تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲  ، 
کد خبر : ۲۶۷۰۵۷
علی مطهری در گفت‌وگو با «شرق» مطرح کرد

نگاه مرتضی ‌مطهری به علی شریعتی

آمنه شیرافکن- اشاره: علی مطهری راه پدر رفته و سبک و سیاق آزادمنشی را در همه‌جا رعایت می‌کند. سالروز ترور شهید مطهری از سوی گروه فرقان فرصتی برای بازخوانی شهادت استاد مرتضی مطهری است؛ روزی که در تقویم ایران «روز معلم» نام گرفته. گفت‌وگو با او در مرور نوشته‌ها و آثار پدر بر مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» متمرکز است و برخی مواضع انتقادی شهید مطهری نسبت به دکتر علی شریعتی. اما گفت‌وگو در بخش‌هایی به بررسی مباحث روز کشور می‌رسد. جایی که صحبت از مواضع شهید مطهری درباره روحانیت مطرح می‌شود و ارزیابی برخی نقدها که هنوز هم این روزها به برخی جمع‌ها وارد است. او خیلی صریح برخی رفتارهای اخیر روحانیون در مجلس را نقد کرده و تاکید دارد که متاسفانه برخلاف اقتضای روحانی‌بودن، برخی اسیر هوی‌های نفسانی شده و به جای ترویج اخلاق اسلامی گرفتار تعصبات گروهی و مسایلی شده‌اند که عمق فاجعه را تا جایی گسترده کرده که به برگزاری یک جلسه خصوصی زنانه هم رحم نکرده و نسبت به افشای فیلم خصوصی از آن جلسه تهدید کرده‌اند. از کتاب‌ها و رویکرد شهید مطهری می‌توان اینطور ارزیابی کرد که از نظر ایشان سرنوشت جمهوری اسلامی ایران به اندیشه و عملکرد روحانیت بستگی دارد و البته در همین حال با ذکر آفاتی مانند عوام‏زدگی که موجب فلج‌شدن جامعه روحانیت شده بر ضرورت اصلاح در نهاد روحانیت تاکید دارند. ایشان یک نظریه و تز کلی داشتند، می‌گفتند روحانیت درخت آفت‌زده است و باید با آفات آن مبارزه کرد نه اینکه آن را از ریشه قطع کرد. چون پیش از انقلاب برخی می‌گفتند که باید روحانیت حذف گردد و طرفدار تز اسلام منهای روحانیت بودند اما ایشان تاکید می‌کردند که هیچ چیزی جایگزین روحانیت ما نخواهد شد اما نمی‌شود با آفات آن مبارزه نکرد و به فکر اصلاح آن نبود. مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» در سال 1341 بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی در کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» که مجموعه‌ای از مقالات و سخنرانی‌های برخی علما و دانشمندان است، چاپ و منتشر شد و اکنون در کتاب «ده گفتار» استاد مطهری منتشر شده است.

* آیا برای باز نشر این کتاب مشکلی به وجود نیامده؟

** خیر نشر کتاب از سوی انتشارات صدرا انجام می‌شود و هیچ منعی در کار نیست.

این عبارت معروف از همان مقاله یادتان هست: «اگر اتکاء روحانی به مردم باشد، قدرت به دست می‌آورد اما حریت را از دست می‌دهد و اگر متکی به دولت‌ها باشد قدرت را از کف می‌دهد اما حریتش محفوظ است، زیرا معمولا توده مردم معتقد و باایمانند اما جاهل و منحط و بی‏خبر و در نتیجه با اصلاحات مخالفند و اما دولت‌ها معمولا روشنفکرند ولی ظالم و متجاوز. روحانیت متکی به مردم، قادر است با مظالم و تجاوزات دولت‌ها مبارزه کند اما در نبرد با عقاید و افکار جاهلانه‏ مردم، ضعیف و ناتوان است. ولی روحانیت متکی به دولت‌ها در نبرد با عادات و افکار جاهلانه نیرومند است و در نبرد با تجاوزات و مظالم‏ دولت‌ها ضعیف.»

* فکر می‌کنید چرا این مقاله شهید مطهری این روزها کمتر مورد استقبال قرار گرفته؟

** کتاب «ده گفتار» کماکان مورد استقبال است و مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» مورد توجه عموم مصلحان و روشن‌بینان به ویژه طلاب و روحانیون خوش‌فکر است، گرچه در بخشی از روحانیت نیز مغفول است. برخی از ایده‌های شهید مطهری در این مقاله مانند چگونگی ارتزاق روحانیون که می‌تواند ریشه عوام‌زدگی باشد بعد از انقلاب مورد توجه قرار گرفته و اقداماتی صورت گرفته است. شهید مطهری در این مقاله به سازمان روحانیت نقد منصفانه داشته و نقاط مثبت و منفی آن را به عدالت بیان کرده و روش تحصیل و تدریس حوزه و دانشگاه را مقایسه و مزایا و معایب هریک را بیان کرده‌اند.

* منظورم کاربردی‌بودن مقاله و توجه به فرازها و توصیه‌های شهید مطهری در آن است؟

** اصلاح در حوزه از طریق مراجع تقلید امکان‌پذیر است. برخی مراجع به نظرات اصلاحی استاد مطهری توجه دارند. ضمن اینکه شورایعالی مدیریت حوزه هم می‌تواند موثر باشد. البته مدرسان مصلح هم می‌توانند تأثیر فردی داشته باشند.

* آقای مطهری اجازه بدهید سوالم را کمی مصداقی‌تر و صریح‌تر خدمت‌تان بگویم. سوال اصلی من این است که وقتی مقاله‌ای انتقادی به سازمان روحانیت در سال 41 در ایران نوشته شده و به گفته شما همین حالا هم از سوی برخی روحانیون در قم مورد توجه است، چرا خروجی آن حضور برخی روحانیون در مجلس می‌شود که حتی از نمایش فیلم خصوصی همسر رییس‌جمهوری ابایی ندارند. آیا قداست این قشر با این حرف‌ها منافات ندارد. آن هم روحانی‌ای که حالا در کسوت نماینده مجلس در بهارستان سخن می‌گوید.

** ارتباط این دو موضوع با هم چندان روشن نیست. هر مقدار هم در یک قشر اصلاح انجام بشود تفاوت‌ها در افراد آن قشر برقرار است. نمی‌توان انتظار داشت همه روحانیون مانند امام‌خمینی و شهیدمطهری باشند. علاوه بر این، وادی سیاست لغزشگاه است، چون میدان جنگ قدرت است. مهم این است که برای بیرون‌راندن رقیب از میدان از وسایل نامشروع مانند دروغ و تهمت استفاده نکنیم. خود شما خبرنگاران هم که در وادی سیاست هستید گاهی برای تخریب گروه مقابلتان لغزش پیدا می‌کنید. به هرحال احساس می‌کنم همه اینها ناشی از هوی‌های نفسانی است. شخصا از آن نطق متاسف شدم. متاسفانه تعصبات گروهی، برخی از دوستان ما را از جاده انصاف خارج کرده و به نظر من اینها اسیر هوی‌های نفسانی خود شده‌اند. اینگونه افراد در واقع به تهذیب اخلاق خودشان نپرداخته‌اند. یک روحانی، گذشته از جنبه علمی، که واقعا باید عالم و پاسخگوی شبهات مردم باشد، باید مهذب باشد. انتظار اولیه مردم از یک روحانی و علت اصلی اعتماد مردم به روحانیت نیز همین است. مردم روحانیون را افرادی به دور از دنیاپرستی و پایبند به اخلاق اسلامی و منصف می‌دانند و می‌خواهند. اما اگر قرار باشد دشمنی‏های سیاسی باعث شود که ما از جاده انصاف خارج شویم و مثلا برای میهمانی زنانه‌ای که خلاف شرع هم نبوده اینطور اظهارنظر کنیم، واقعا مایه تاسف است. اینها به میهمانی همسر رییس‌جمهوری در روز ولادت حضرت زهرا(س) دو ایراد گرفتند؛ یکی اینکه چرا میهمانی در کاخ سعدآباد برگزار شده و دیگر غیرشرعی‌بودن میهمانی. هیچ‌کدام از این دو ایراد وارد نیست. در این میهمانی همسران سفرا حضور داشتند و باید میهمانان خارجی را تکریم کنیم. نمی‌توانیم همسران سفرا را ببریم به چهارراه مولوی. باید، هم پذیرایی و هم مکان برگزاری آن متناسب با شأن میهمانان خارجی و شأن کشور باشد. ایراد دومی که گرفتند این بود که چرا دخترانی در آنجا شادمانی کرده‌اند. وقتی مجلس زنانه است حتی اگر در آن میهمانی رقصیده باشند، اشکالی ندارد. اصلا این دون شأن یک نماینده است که بخواهد چنین مسایلی را به صحن مجلس بکشاند.

* کتاب «جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی - سیاسی ایران» حد فاصل سال‌های 1320 تا 1357 به نقد برخی آرای شهیدمطهری پرداخته. البته روایت‌های «رسول جعفریان» در بخش‌های مختلف کتاب با نقد خانواده‌ها مواجه شده و بسیاری از بخش‌های کتاب به انتشار پانوشت‌ها اختصاص یافته. حتی رهبر انقلاب در بخشی از این کتاب قضاوت‌های شهیدمطهری درباره شریعتی را مبالغه‌آمیز خوانده‌اند. آیا از خانواده شهید مطهری نقدی بر این کتاب نوشته شده؟

** کتاب را نخوانده‌ام. بعد هم قرار نیست هر مطلبی که نوشته شود، ما برای آن پاسخی بفرستیم، مثلا بعد از رحلت آقای میناچی عده‌ای از ایشان به‌عنوان بنیانگذار حسینیه ارشاد نام بردند در حالی که این موضوع صحت ندارد گرچه آقای میناچی به تاسیس آن کمک کرد. همه می‌دانند که حسینیه ارشاد از نظر مالی با تلاش مرحوم محمد همایون و از نظر فکری و اعتبار اجتماعی با تلاش و پیگیری استاد مطهری تأسیس و در جامعه شناخته شد. مقصودم این است که اگر قرار باشد پاسخ دهیم هر روز باید جواب بدهیم.

* اجازه دهید بخشی از سوال قبلی را دوباره بازخوانی کنیم. مقام‌معظم‌رهبری هم در بخشی از این کتاب قضاوت شهیدمطهری درباره شریعتی را نمی‌پسندند. ایشان در این زمینه می‌نویسند: «نظرات مرحوم شهیدمطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنایی‌شان که تا دو، سه‌سال از وی به نحو شگفت‌آوری ستایش می‌کرد و چه در سال‌های بعد که از او به نحو شگفت‌آوری مذمت می‌فرمود - غالبا مبالغه‌آمیز... بود.

در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه‌های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را درباره اظهارات شهیدمطهری داشتند.» (پاورقی صفحه 476 کتاب) دراین‌باره نظرتان چیست؟

** این نظر مقام‌معظم‌رهبری قابل تأمل است. آنجا که شهید مطهری از دکتر شریعتی ستایش کرده است زمانی است که دکتر مثلا مقاله «از هجرت تا وفات» را به پیشنهاد استاد مطهری برای کتاب «محمد(ص) خاتم پیامبران» ارایه کرده است که مقاله قابل تمجیدی است و قلم زیبایی دارد و آنجا که از او مذمت کرده است زمانی است که ایشان مثلا تز «زر و زور و تزویر» و «ملک و مالک و ملا» و «تیغ و طلا و تسبیح» را مطرح کرده که در واقع همان تز «دین و دولت و سرمایه» مارکس است که می‌گوید همیشه دست این سه برای استثمار توده مردم در یک کاسه است و ریشه روحانیت را زده است و همچنین زمانی است که پاورقی کیهان در سال 56 از دکتر شریعتی تحت عنوان «انسان، اسلام، مارکسیسم» با اطلاع خود او چاپ می‌شد و به ضرر نهضت اسلامی بود.

گذشته از این، به نظر من صالح‌ترین فرد برای اظهارنظر درباره آثار دکتر شریعتی استاد مطهری بود، چون از یک طرف تسلط کافی بر معارف اسلامی و آشنایی لازم با مکاتب جدید را داشت و از طرف دیگر دقت نظر ایشان ویژه بود به طوری که جز در امام خمینی(ره) نمونه ندارد و از جانب سوم، ایشان شخصیت و افکار دکتر را از نزدیک می‌شناخت. شهید بهشتی قطعا از این جهات در حد شهید مطهری نبود و شاگرد استاد مطهری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود و رساله دکترای خود را نیز با راهنمایی ایشان گذراند.

البته ایشان را هم صاحب نظر می‌دانم و به طور کلی نظر افراد در این خصوص محترم است اما اگر بخواهیم صرف شخصیت و مقام علمی افراد را میزان و ملاک انتخاب قرار دهیم، من شخصا نظر شهیدمطهری را بر نظر دیگران ارجح می‌دانم. علاوه بر اینها، اگر دقت کنید امام‌خمینی در پیام‌ها و نطق‌هایی که پس از شهادت آیت‌الله مطهری داشتند توجه به مساله دکتر شریعتی و اشاراتی شبیه تصریح به این موضوع داشتند، خصوصا که امام(ره) نوع تفکر گروه فرقان و گرایش آنها به دکتر شریعتی را می‌دانستند. امام درباره شهید مطهری می‌فرمایند: «... و با کجروی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه ‌کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم‌نظیر بود.»

یا در پیامی که در اولین سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری داده‌اند از تعبیر «اسلام‌شناس عظیم‌الشأن» استفاده کرده‌اند. روشن است که با توجه به کتاب اسلام‌شناسی مرحوم دکتر، امام می‌خواهد بگوید اسلام‌شناس واقعی مطهری است. همین‌طور امام‌خمینی در نطقی که در سومین سالگرد شهادت استاد مطهری داشتند، فرمودند: «آثاری که از او هست بی‌استثنا همه خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی‌استثنا آثارش خوب است».

کاملا مشخص است که مقصود امام چیست. اضافه بر اینها، باید دید انتقادات شهیدمطهری به برخی افکار دکتر شریعتی چیست، آنگاه بحث علمی صورت گیرد. خودم هم یک خاطره‌ای از شهیدمطهری در این موضوع دارم. از ایشان پرسیدم: نظر امام درباره دکتر شریعتی چیست؟ ایشان گفتند: نظر امام از من تندتر است.

* کتاب آقای رسول جعفریان در خیلی از موارد محل ارجاع دانشجویان و پژوهشگران است و به همین خاطر شفاف‌سازی مسایل مطرح‌شده در این کتاب بسیار اهمیت دارد. برای نمونه در جایی از کتاب می‌نویسند که شهیدمطهری به دکتر شریعتی حسادت می‌کرد.

** من کتاب را نخوانده‌ام اما اگر واژه «حسادت» به کار رفته باشد، حرف سخیفی است. این نشان می‌دهد که آقای جعفریان «شهید مطهری» را چه از نظر علمی و چه از نظر روحی و اخلاقی به‌درستی نشناخته‌اند. مرحوم شریعتی برای شهید مطهری رقیب نبود. شهید مطهری 14سال بزرگ‌تر از او بود و دکتر شریعتی خودش را شاگرد ایشان می‌دانست.

شهیدمطهری به شریعتی به‌عنوان برادر کوچک‌تر و فردی که اطلاعات خوبی در جامعه‌شناسی و تاریخ اسلام و بیان خوبی دارد، نگاه می‌کرد؛ فردی که می‌تواند با بیان خود نسل جوان را به طرف اسلام سوق دهد. حسادت در جایی است که طرفین همردیف بوده و رقابت داشته باشند. شهید مطهری بعد از آنکه حدود دو سال از تاسیس حسینیه ارشاد می‌گذشت دکتر شریعتی را به حسینیه ارشاد آورد. اگر حسادت می‌ورزید این کار را نمی‌کرد. به هرحال آقای جعفریان تصور ناقصی از استاد مطهری دارد.

* برگردیم به تاکید «شهید مطهری» بر اصل آزادی بیان. به ویژه اینکه ایشان با فعالیت آزادانه گروه‌های مارکسیستی هم موافق بودند. آیا فکر می‌کنید رویکرد ایشان در پذیرش نگاه مخالف و متفاوت، حالا هم به همان اندازه در جامعه ما وجود دارد.

** ایشان 20 روز مانده به پیروزی انقلاب گفته بودند که در جمهوری اسلامی احزاب غیراسلامی هم آزاد هستند، البته منوط به اینکه با تابلوی خودشان فعالیت کنند و از تابلوی اسلام استفاده نکنند، مثلا اگر می‌خواهند تظاهرات کنند از عکس امام استفاده نکنند، از عکس مارکس و لنین استفاده کنند. خلاصه نفاق در کارشان نباشد و با صداقت حرف‌شان را مطرح کنند. ما هم حرفمان را می‌زنیم و مردم انتخاب می‌کنند.

* ایده ایشان، ایده خوبی بوده اما چه میزان از رویکردهای آزادی بیان مورد نظر ایشان در جامعه ما راهبردی شده؟

** قطعا در وضعیت ایده‌آل قرار نداریم و خط قرمزهای مصنوعی و تابوهایی ایجاد کرده‌ایم که به ضرر کشور و انقلاب است. ما فقط باید برای گروه‌هایی که مشی مسلحانه دارند محدودیت ایجاد کنیم، بقیه باید آزاد باشند.

* دلیل این تغییر روندها چه بوده؟

** آنهایی که در مصدر امور بودند راه خوبی نرفتند و سختگیری‌های بی‌جا اتفاق افتاد.

* چه اتفاقی افتاده که با این همه تاکیدهای رسمی بر مبانی دینی، دیگر از عرصه‌های عمومی و دینی مانند حسینیه ارشاد خبری نیست. به طور کلی ما به جز برخی مکان‌های رسمی، کمتر در این سال‌ها شاهد شکل‌گیری «پاتوق اسلامی» بوده‌ایم، دلیل این امر چه بوده؟

** این، حرف درستی است. خیلی وقت است که دیگر جلساتی مانند جلسات شهیدمطهری نداریم که البته منحصر به حسینیه ارشاد نبود. در مساجد مختلف و دانشگاه‌ها جلسات فکری متعددی وجود داشت. اکنون جلسه‌ها یا سیاسی شده و افراد به هم حمله و گاهی توهین می‌کنند یا به گونه‌ای است که درباره خرافات و امور مجعول صحبت می‌شود. به هرحال این نقصی است که باید درست شود. برخی سختگیری‌ها در سال‌های اخیر در این امر موثر بوده و باید مرتفع شود.

* دلیل نگرانی از چالش در مباحث دینی را چه می‌دانید؟

** جمود و تعصب هم هست. انتظار دارند هر کسی که تریبون عمومی دارد ثناگو و تملق‌گو باشد و اگر صرفا حرف خودش را بزند، سریع برچسب می‌خورد. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات