(روزنامه مردمسالاري – 1394/09/01 – شماره 3910 – صفحه 6)
* پس از پيروزي انقلاب اسلاميو تشکيل مجلس شوراي اسلاميکه در آن زمان مجلس شوراي ملي نام داشت، شاهد مجلسي فعال و کارآمد و تأثيرگذار در تمام امور بوديم. به نظر شما ميتوان پذيرفت که نسبت به دورههاي اول پس از انقلاب تاکنون بهمراتب از تأثير مجلس شوراي اسلاميکاسته شده است؟ و اگر با اين موضوع موافقيد علت اين سير نزولي را چه ميدانيد؟
** ما از سويي معتقد هستيم نظام مردمسالاري داريم که همهکاره در آن، مردم هستند؛ امام (ره) فرمودند: مردم ولي کار مسئولان و مسئولان خدمتگزار آنها هستند؛ از سوي ديگر مردم تنها در زمان انتخابات ميتوانند حضور داشته باشند، درحاليکه کشورهاي پيشرفته حضور مردم تعريف شده است و ممنوعيت ندارند. ممکن است به کمترين بهانهاي مردم به خيابان بيايند و تحصن کنند، نظام هم از آنها حمايت ميکند، برخورد فيزيکي با آنها ندارد و يا اينکه آنها را ممنوع نميکند. در کشور ما عليرغم تجويز قانون اساسي در اين رابطه که گروهها، تشکلها و... ميتوانند راهپيمايي داشته باشند اما مسئولان کشور اغلب به صلاح نميدانند. حتي با مجوز رسميهم اجازه اين کار را نداريد چه رسد بدون مجوز؛ مردم اينچنين شرايطي دارند. مردم اين حکومت را انتخاب کردهاند، و صاحبان اصلي اين حکومت و کشور هستند. احساس نگراني ميکنند، دغدغه دارند، ميخواهند آينده کشور را خودشان بسازند، سرنوشتشان را خودشان رقم بزنند.
لذا تنها عرصهاي که مردم اين تصميم را عملي سازند، انتخابات مختلف اعم از مجلس شوراي اسلامي، رياست جمهوري و... است. مردم بايد در انتخابات احساس امنيت کنند، بهنظام و مسئولان نظام اعتماد داشته باشند، بايد بدانند فضا براي حضورشان کاملاً باز است و هيچگونه محدوديت براي آنها نيست. همانگونه که با داشتن سن قانوني ميتوانيم در انتخابات شرکت کنيم، در کانديدا شدن براي انتخابات هم به همين نسبت بايد فضا براي ما باز باشد. اگر شخصي صلاحيت را در خودش احراز کرد و قصد کانديدا شدن در انتخابات مختلف داشت، نبايد کساني براي آنها محدوديت غيرقانوني ايجاد کنند بهصرف اينکه وي سليقه ديگري دارد، سليقه او با ما مطابق نيست پس بايد محروم شود. من به خاطر دارم اوايل پيروزي انقلاب حتي در مورد غيرمسلمانها هم بحث ميشد، چريکهاي اقليت و اکثريت، حزب توده و... در انتخابات ثبتنام کرده بودند و اين بحث در بين وزارت کشور و شوراي نگهبان پيشآمده بود که صلاحيت اين افراد را تائيد کند يا خير.
مشکل برخي از آنها اين بود که بايد قسم ميخوردند و چون اسلام را قبول نداشتند چگونه ميتوانستند قسم بخورند. اما در جمعبندي به اين نتيجه رسيدند که به صحنه وارد شوند. امام(ره) به منافقين ميفرمودند: سلاح خود را زمين بگذاريد و از آزادي حسن استفاده را کنيد. آزادي آري توطئه خير. ما امروزه افرادي داريم که جزء اين نظام و انقلاب هستند، در خودشان شايستگي را احراز ميکنند و جمعي از مردم طرفدار آنها هستند، ما نبايد براي آنها محدوديت ايجاد کنيم و آنها را از حقوق اجتماعي محروم کنيم. مخاطب من هياتهاي اجرايي، هياتهاي نظارت و شوراي نگهبان هستند. آنها متولي برگزاري خوب انتخابات و نه مسئول محروم کردن افراد از حقوق اجتماعي هستند. آنها بايد از حقوق اجتماعي افراد دفاع کنند.
به خاطر دارم اوايل انقلاب تا چند دوره اگر هياتهاي اجرايي بدون دليل نسبت به يک کانديدا ظلم ميکردند، شخص کانديدا به هيات نظارت و شوراي نگهبان شکايت ميکرد و آنها از حقوقش دفاع ميکردند. شايد يکي از فلسفههاي مهم شوراي نگهبان همين باشد که هيچکس نتواند اين حق اجتماعي را از کسي بگيرد، اما گاهي ميبينيم برعکس عمل شده است. ما نسبت به آينده انتخابات قضاوت نداريم اما انتظار داريم که هياتهاي اجرايي، نظارت و شوراي نگهبان قانوني و در چارچوب قوانين انتخابات عمل کنند و سلايق شخصي و گروهي را در آن دخالت ندهند تا مردم بتوانند درست و صحيح انتخاب کنند و مجلس را به جايگاه خودش برگردانند. مجلس شوراي اسلاميطبق فرمايش حضرت امام(ره)، مجلسي در رأس قوا و قدرتها است. امام(ره) فرمود: مجلس محل گردآمدن عصاره فضايل ملت است.
در مجلس بايد عصاره فضايل ملت جمع شود تا بتواند در رأس همه قدرتها قرار بگيرد. اگر مردم حضور پيدا کنند و راهنمايي شوند، قطعاً عصاره فضايل خودشان را به مجلس ميفرستند. اما اگر مردم حضور نداشته باشند يا نخبگانشان را از کانديدا شدن محروم کنند، طبيعتاً عصاره فضايل ملت در مجلس جمع نميشود و اين مجلس نميتواند در رأس قدرتها باشد بنابراين روزبهروز سير نزولي را طي کند. من اين را قبول دارم که بهجز بعضي از مجالس، ما شاهد مجلسي بوديم که روزبهروز بهطرف ضعف و کاستي و نزول حرکت کرده است به شکلي که امروزه ما شاهد فاصله بسيار عميق بين ملت و نمايندگانشان هستيم.
بعضي از نمايندگان نه درد مردم را ميفهمند و نه احساس وظيفه در برابر مردمدارند. طيفي شدهاند که براي خودشان ميبرند و ميدوزند، گاهي در مخالف خواستههاي مردم و در پي مقاصد خودشان عمل ميکنند. دليل اصلي آن اين است که مجلس از هويت خودش خارجشده است و در جايگاه خودش قرار نگرفته است. اميدواريم با هوشياري ملت، با احساس تعهد و وظيفه ملي و شرعي مسئولان بيش از پيش، ما شاهد مجلس مقتدر، متخصص و متعهد باشيم که موردنظر امام و ملت بوده است.
* با توجه به نکات فوق ملت ما و دولت ما چگونه مجلسي را نياز دارند؟ ترکيب مجلس آينده را چطور پيشبيني ميکنيد؟
** همه ملت باشد. در جامعه ما شاهد سلايق و عقيدههاي مختلف هستيم، بايد مجلس از همه سلايق نماينده داشته باشد. زماني که اينچنين مجلسي به وجود آيد، ميتوانيم بگوييم مجلس يعني يک کشور کوچک و محدود؛ مجلسي که تمام افکار، مطالبات و انديشههاي ملت در آن خلاصهشده است. به هيچوجه نبايد مجلس در انحصار يک گروه خاص مانند اصولگرا، اصلاحطلب يا جناح ديگر باشد. اگر مجلس متوازن و متعادل باشد و نمايندگاني از گرايشهاي مختلف، در يک مجلس حضورداشته باشند، خروجي بسيار پسنديده خواهد داشت چراکه از زواياي مختلف به يک مسئله يا قانون نگاه ميشود. در رابطه با اينکه دولت و ملت امروز ما به چه مجلسي نياز دارند، چون من شاهد بودم بعضي از آقايان قصاص قبل از جنايت ميکنند و از همين حالا مغالطه ميکنند و ميگويند، يک جناح از سياسيون درصدد هستند که وکيلالدوله به مجلس بفرستند و مجلس را دولتي کنند.
اصل کلام ما اين است که مردم با عشق و علاقه در ميان شش نماينده مطرح به آقاي دکتر روحاني که شعار اصلاحطلبي داشت، رأي دادهاند. حاميان او تنها اصلاحطلبها و تعداد اندکي از شخصيتهاي اصولگرا بودند. همان مردم بايد نمايندگانشان را در مجلس انتخاب کنند. مجلس بايد در تعامل با اين دولت و نه در تقابل با آن باشد تا اين دو قوه مقننه و مجريه بتوانند بار مسئوليتشان را با حمايت قوه قضائيه به مقصد برسانند. اگر مجلسي باشد که در همان اول در برابر دولت و رئيسجمهور ايستادگي کند، طبيعتاً اين مجلس نميتواند مردميباشد. اين را وکيلالدوله نميگويند، اگر ما گفتيم نمايندگان بايد هماهنگ با رئيسجمهور و دولت باشند، يعني نمايندگان بايد منتخب مردم باشند.
مردمي که اين رئيسجمهور را انتخاب کردند، بايد اين نمايندگان را انتخاب کنند، نه اينکه کانالهاي ديگر بتوانند کانديداهاي موردنظر مردم را رد صلاحيت و از مدار خارج کنند تا يک سري افراد خاص با حداقل آراء وارد مجلس شوند. در بعضي از دورهها ما شاهد بوديم به خاطر باز شدن ميدان براي کانديداهاي موردنظر، در بسياري از حوزههاي انتخابيه افرادي که شانس رأي داشتند رد صلاحيت ميشدند. درنتيجه کانديداي مورد نظر با حداقل رأي وارد مجلس شده است. اين نماينده ديگر نميتواند نماينده مردم يا وکيلالمله باشد، وکيلالدوله هم نيست، بلکه وکيل يک قشر خاص است. ما نه وکيلالدوله را ميپذيريم و نه وکيل يک قشر خاص را.
ما ميگوييم وکيل بايد وکيل ملت باشد. همانطور که رئيسجمهور، رئيسجمهور ملت است، نماينده هم بايد نماينده مردم باشد. کانديداها آزادانه وارد صحنه شوند و مردم آگاهانه بتوانند رأي دهند، رأي آنها صيانت شود، تا نماينده موردنظر مردم وارد مجلس شود. اين متفاوت است با آنچه بعضي از جناحها را قضاوت و متهم ميکنند. هرگز ما طرفدار اين نبوديم و نيستيم که وکيلالدوله بايد وارد مجلس شود. اصلاً وکيلالدوله که نميتواند بر دولت نظارت کند و نبايد فراموش کنيم وکيلالمله بودن غير از وکيل يک جناح يا قشر خاص است و ما ميگوييم وکيل نبايد وکيل يک جناح خاص باشد.
* اصلاحطلبان براي مجلس شوراي اسلامي چه برنامهاي دارند؟
** بحمدالله اصلاحطلبها در سراسر کشور متحد و متفق شدهاند که با انسجام کامل وارد صحنه شوند، بهترينها را انتخاب کنند، نيروهاي معتدل، نيروهاي خدمتگزار، نيروهاي کارآزموده و دلسوز را شناسايي و به مردم معرفي کنند. احزاب و شخصيتهاي اصلاحطلب همه بر روي اين مسئله متفق هستند که بر مردم نبايد تحميل کنيم و بهجاي مردم نبايد تصميم بگيريم. تنها شايستهترين افراد را که ما ميشناسيم به مردم معرفي کنيم و آنها خودشان تصميم بگيرند. در اين عرصه ما موانعي داريم و مهمترين مانع مسئله تعيين صلاحيتها از جهت هياتهاي اجرايي، نظارت و شوراي نگهبان است. بخصوص در بين اصلاحطلبها چراکه اصولگراها اين مشکل را ندارند و بهندرت ميبينيم اصولگرايي رد صلاحيت شود، اما بعضا بهآساني نمايندگان اصلاحطلب را رد صلاحيت ميکنند. درگذشته چنين چيزي فراوان ديدهشده است و صحبتها و خطونشانهايي که برخي از آقايان ميکشند نشان ميدهد در آينده هم ممکن است اين اتفاق تکرار شود.
عده زيادي از نخبگان کشور وارد صحنه ميشوند و هياتهاي نظارت و شوراي نگهبان آنها را رد صلاحيت ميکنند. اين مشکل بزرگي است که سر راه اصلاحطلبها وجود دارد لذا بايد با دقت و با تأني موضوع را مديريت کنند و افرادي را وارد صحنه کنند که شانس تائيد صلاحيتشان بالا باشد. از افراد معتدل و جاافتاده بدون حاشيه بايد استفاده شود. البته بهانهتراشي کار سختي نيست و ميتوانند بهآساني با يکشب نامه يا گزارش بدون هويت، شخص را داراي مشکل و رد صلاحيت کنند. هياتهاي اجرايي و نظارت قاعدتاً بايد منصفانه و قانونمند برخورد کنند و بدون جهت افراد را رد صلاحيت نکنند. آگاه باشند وقتي شخصي را رد صلاحيت ميکنند، خدشهاي بر حيثيت او وارد ميکنند و ظلم و ستم بر حق آن شخص است و بايد در روز قيامت پاسخگوي آن باشند، در پيشگاه ملت بهجاي خود در پيشگاه خالق ملت هم بايد پاسخگو باشند.
* براي حوزههاي انتخابي شهرستانها چه تمهيداتي انديشيدهايد؟
** يک تصميم ديگري که در بين سران اصلاحات و احزاب اصلاحطلب گرفتهشده اين است که بههيچوجه در مرکز براي حوزههاي انتخابي تصميم نگيريم و تصميم را به عهده خودشان بگذاريم. اگر نماينده ملت است مردم از ابتدا آن را انتخاب کنند. و سزاوارترين افراد، افراد همان حوزه انتخابي هستند. نخبگان هر شهر و استان با همانديشي افراد مستعد را شناسايي و به ما معرفي کنند نه ما به آنها معرفي کنيم. تفاوت است بين اينکه فلان حوزه انتخابي عقلا و عالمان قوم افراد شايسته را معرفي ميکنند و ما از آنها حمايت ميکنيم با اينکه خدايي نکرده برعکس باشد، ما در تهران بنشينيم و بگوييم شما بايد به فلاني رأي دهيد.
اين کار درستي نيست هم ذاتا کار خلافي است و با دموکراسي و کرامت و آزادي انسانها مغايرت دارد و هم حضرت امام رضوانالله با اين تفکر بهشدت مخالفت کردند. زماني حزب جمهوري اسلاميچنين کاري ميکرد و امام برآشفتند و پياميرا دادند و فرمودند: هيچ حوزه انتخابي حق ندارد در حوزه انتخابي ديگر دخالت کند. خود حوزههاي انتخابي بايد تصميم بگيرند. اين تصميم را بزرگان و احزاب اصلاحطلب گرفتهاند و از حوزههاي انتخابي درخواست کردهاند که افراد مستعد و کارآمد را با مشورت به ما معرفي کنند. مرکز هم به نظر آنها احترام ميگذارد.
* آيا اصولگرايان ميتوانند آراي عامه را جذب کنند و در انتخابات مجلس و رياست جمهوري پيروز شوند؟
** من معتقد هستم ديگر حناي اين آقايان رنگي ندارد. چراکه همه حرفهايي که زدهاند و شعارهايي که دادهاند بر خلافش عمل شده است. اولين و مهمترين شعاري که دادند مبارزه با فساد، حفظ و حراست از بيتالمال و اموال عموميبود. درحاليکه فکر نميکنيم هيچ دولتي تاکنون بر روي کار آمده باشد و اينقدر پرونده اختلاس و فساد مالي توسط مسئولان ردهبالاي اجرايي کشور داشته باشد. شعار دادند و گفتند ميخواهيم مشکلات اقتصادي شما را حل کنيم ولي ديدم که روزبهروز مشکلات بيشتري براي مردم به وجود آوردند و اين شعار هم متأسفانه بر خلافش عمل شد.
شعار مهرورزي دادند و گفتند دولت ما دولت مهرورزي است و ميخواهيم مهر و صفا و صميميت را حاکم کنيم ديديم چگونه مهرورزي را در اين کشور حاکم کردند و اين کشور را به صورت يک پادگان نظاميدرآوردند، فضاي پليسي و امنيتي را حاکم کردند و بعد هم مردم را به جان هم انداختند. يک مجموعه را کاملا از صحنه خارج کردند گفتند شما خودي نيستيد شما مخالف هستيد بايد از مدار خارج شويد. يک مجموعه ديگري حاکم شدند و با آن مجموعه هم درگير شدند.
ما در تاريخ دولتها شايد نداشته باشيم يا حداقل کمتر داشته باشيم دولتي که اينهمه عزل و نصب در وزرا، معاونين و استاندارها داشته باشد. درگيري داخلي بين خودشان به وجود آمد که امروزه شاهد رنجنامههاي ابرازشده توسط برخي از آنها هستيم. فرهنگ کشور را به ابتذال کشاندهاند اعتقادات مردم و جوانان ما را خدشهدار کردند. در فضاي بينالمللي تشنج و اضطرار را حاکم کردند. همه شعارهايي که ميدادند واهي، بيپايه، و خلاف واقع بود. من بعيد ميدانم اينها ديگر روي داشته باشند که در ميان مردم سربلند کنند. من باکمال تعجب عرض ميکنم که اگر اين افراد بخواهند در ميان مردم ظاهر شوند و در چشم مردم نگاه کنند درحاليکه هشت سال اينهمه ظلم و ستم را بر مردم وارد کردند بايد فکر ديگري کنيم. بعيد ميدانم که اين جرات و جسارت را داشته باشند.
چه رسد به اينکه مردم بخواهند به آنها اعتماد داشته باشند و رأي دهند. مردم هنوز خاطره دهها هزار ميليارد اختلاسهايي که در اين دوران انجامگرفته است و خيانتهايي که به ملت شده را فراموش نکردند. زماني نگذشته است. تنها دو سال از ماجرا گذشته، چطور به کساني رأي ميدهند که اموال عموميرا خودشان يا دوستانشان چپاول کردند و به تاراج بردند؟ من مردم را شريفتر و عاقلتر از اين ميدانم که بخواهند به اينها ميدان بدهند و بعيد ميدانم که شرم و حياي اينها هم ديگر اجازه دهد که وارد صحنه شوند و بخواهند از مردم رأي بگيرند.
http://mardomsalari.com/Template1/Home.aspx?EID=2719
ش.د9404489