(روزنامه كيهان ـ 1394/07/16 ـ شماره 21177 ـ صفحه 8)
آل سعود پس از تحقق بیداری اسلامی در سال 2011 میلادی رویکرد دوجانبهای در قبال این تحول مهم اتخاذ کرد. از یک سو به رژیم آل خلیفه در سرکوب انقلابیون کمک کرد و با اعزام نیروهای نظامی خود به این کشور به طور مستقیم در امور داخلی این کشور مداخله و به عبارت بهتر این کشور را اشغال نظامی کرد و از سوی دیگر شرایط کنارهگیری «علی عبدالله صالح» دیکتاتور یمن از قدرت را فراهم آورد و نقش مهمی در ایجاد حمایتهای سیاسی منطقهای به منظور مداخلات خارجی علیه رژیم «معمر قذافی» در لیبی ایفا کرد. اما نگاه عربستان به یمن را باید در چارچوب اهمیت استراتژیک یمن برای آل سعود ارزیابی کرد.
در این چارچوب یمن اهمیتی معادل اهمیت مجموعه شورای همکاری خلیج فارس در تصمیمگیریهای سیاسی و راهبردهای امنیتی عربستان پیدا میکند. به همین دلیل آل سعود در طول دهههای اخیر متحمل هزینههای زیادی برای حفظ و بسط نفوذ خود کرده است.
از این رو قدرتگیری شیعیان در این کشور مهم شبه جزیره مسلما نگرانی آل سعود را به دنبال خواهد داشت به ويژه آنکه پای نفوذ ایران بر شیعیان حوثی نیز مطرح باشد.
تحولات اخیر در این کشور که منجر به استعفای «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهور و «خالد بحاح» نخستوزیر و فرار منصور هادی شد، نگرانی سعودیها را دوچندان کرد و در یک اقدام توأم با دستپاچگی و شتابزده حملات هوایی ناگهانی و غیرمنتظره خود را در ماه مارس (فروردین) به یمن و بمباران مواضع حوثیها آغاز کرد.
به طور یقین اگر رژیم آل سعود دستاوردها و پیامدهای این حمله وحشیانه که منجر به کشتهشدن هزاران شهروند بیگناه شد را از ابتدا ارزیابی میکرد هیچگاه خود را به گرداب یمن فرو نمیبرد، گردابی که به راحتی نمیتواند از آن خارج شود.
مقامات سعودی تصور میکردند که با وجود حمایتهای متعددی که از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای دریافت میکنند، بتوانند به راحتی یمن را به تصرف خود درآورند و به منطقه تحت نفوذ خود اضافه کنند اما همراهی ارتش یمن با نیروهای مردمی و شیعیان الحوثی معادله جنگ را تغییر داد و ثابت کرد که قدرتمندترین ارتشها و قویترین اجماعهای بینالمللی هم نمیتواند اراده ملتی را سست و نابود کند.
عربستان برای جبران شکستها و ناکامیهای خود در یمن از طرحها و برنامههای متعددی استفاده کرده تا بتواند شیعیان یمن را تسلیم و زمینگیر کند. حتی برخی از تحلیلگران منطقه اظهار داشتند که آل سعود به غیر از الگوبرداری از استراتژی توسعهطلبانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در مقابله با شیعیان، از خود این رژیم هم برای تجاوز علیه یمن استفاده میکند و نظامیان این رژیم در حملات وحشیانه علیه مردم مظلوم یمن نقش مهمی دارند. چرا که رژیم صهیونیستی نیز همانند عربستان خواستار تجزیه یمن است و تکهتکه شدن این کشور اسلامی منافع هر دو رژیم را به خوبی تأمین میکند. به همین خاطر این ذهنیت شکل گرفته که نقشه عملیات نظامی عربستان در یمن یا در فلسطین اشغالی در اتاق مشترک عملیات با مسئولان اسرائیلی طراحی شده است.
منابع رسانهای نیز این احتمال را مطرح کردهاند که طرح جدید عربستان برای اشغال عدن و انتقال دستنشاندگان خود به این منطقه از استراتژی سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی در فلسطین از جدایی فیزیکی بین غزه و کرانه باختری اقتباس شده است.
شبکه خبری «یمن استریت» در گزارشی اعلام کرد که هدف عربستان از حمله به یمن همانند رژیم صهیونیستی این است که قدرت جنبش انصارالله در صنعا تقریبا همانند قدرت جنبش حماس در غزه شود.
همکاریهای لجستیکی و نظامی عربستان و رژیم صهیونیستی بیش از پیش افزایش یافته و حتی یک پل هوایی میان دو رژیم برای کمک به عربستان ایجاد شد.
هواپیماهای اسرائيلی اسلحه، موشک و تجهیزات پیشرفته در اختیار عربستان قرار میدهند تا علیه شیعیان این کشور به کار گرفته شود.
«تیری میسان» نویسنده و تحلیلگر فرانسوی مسائل بینالملل درباره همکاری آلسعود و رژیم صهیونیستی در یمن میگوید: دو رژیم ظاهرا با هم روابط دیپلماتیک ندارند اما اسرائیل عملا عضو شورای همکاری خلیج فارس است و در جلسات خودشان از مقامات اسرائيلی دعوت میکنند.
به گفته این نویسنده فرانسوی، اسرائیل همچنین فرمانده به اصطلاح نیروی مشترک عرب در یمن است و مقر فرماندهی جنگ علیه یمن درعربستان نیست بلکه در آن سوی بابالمندب و به دست کسانی است که با بمبافکنهای سعودی یمن را بمباران میکنند. آری سربازان و خلبانان اسرائیلی همکاری تنگاتنگی با رژیم آل سعود دارند و ارتش این کشور را یاری میدهند هرچند که این روابط علنی و رسمی نیست.
تیری میسان معتقد است اسرائیل و سعودیها پیرامون چند هدف با یکدیگر به توافق رسیدهاندکه یکی از مهمترین آنها تغییر نظام سیاسی در ایران بدون جنگ است.
اهداف اقتصادی این توافق نیز شامل بهرهبرداری از مناطق نفتخیز و سازماندهی یک فدراسیون میان عربستان، یمن و حتی عمان و امارات متحده عربی است.
به گفته اکثر کارشناسان منطقه، آل سعود هیچ مشکلی برای همکاری با اسرائیل در عرصههای بینالمللی ندارد. سالهاست که گزارشهای متعددی دال بر برقراری تماس پنهانی بین ریاض و تلآویو وجود دارد و نمونههای بارز این همکاری در سوریه و یمن است. عربستان و رژیم صهیونیستی علاوه بر اینکه تروریستهای تکفیری در سوریه را حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند در امور داخلی این کشور به طور مستقیم دخالت و هر از گاهی جنگندههای اسرائیلی به حمایت از تروریستها با ارتش سوریه مبارزه و مواضع آنها را بمباران میکنند.
همچنین عربستان در قالب ائتلاف به اصطلاح ضدداعش به رهبری آمریکا به بمباران مواضع تروریستها میپردازد در حالی که در این حملات هوایی تنها جایی که هدف حملات قرار نمیگیرد مواضع داعش است و متقابلا غیرنظامیان و مردم بیگناه سوری مورد حمله قرار میگیرند.
عربستان از حمایت اسرائیل و آمریکا در جنگ یمن نیز بیبهره نبوده است و ایالات متحده دوست و متحد دیرینه عربستان در حملات هوایی و بمباران شهرهای مختلف یمن به رژیم آلسعود کمک میکند و حتی اطلاعات امنیتی مربوط به جنگجویان الحوثی را در اختیار ریاض قرار میدهد.
مصر هم علاوه بر اینکه به طور مستقل از این عملیات پشتیبانی میکند، از طریق اتحادیه عرب نیز که در آن نقش رهبری را بازی میکند در عملیات مشارکت دارد. قاهره از این نگران است که تنگه بابالمندب در دماغه جنوبی دریای سرخ ممکن است به کنترل الحوثیها درآید.
این تنگه برای ترافیک دریایی اهمیت حیاتی دارد و پلی میان آسیا و غرب است که از دست دادن آن ضربه بزرگی به اقتصاد کشورهای منطقه خواهد زد.
در واقع جنگ یمن، مناقشه بر سر قدرت، اقتدار و ثروت است و هدف عربستان و رژیم صهیونیستی از وقوع این جنگ تجزیه یمن و به دست گرفتن فضایی است که بتوانند از آن برای منافع خود حداکثر استفاده را ببرند.
به گفته برخی از تحلیلگران حمله عربستان به یمن ادامه دسیسههایی است که رژیم صهیونیستی به دنبال تحقق آن در منطقه راهبردی و استراتژیک خاورمیانه است و اسرائیل میخواهد عربستان را به جان یمن بیندازد تا از این طریق توجه کشورهای عربی را از اسرائیل منصرف و به یمن جلب کند.
این کارشناسان معتقدند مشکلات درونی و برونی رژیم صهیونیستی به اندازهای زیاد است که این رژیم برای فرافکنی مشکلات خود و برای بقای خود نیازمند کمک کشورهای دیگر است و در این میان کاخسفید متحد دائمی و همیشگی تلآویو از خود کشورهای منطقه کمک میگیرد.
و چه کسی بهتر از رژیم آلسعود میتواند این توطئه را در منطقه پیاده کند به ویژه آنکه سران آلسعود فکر میکنند که اگر با سرکوب انقلابهای مردمی در منطقه جلوی این خیزشها را نگیرند روزی دامن خود آنها را خواهد گرفت و موقعیت آنان به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل است که مقامات اسرائيلی از حمله عربستان به یمن ابراز رضایت میکنند و خود را موظف میدانند به آلسعود کمک کنند.
عمق روابط رژیم آلسعود با رژیم صهیونیستی را میتوان از جنایت وحشیانه این رژیم در بمباران نوترنی و فسفری مناطق یمن پی برد.
«گوردون داف» نظامی سابق آمریکایی و تحلیلگر مسائل نظامی که در دوران جنگ ویتنام نیز حضور داشت و درباره سلاحهای شیمیایی تجربه زیادی دارد اعتراف کرد که جنگندههای اسرائيلی برخی مناطق یمن از جمله منطقه «جبل نقم» را با سلاح نوترونی بمباران کردهاند.
بمب نوترونی یا سلاح «پرتوزای ارتقاء یافته» یا سلاح «تشعشع تقویت شده» نوعی سلاح هستهای است که عامل اصلی ایجاد تلفات سنگین به دلیل تشعشع نوترونی است. میزان بالای تشعشع نوترونی آزاد شده از این بمبها به اندازهای است که قادر است لایه ضخیم و محافظتکننده نظیر زره تانکها را در عرض مدت کوتاهی ذوب کند.
هدف بمبهای نوترونی در درجه اول کشتن سربازانی است که به وسیله زره محافظت میشوند و در درجه بعد افزایش تلفات در وسعتی زیاد است.
«حسین زید» دبیرکل حزب الحق یمن درباره مشارکت نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی در حملات هوایی علیه یمن میگوید، اولین ثمره ائتلاف صهیونیستی - عربی کشته شدن کودکان و زنانی است که در خواب بودند یا بیپناه و بیگناه به خاک و خون کشیده میشوند.
پایگاه خبری العهد لبنان نیز در گزارشی اعلام کرد که حملات اخیر به یک مراسم عروسی که منجر به کشته شدن 131 نفر از جمله 70 زن و کودک یمنی شد به دلیل حملات جنگندههای صهیونیستی بود.
رژیم صهیونیستی پیش از این نیز در جریان جنگ داخلی 1962-1965 با عربستان سعودی و اردن برای حفظ خاندان پادشاهی یمن در مقابل ملیگرایان یمنی اقدام کرده بود، ملیگرایانی که حمایت «جمال عبدالناصر» و تمایلات سوسیالیستی داشتند.
با این حال با اینکه بیش از 6 ماه از آغاز تجاوز هوایی عربستان به یمن گذشته اما آلسعود به هیچ یک از اهداف نظامی و سیاسی خود در این کشور نرسیده و بالعکس ارتش یمن و نیروهای مردمی قادر شدند در چند مرحله اهداف راهبردی این کشور را در قلب عربستان از جمله استان ریاض مورد هدف قرار دهند.
از سوی دیگر همبستگی الحوثیها با ارتش یمن و مردم این کشور و دفاع قهرمانانه از خاک این کشور باعث شده که نه تنها درداخل عربستان مردم مخالف تجاوزات آلسعود شوند بلکه عشایر و قبایل مرزی عربستان خواستار پیوستن به سرزمین مادری خود یعنی یمن شدند.شواهد نشان میدهد که همکاری و همسویی آلسعود با رژیم صهیونیستی نیز نمیتواند عربستان را پیروز این میدان کند و مردم یمن تا پای جان برای حفاظت از سرزمین مادریشان مبارزه خواهند کرد و از هیچ قدرتی هم هراس ندارند.تلاش دشمنان مسلمانان برای تجزیه کشورهای اسلامی و تفرقه میان شیعه و سنی هم راه به جایی نخواهد برد و پیکره اسلام قویتر از آن است که با این ضربهها خدشهای بر آن وارد شود.