگذار بوده اند و برخی ناموفق. اما آنچه مبرهن و آشکار است، کمبود و معدود بودن این نوع تلاش ها و فیلم ها در میان حجم فراوان فیلم های سطحی و تجارتی ست. فیلم «آلزایمر» به کارگردانی «احمدرضا معتمدی» یکی از این تلاش هاست که درباره موفق یا ناموفق بودن آن می توان شاخص ها و مباحث چالش برانگیز زیادی را مطرح کرد. این فیلم در جشنواره اخیر فیلم فجر جوایزی را کسب کرد. دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه، سیمرغ بهترین بازیگر مرد و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن از جمله توفیقات این فیلم در آن جشنواره بود.

معتمدی پیش از این چهار فیلم دیگر به نام های «هبوط»، «زشت و زیبا»، «دیوانه از قفس پرید» و «قاعده بازی» را ساخته بود. در این میان فیلم «دیوانه از قفس پرید» را باید برجسته ترین اثر وی دانست که ضمن پرداختن به مفاهیم فلسفی مورد نظر کارگردان، روایتی آمیخته با مضمون دفاع مقدس و بازنمایی قهرمانان جنگ تحمیلی در جامعه امروز را دستمایه قرار داده است.«آلزایمر» تلاشی است همراه با فراز و نشیب برای تجلی بخشیدن به منش و عقیده مومنانه در قالب و ساختاری سینمایی. آنچه مدنظر کارگردان بوده و آن را در فیلم هم می بینیم، ارائه گوشه ای از هویت فرهنگی سرزمین ما یعنی جهان بینی اسلامی، شیعی و ایرانی در یک فرم سینمایی است. عناصر به کار رفته و فضاسازی های فیلم نیز در راستای همین منظور بوده اند. این کوشش سینماورزانه، هم دارای نقاطی ستایش آمیز و موفق است و هم مبتلا به ضعف هایی است. به خاطر رویکرد فیلم به فلسفه، طبعاً برای سنجش مفاهیم آن باید کارشناسان این رشته به تحلیل فیلم بپردازند. به همین دلیل، موضوع این نوشتار معطوف به ابعاد روایی و سینمایی «آلزایمر» است.

بدون شک فیلم «آلزایمر» یکی از جدی ترین محصولات سینمای ایران در سال های اخیر است؛ فیلمی که با زبانی بسیار ساده، مفاهیم پیچیده ای را بیان می کند و موضوع هایی را که معمولاً در آثار مخصوص مخاطب خاص مطرح می شوند، برای مخاطب عام سینما به تصویر می کشد. «آلزایمر» از آن دست فیلم هایی است که ارزش آنها در آینده بیشتر از زمان حال خود شناخته می شود، چون فیلمی با هویت است که در هر دوره ای از زمان مخاطب را درگیر سخن و گفتمان خود می کند. از آن فیلم هایی است که در شرایط دلزدگی از مدرنیته و تکنولوژی، بیشتر به دل می نشیند. این فیلم روایت زنی به نام آسیه است که حدود 20 سال پیش همسرش مفقود می شود، اما با وجود گذشت این زمان، هنوز هم باور ندارد که او مرده است. به همین دلیل در روزنامه ها آگهی می دهد تا اگر کسی از گمشده او خبر دارد اطلاع دهد تا این که مردی شیرین عقل مدعی می شود که همسر آسیه است. زن هم با وجود مخالفت دیگران او را می پذیرد. در پایان برای این که نتیجه قطعی مشخص شود آزمایش ژنتیک می دهند و ... .

«آلزایمر» یک فیلم نمادین است. آسیه نماد انسان بریده از دنیا و خسته از مادیات است. روحانی فیلم، نقش حامی و یاور این انسان را بازی می کند. آسیه با وجود همه فشارهایی که اطرافیانش به او اعمال می کنند، دست از آنچه به آن ایمان دارد بر نمی دارد. حتی آزمایش ژنتیک که اثبات کننده فقدان نسبت بین او و مرد مدعی است، باعث نمی شود که او دست بردارد. در دیالوگی کلیدی می گوید: «سند برای کسی مفید است که شک داشته باشد، آدمی که به یقین رسیده محتاج سند نیست.» (نقل به مضمون) مهم ترین شاخصه ای که برای این فیلم می توان برشمرد این است که برخلاف بسیاری از فیلم های تجربی و روشنفکری که هدف شان از نمایش محله های فقیرنشین، تظاهر به آوانگارد بودن است، در اینجا هدف فیلمساز فضاسازی تفکربرانگیز و خارج کردن فیلم از محدوده زمان و مکان است. حضور داستان در فضایی سنتی و فقیرانه، نوعی گریز از مظاهر مدرنیته و ظواهر اغواگر محیط شهری است. در این فضا، تخیل معنایاب و معنویت جو سریع تر عمل می کند.

از دیگر ویژگی های فیلم «آلزایمر» دمیدن نوعی کمدی دلنشین و البته کم رنگ در شریان های فیلم است. کمدی فیلم، می تواند الگوی خوبی برای فیلمسازانی باشد که قصد طنزآفرینی فاخرانه و به دور از لودگی را دارند؛ یک کمدی کاملاً سالم و نوازشگر (به جای زننده) بزرگ ترین نقطه ضعف فیلم، اختتامیه آن است. گویی فیلمساز در سکانس پایانی به اسلوبی که در کل فیلم برقرار کرده، وفادار نمانده است. در این سکانس، فیلم ارتباطش را با مخاطب از دست می دهد و دچار نوعی عجب و خودبزرگ بینی می شود. پایان فیلم به گونه ای است که نیاز به رمزگشایی دارد، اما به واقع، همان طور که این اثر در سایر لحظه هایش رعایت کرده، مخاطب عام برای دیدن یک قصه پا به سینما می گذارد و نه تماشای فضل فروشی و شنیدن حرف های فلسفی و نمادشناختی. ای کاش فیلم لذتی را که از ابتدا به بیننده اش می چشاند، تا پایان حفظ می کرد و مخاطب خود را سیراب می کرد.

فیلم «آلزایمر» هم مانند بسیاری دیگر از فیلم هایی در این سطح که به نوعی فیلم تجربی و متفاوت محسوب می شوند، دچار نوعی آرمان گریزی شده است. این روایت سینمایی، معنویتی بریده از جامعه و انزواجویانه را ترسیم می کند.مشکل دیگر فیلم، تقلیل دادن معنویت آسمانی به عشق زمینی است. البته مبنا قرار دادن یک عشق زمینی برای دست یافتن به عرفان و معنویت در آثار هنری لزوماً بد و منفی نیست، اما به شرطی که داستان از مرحله عشق انسان به انسان عبور کرده و مخاطب خود را به حقیقت نزدیک کند. نکته مهم این است که در سینما، برخلاف بسیاری دیگر از رشته های هنری و به خصوص ادبیات، نمی توان عشق زن و مرد را استعاره ای از خداپرستی و حقیقت جویی قرار داد. بلکه این نوع داستان پردازی تنها می تواند یک بستر روایی و دراماتیک برای وصول به حقایق برتر باشد. به همین دلیل در فیلم «آلزایمر» یک حلقه مفقوده وجود دارد که معنویت جویی فیلم را نیمه کاره و ناتمام به جا گذاشته است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات