(روزنامه اطلاعات ـ 1395/02/19 ـ شماره 26433 ـ صفحه 12)
بحرانسازي غربي- عربي عليه وحدت عراقيها
پارادوکس دو واژه فدرال و يکپارچه در خبر تنظيمي کاخ سفيد از مکالمه تلفني بايدن با عبادي و بارزاني، شايد در نگاه اول عجيب به نظر برسد، اما در واقع رونمايي از اسم رمز «فدراليسم» براي تجزيه است.
محمد قادري درخبرگزاري مهرنوشت: «جو بايدن» معاون رئيس جمهوري آمريکا در دو تماس تلفني جداگانه با «حيدر العبادي» نخست وزير اين کشور و «مسعود بارزاني» رئيس اقليم کردستان، بار ديگر از فدراليسم در عراق و اصلاحات سياسي دولت حمايت و بر تعهد واشنگتن در مقابله با داعش و گروههاي تکفيري تاکيد کرد.
کاخ سفيد خبر اين مکالمه تلفني را اينگونه مخابره کرد: بايدن در تماس تلفني جداگانه با حيدر العبادي و مسعود بارزاني، بر لزوم يک عراق «فدرال»، «يکپارچه» و دموکراتيک تاکيد کرد.
مکالمات بايدن در اين دو تماس تلفني اما از جهاتي قابل توجه است.وي زماني که سناتور ايالت دلاوير در آمريکا بود، طرح تجزيه عراق به سه منطقه سني نشين، شيعه نشين و کردنشين را به صورت علني طرح کرد، از همين رو بسياري از تحليلگران مسائل سياست خارجي آمريکا، از بايدن به عنوان واضع و حامي نظريه تجزيه عراق ياد مي کنند.
بايدن طي دوراني که به عنوان معاون در کاخ سفيد حضور داشته، مسئله تجزيه عراق را با جديت مورد پيگيري قرار داده و بارها بر آن تاکيد کرده است. وي البته در دوران نخست وزيري «نوري المالکي» نيز بارها در صدد پياده سازي هدف خود در بغداد بر آمده بود.در همين باره؛ ايجاد اختلاف ميان گروههاي عراقي، تثبيت طرح امنيتي مشترک واشنگتن ـ بغداد و اقداماتي از اين قبيل، جملگي در راستاي طرح تجزيه عراق معنا و مفهوم پيدا مي کند.
طراحي و به انجام رساندن «تجزيه عراق» در دل پروژه «تجزيه منطقه» به عنوان کارويژه اصلي بايدن در مسند معاونت اوباما، از آنجا که در قالب يک راهبرد کلان و اساسي براي تغيير ژئوپليتيک خاورميانه و تامين مدت دار امنيت اسرائيل رونمايي شد، در عمل حتي جمهوري خواهان افراطي مانند «جان مک کين»، «ليندسي گراهام»، «تد کروز» و «مارک روبيو» را نيز متقاعد کرد تا آن را مبناي عمل خود در قبال تحولات بغداد قرار دهند و لذا اين راهبرد کلان در دوره بعدي رياست جمهوري ايالات متحده نيز ادامه پيدا خواهد کرد، فارغ از اينکه مستأجر جديد کاخ سفيد يک دموکرات باشد يا يک جمهوريخواه!نکته مهم تر اينکه بايدن کماکان در هدايت و مديريت اين روند نقش به سزايي خواهد داشت، دقيقا مانند نقشي که «هنري کيسينجر» پس از پايان دوران «نيکسون» در معادلات سياست خارجي آمريکا ايفا کرد.
کيسينجر حتي در دوراني که ديگر به صورت رسمي در قدرت حضور نداشت، در هدايت و مديريت بسياري از تحولات سياست خارجي آمريکا ايفاي نقش مي کرد. اين قاعده در خصوص بايدن نيز صادق است. بايدن قصد دارد پس از پايان دوران رياست جمهوري اوباما و خروج از کاخ سفيد نيز پرونده تجزيه عراق را به طور ويژه تا رسيدن به نتيجه دنبال کند.
بر اين اساس؛ پارادوکس دو واژه «فدرال» و «يکپارچه» در خبر تنظيمي کاخ سفيد پيرامون مکالمه تلفني امروز بايدن با العبادي و بارزاني، شايد در نگاه اول عجيب به نظر برسد، اما در واقع رونمايي از «فدراليسم» به عنوان اسم رمز بايدن براي تجزيه عملي عراق است، اسم رمزي که گرچه تيزي و حساسيت برانگيزي واژه «تجزيه» را ندارد اما در گامهاي بعدي همان کارويژه را دنبال مي کند.
از طرفي،يک کارشناس مسائل خاورميانه در گفتگو با خبرآنلاين تحولات سياسي در عراق و همچنين روابط آمريکا و عربستان را مورد تحليل و تبيين قرار داد.با اينکه حدود دو هفته از سفر رئيس جمهوري آمريکا به عربستان ميگذرد اما همچنان حرف و سخن و تحليل پيرامون اين سفر فراوان است و تحليلگران سياست خارجي در آمريکا و منطقه درباره آثار و تبعات اين سفر مي نويسند. برخي معتقدند آمريکا بايد عربستان را از معادلات کنار بگذارد و با عملکرد نامناسب و غير قابل دفاعي که داشته ديگر نبايد به چشم يک متحد قابل اعتماد به اين بازيگر نگاه کرد و برخي هم در نقطه مقابل بر اين باورند نبايد عربستان را تنها گذاشت.
براي درک و تحليل تحولات منطقه اي و همچنين نگاه سعودي به رفتار خارجي و خاورميانه اي ايالات متحده آمريکا خبرآنلاين با صباح زنگنه گفتگويي انجام داده است. اين کارشناس مسائل خاورميانه و عربستان در گفتگو با خبرآنلاين از اميد عربستان براي روي کار آمدن کانديداي جمهوري خواه در انتخابات آتي رياست جمهوري آمريکا ميگويد.
زنگنه همچنين تحولات در عراق و بحران سياسي که در اين کشور و در پارلمان عراق پديد آمده را نتيجه يک سناريوي چند لايه طراحي شده توسط آمريکا و همراهي عربستان ميداند. مشروح اين گفتگو را در ادامه ميخوانيد.
* هنوز هم آثار و تبعات سفر آقاي اوباما به عربستان ادامه دارد. رصد و تحليل متون عربي پس از اين سفر نشان مي دهد که جامعه عربي و به ويژه جنبه سعودي اش نگاه به شدت منفي نسبت به آمريکا و نقش آفريني اوباما در معادلات خاورميانه دارد. آيا آل سعود در انتظار تغيير اوضاع در کاخ سفيد هستند؟
** اختلاف ديدگاه ميان رياض و واشنگتن که کاملا مشهود است و اين قصه به مرور زمان شکل جدي تر و پررنگ تري هم به خود گرفته است. خاندان حاکم در رياض تصور ميکند با رفتن اوباما و قدرتگيري احتمالي جمهوري خواهان فضا در رابطه با سياستهاي خاورميانهاي عربستان تغيير کند. اما واقع ماجرا اين است که رصد انديشکدههاي موسسات تحقيقاتي گوناگوني عربستان نشان مي دهد بعيد است حتي در صورتي که فرد ديگري جايگزين اوباما شود اوضاع تغييرات مشهود و پررنگي داشته باشد. ضمن اينکه از سوي ديگر توجه به اين نکته هم ضرروي است که روي کار آمدن رئيس جمهوري جديد حداقل يک سال و نيم ديگر به طول مي انجامد و تا رئيس جمهوري جديد بخواهد سياست خارجي خود را در خاورميانه پياده و اجرا کند زمان بيشتري به طول خواهد انجاميد. در نتيجه من فکر ميکنم خيلي نبايد به تغيير محسوس اميد بست و احتمالا روابط نه چندان گرم عربستان و آمريکا همچنان ادامه خواهد يافت.
* محمد بن سلمان بسيار مورد توجه رسانههاي غربي قرار گرفته و عملا به عنوان رهبر و ليدر سياست خارجي و تحولات اقتصادي اين کشور در مجامع بينالمللي مورد توجه قرار گرفته است. آيا او ميتواند به همين صورت به نقش آفريني خود استمرار بخشد؟
** روند تحولات به اين سمت پيش مي رود و ملک سلمان و محمد بن سلمان تصور مي کنند با اين روندها مي توانند تحولات را به سود خود رقم بزنند. عربستان تلاش دارد با مانورهاي منطقه اي و خاورميانه اي جلوي تغييرات و تحولات در عرصه داخلي را بگيرد و براي رسيدن به چنين هدفي نياز به فضاي رسانهاي و تلاشهاي رواني دارند که وظيفهاش بر دوش محمد بن سلمان است. اما واقعيت اين است که مخالفتهاي جدي در داخل نسبت به اين تحولات رخ خواهد داد.
* مجتهد در توييتر خود از به جريان افتادن اين تلاشها براي جايگزيني محمد بن سلمان به جاي پدر خبر داده بود در حاليکه بسياري همچون شما بر اين باورند اين تلاشها با مخالفتهاي داخلي جدي در خاندان سعودي مواجه خواهد شد. فکر ميکنيد واقعا سلمان روندها را به اين سمت خواهد برد که در زمان حياتش پسرش را به جاي خود منصوب کند؟
** رصد تمامي اقدامات و تلاشهاي محمد بن سلمان و پدر، اين تئوري را تقويت مي کند. اگر شما اقدامات و سخنرانيها و مصاحبههاي اين دو را مورد بررسي و واکاوي قرار دهيد در مي يابيد که برنامه سياسي همين است. ولي من مطمئن نيستم که اين برنامه قرين موفقيت باشد. چرا که همانطور که اشاره کردم حجم مخالفتهاي دروني بسيار جدي و کليدي خواهد بود و دست زدن به چنين روندي مي تواند فضا را در خاندان آل سعود بحراني و تنش آلود نمايد. به نظر من اين روند و باز گذاشتن دست محمد بن سلمان تا زماني که خود پادشاه زنده و يا سرحال است امکانپذير است ولي بعد از آن خير.
* فضا در خصوص سوريه هم به نظر مي رسد تا اندازه اي در حال تغيير است. سعوديها تلاش دارند روند مذاکرات صلح را به تعويق بيندازند تا احتمالا پس از پايان دوره اوباما و با رئيس جمهوري جديد آنچه خود مي خواهند را در صحنه ميداني پياده سازند. به نظر شما رياض در اين زمينه موفق خواهد بود؟
** خير. من فکر مي کنم برعکس اگر شما تحولات در مورد سوريه را رصد کنيد در مي يابيد که روند تحولات به ضرر عربستان در حال تغيير است. گروههاي معارضي که به عربستان نزديک هستند دائما در حال عقب نشيني بيشتر هستند و تلاش دارند رفتاري داشته باشند که به گفتگوهاي صلح دعوت شوند. اين فضا از ضعف عربستان در موضع ميداني و سياسي حکايت دارد.
* به بحث سوريه پرداختيم، موضوع عراق هم طي روزها و هفتههاي اخير مورد توجه قرار گرفته و بحران سياسي کابينه در پارلمان اين کشور به نظر لاينحل مي آيد. آن اتفاقات را چگونه بايد مورد مطالعه قرار داد؟
** فضايي که در عراق ايجاد شده با همکاري عربستان و اردن و البته ايالات متحده آمريکا پيش برده شده است.
* يعني ترکيه در اين مسير نقش آفرين نبوده است؟
** ترکيه هم حتما حضور داشته ولي اين نقش پررنگ نبوده است. ضمن اينکه ترکها در عشاير فرات ميانه در حال ايفاي نقش هستند و با توجه به نفوذي که دارند ميتوانند روي اين بخش از عراقيها تاثيراتي داشته باشند. اما مايلم به اين نکته اشاره کنم که اصل موضوع به آمريکاييها باز مي گردد و سناريويي چند لايه که آنها طراحي و در حال پيادهسازي هستند باعث شده اين بحران پيش آيد. ضمن اينکه متاسفانه برخي از گروههاي شيعي هم در اين ماجرا همراه شده اند و منجر به اين روند شده است. روندي که البته من بعيد ميدانم ماندگار باشد.
* از چه نظر؟ چرا ماندگار نباشد؟
** براي اينکه کابينه جديد معرفي شده با مشکلات فراواني رو به رو خواهد شد. ما در آستانه ورود به فصل تابستان هستيم و کابينه جديد آزمون سختي در زمينه تامين برق و آب سالم و آشاميدني و مسائل بهداشتي و خدماتي رو به رو خواهد بود. بديهي است در صورتي که در اين فضا موفق عمل نکند بر حجم نارضايتيها افزوده مي شود و بحران ناکارآمدي بار ديگر مشاهده خواهد شد.
* به بازيگران و نقش آفرينان اين سناريو اشاره کرديد ولي خود سناريو را شرح نداديد.
** سناريو اين است که انشقاق بين گروههاي شيعي صورت گيرد و از طريق مذاکره و گفتگو با تک تک گروههاي شيعي در عراق و وعده حمايت از آنها صحنه را براي اظهارات و فعاليتهاي گروههاي ظاهرا خودجوش فراهم سازند تا آنچه را در پي آن هستند، به دست آورند. ادامه دارد...
ش.د9500183