(روزنامه جوان – 1394/07/26 – شماره 4654 – صفحه 5)
ايام محرم هر ساله با سوگواري و حزن و اندوه ناشي از ظلمي كه به خاندان نبوت(ع) در طول سالهاي پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص) شده آغاز ميشود و اقشار مختلف مردم تلاش ميكنند با شناخت بهتر عوامل و زمينههاي بهوجود آمدن حادثه عظيم عاشورا، در پيچ و خم تحولات تاريخي مانند بسياري از سپاه عبيدالله بن زياد دچار لغزش و اشتباه نشده و امام زمان خويش را تنها نگذارند.
حال اگر چه حدود 1400 سال پيش مخالفان امامت به پيكار مستقيم با امامحسين(ع) و لشگرش روي آوردند و نهايتاً ايشان را به شهادت رساندند اما بودهاند كساني كه طي سالهاي پس از شهادت امام حسين(ع) تلاش كردهاند نام و ياد سيدالشهدا(ع) را از اذهان پاك كرده و اجازه ندهند كه عظمت حادثه عاشورا به قوت خود باقي بمانند. به موازات اين تلاشها افراد و جرياناتي بودهاند كه تمركز خود را روي استراتژي «تحريف» گذاشته و با تغييرات اساسي در مباحث پيرامون قيام امام حسين(ع) سعي كردند علل و عوامل بهوجود آمدن اين قيام انساني را موضوعات خلاف واقع جلوه دهند.
طي سالهاي اخير هم منسوبان به يك جريان سياسي تلاش كردهاند تا در اشكال مختلف و به بهانههاي متفاوت نهضت عاشورا را تحريف و در پي چنين رويكردي به اهداف جناحي خود كه ميتواند بخشي از آن «تغييرات بنيادين در باورهاي ارزشي و اعتقادي مردم» در پوشش «استحاله فرهنگي و اعتقادي» باشد، برسند.
اين جريان سياسي طي 36 سال گذشته به كرات علل بهوجود آورنده حادثه عاشورا را موضوعاتي غيرواقعي دانسته و توسعه و رشد مناسبتهاي مذهبي نظير ايام عزاداري سالار شهيدان را اقدامي خلاف عقل و درايت عنوان كردهاند آن هم در حالي كه برخي ديگر از رهبران اين گروه سياسي با مصادره اقدام امام حسين (ع)، ايشان را اولين اصلاحطلب معرفي كردهاند. حال بايد به اين پرسش اساسي پاسخ داد كه چگونه جماعتي هم به تخريب و تخطئه توأم با تحريف امام حسين (ع) ميپردازند و هم وي را رهبر اصلي اصلاحطلبان معرفي ميكنند. بهراستي چگونه ممكن است هم به شخصيتي اعتقاد داشت و هم به تحريف وي پرداخت، آيا اين پارادوكس رفتاري- گفتاري نشاندهنده اهداف جناحي و حزبي برآمده از چنين موضوعي نيست؟
برخي ادعاها
ميتوان برخي از ادعاهاي منسوبين به اين جماعت جهت مصادره امام حسين(ع) را اينگونه يادآور شد:
1 - مصطفي كواكبيان، دبير كل حزب مردمسالاري: «بزرگترين اصلاحطلب تاريخ بشريت امام حسين(ع) است و افتخار ميكنيم كه راه او را ادامه ميدهيم.»
2 - محمدرضا عارف: «امام حسين(ع) به واقع نماد يك اصلاحطلب واقعي است... اصلاحطلبان نيز بر خود ميبالند كه پيرو مكتب امام حسين(ع) و در خط امامخميني (ره) هستند.
3 - منتجبنيا، جانشين دبيركل حزب اعتمادملي: «اصلاحطلبان افتخار ميكنند كه رهبر اصلي اصلاحات امامحسين (ع) است؛ كسي كه به خاطر اصلاح امور جامعه خود و باقي ماندن اسلام قيام كرد. اصلاحطلبان نيز راه او را ادامه ميدهند.»
مواضع و رفتار واقعي اصلاحطلبان در قبال دين
قبل از بازخواني نظرات اصلاحطلبان در باب عاشورا بايد به ديدگاههاي آنها در مورد دين اسلام پرداخت.
1 - روزنامه خرداد با مديرمسئولي عبدالله نوري به نقل از مجتهد شبستري در تاريخ 17 آبان 1378: «نهاد دين از نهاد حكومت جداست.»
2 - هفتهنامه هاجر با مديرمسئولي اعظم طالقاني در تاريخ 28 مهر 1378: «حكومت ديني، تفكري غلط است و بر همين اساس دين و سياست از يكديگر جدا ميباشد.»
3 - روزنامه عصر آزادگان در مطلبي از حسن يوسفياشكوري، از مسافران برلين در تاريخ 15 فروردين 1379: «من خواهان جدايي دين از دولت و خواهان ريشه كن كردن نظام ولايت فقيه هستم.»
4 - روزنامه ايران به قلم اكبر گنجي در تاريخ 21 اسفند 1378: «در يك جامعه مدرن، جدايي دين از سياست يك امر بديهي است. وقتي شما جامعه را مدرنيزه كنيد، اين جدايي پيش خواهد آمد.»
5 - روزنامه شرق به قلم سعيد حجاريان در تاريخ 27 اسفند 1382: «مسلمان سكولار اعتقاد دارد، ادغام اين دو نهاد دين و دولت، همان ابزار شدن دين در دست قدرتمنداران است، در نتيجه دين از بين ميرود و بايد براي حفظ دين، آن را از دولت جدا كرد.»
6 - روزنامه صبح امروز به قلم حاتم قادري در تاريخ 26 ارديبهشت 1378: «دين امري فردي و در رابطه با خداست و رويگرداني از دين حداكثري به سوي دين حداقلي، روند جامعه در حال تحول ماست.»
7 - اكبر گنجي در مصاحبه با نشريه تاكس اشپيگل آلمان: «خميني به موزه خواهد رفت... حركت اصلاحطلبان، عاقبت به جدايي دين از سياست خواهد انجاميد.»
نظرات تجديدنظرطلبان در باب عاشورا
حال ميتوان به بخش كوتاهي از مواضع منسوبين به جماعت مدعي اصلاحطلبي در باب حادثه عاشورا يا معارف ديني مرتبط اشاره كرد:
روزنامه صبح امروز با مسئوليت سعيد حجاريان و به قلم اكبر گنجي در تاريخ 20 فروردين 1377: «عاشورا معلول تعارضهاي قومي و نتيجه خشونت پيامبر(ص) در بدر و حنين بود.»
روزنامه صبح امروز به تاريخ 20 فروردين 1379: «قيام امام حسين(ع) و سپاه امام مانند سپاه يزيد اهل خشونت و فاقد تحليل عقلاني بودند.»
اما يكي از جنجاليترين و بيشرمانهترين اظهارات در اين زمينه مقاله «خون به خون شستن محال آمد محال» اكبر گنجي در روزنامه صبح امروز بود. وي در اين مقاله مصيبتهاي اهل بيت(ع) در روز عاشورا و فجايع آن روز را نتيجه جنگهاي بدر و حنين ميداند و مينويسد: «پيامبر در بدر و حنين و... شمشير زد... اما آيا جنگهاي جبهه حق عليه باطل پيامدهاي ناخواسته يا آثار وضعيه به دنبال ندارد؟...
خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت ميوههايي جز خشونت به بار نميآورد. هيچكس حق ندارد به صرف اينكه خود را حق و ديگران را باطل ميداند، دست به خشونت بزند و درصدد نابودي مخالفان خود از طريق حذف فيزيكي برآيد.»
به عنوان يكي ديگر از نمونههاي مواضع منسوبان به جريان اصلاحطلبي جهت تخريب حادثه عاشورا و تحريف آن بايد به سخنراني هاشم آغاجري، در مجتمع فرهنگسراني كوثر در سال 81 اشاره كرد كه بيان ميكند: «...نويسندگان نامه به امام حسين(ع) ميگويند: اين حكومت (حكومت يزيد) بدون رضايت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسين(ع) هم در رأس باشد ولي رضايت مردم در آن نباشد، نامشروع است.»
آغاجري در همين سخنراني امامحسين(ع) را با سياوش در تاريخ ايرانيان مقايسه ميكند:
«... سياوش در تاريخ ملي ما ايرانيان مظهر معصوميت و پاكي است و بعد از آمدن اسلام، حسين(ع) جاي سياوش مينشيند و آيا ما اثري در مورد حسين (ع) مانند منظومهاي كه فردوسي در باب سياوش سروده است، داريم؟»
«آفتاب يزد» به قلم جواد مقامي در فروردين ماه سال 79 هم اينگونه مينويسد: «سالهاي فراوان و بلكه قرنها اين بزرگداشت (قيام عاشورا) حاصلي جز تأثر، حزن و اشكآوري نداشته.» البته موج توهينها به قرآن هم كشيده ميشود و وابستگان به اين طيف از جمله حبيبالله پيمان در هفتهنامه پيام هاجر در اين زمينه مينويسد: «قرآن قابل نقد عقلي و تجربي است و خود قرآن نيز در آيات بسياري دعوت به آن نموده است.»
نجفقلي حبيبي عضو حزب مشاركت در برنامه ديروز، امروز، فردا در سال گذشته موج ديگري از تخريبها عليه باورهاي اعتقادي مردم را كليد ميزند و بيان ميكند: «شما سالانه براي بعضي چيزها چقدر خرج ميكنيد؟ در همين ايام عاشورا چقدر پول خرج ميشود؟ بازده فرهنگياش چقدر است؟ دو شب گريه ميكنند و بعد ميروند»!
تعابير عجيب و غريب محمد شعله سعدي از قيام امام حسين(ع) در تازهترين نشست اصلاحطلبان در شيراز- اواخر تابستان امسال- بار ديگر خاطرات توهين اين طيف سياسي به انگيزه امام حسين(ع) از قيام و عزاداري براي سيدالشهدا(ع) را در ذهن متبادر كرد. وي در جلسهاي با شاخه جوانان حزب نداي ايرانيان شعبه فارس در شيراز ميگويد: «ميگويند امام حسين(ع) انقلاب كرد و من چنين چيزي را باور ندارم به دليل اينكه امام حسين(ع) اصلاً قصد انقلاب نداشته است و داشت از جايي كه جانش را تهديد ميكردند دور ميشد اما به او اجازه ندادند و او نيز تسليم نشد»!
در نمونه ديگري روزنامه اعتماد اسفندماه سال گذشته به بهانه واكاوي سبك زندگي و فعاليت دانشجويي دهه 50 سراغ ابراهيم اصغرزاده رفته و با او به گفتوگو نشسته است. در اين گفتوگو كه با عنوان «ما خيلي رمانتيك بوديم» در صفحه 9 شماره يكشنبه اين روزنامه خبرنگار اعتماد مدعي رنگباختگي سيدالشهدا(ع) به عنوان يك اسطوره براي جوانان شد(!؟).
اصغرزاده در بخشي از اين مصاحبه ميگويد: «نميتوان از نقش اسطوره در فرهنگ جامعه دست كشيد. در اين باره ما امام حسين(ع) را داريم به عنوان نمونه و به عنوان فرهنگ مذهبي و سياوش را در فرهنگ ملي كه هيچيك از اينها را نميتوان از جامعه گرفت» اما در ادامه اين خبرنگار اعتماد است كه ادعا ميكند: «اما اين اسطورهها هم به نظر ميرسد رنگ باختهاند و براي نسل امروز آنقدري كه شما ميگوييد اهميتي ندارند...».
عاشوراي 88 معيار دينستيزي اصلاحطلبان
حوادث تلخ عاشوراي 88 نمونه عيني ديگري است كه به خوبي ميزان پيوند جماعت تجديدنظرطلب با گفتمان و نهضت عاشورا را روشن ساخته و نشان ميدهد ميزان تعلق اعتقادي وابستگان اين طيف به مباني و اصول اسلامي تا به كجاست؛ حادثهاي كه نقاب اسلامخواهي و مردم سالاري را براي هميشه از چهره شخصيتهايي كه منادي دين و انقلاب هستند كنار گذاشت.
حال در پايان بايد گفت هر چند جريان افراطي حزب منحله مشاركت و مجاهدين و ديگر تندروهاي جماعت تجديدنظرطلب، امروز با نقاب «اعتدال» سعي در تجديد حيات سياسي داشته و خواهان احياي پايگاه اجتماعي دوم خرداد و دميدن نفس به جسم بيجان اصلاحات است اما رويكرد ضدديني آنها در طول سالهاي گذشته هيچ گاه از افكار عمومي ملت ايران پاك نخواهد شد و استفاده ابزاري آنها از برخي ايام و نمادهاي ديني نميتواند بازگشت آنها به قدرت را امكانپذير سازد.
http://javanonline.ir/fa/news/747356
ش.د9403008