وقتی به صندلی قدرت به عنوان ابزار و گوشت قربانی نگاه شود، دعوا بر سر به دست آوردن سهمی بیشتر، غیرطبیعی نیست. باید منتظر ماند و دید آیا این دو جریان در این رقابت به تفاهم می رسند یا چنگ و دندان نشان دادن های گاه و بیگاه آنان، به زد و خورد تبدیل می شود.
کیفیت و ماهیت رابطه جریان اصلاحات و دولت یازدهم طی 4 سال اخیر همواره مورد بحث بوده است. مصاحبه روز یکشنبه (12 دی 1395) محمدرضا تاجیک از تئوری پردازان شاخص جریان اصلاحات با روزنامه شرق [1] در این زمینه جالب توجه است.
وی در ابتدای مصاحبه خود بار دیگر تاکید می کند اعتدال یک گفتمان نیست و دولت اعتدال بروز و ظهور خود را مدیون گفتمان اصلاحات است؛ وی می گوید: «من باور ندارم که اعتدال را بتوان در قاب و قالب یک گفتمان در معنای دقیق کلمه تعریف کرد. آنچه به عنوان گفتمان اعتدال نامیده میشود، در شرایط کنونی یک «نام» است، یک اسم است، یک اسم بیمسما. دقیق آن تعریف نشده است. عناصر مفهومی و نظری آن تعریف خاصی ندارد و حتی در مواضع اعتدالی که ایستاده است، دقیقا تعریف دقیقی از اعتدال ندارد... ابهام و ایهام همیشه هم نقش منفی بازی نمیکند. گاهی اجازه میدهد شما در مواقع لازم لیز بخورید! گاهی اجازه میدهد به اقتضای زمانه، دوز اصلاحطلبی خود را بیشتر کنید. گاهی به شما اجازه میدهد سر از راست دربیاورید و بههرحال به اقتضای شرایط، میتوانید گفتمان را متلون یا منعطف کنید.»
البته این نخستین بار نیست که تاجیک از گفتمان نبودن اعتدال می گوید. وی 17 تیر سال 93 نیز در مصاحبه ای با روزنامه آرمان [2] به این قضیه اشاره کرده و اعتدال را برآمده و زیرمجموعه اصلاحات معرفی کرده و اظهار می کند: «نميتوان از گفتماني به نام گفتمان اعتدال سخن گفت. ما در دوران پيشاتولد يا پيشاتدوين اين گفتمان بهسر ميبريم. حتي اگر بتوان از «گفتماني در راه» به نام گفتمان اعتدال سخن گفت، ترديدي نبايد داشت كه اين گفتمان اكنون در مرحله جنيني خود است و هنوز براي تشخيص دختر يا پسر بودن، سالم يا ناقص بودن، سفيد يا سياه بودن، زنده يا مرده، و طبيعي يا سزاريني به دنيا آمدنِ آن، خيلي زود است. آنچه در آن ترديد نيست تكرار و بازتاب برخي مفاهيم و ايدهها و آموزههاي اصلاحطلبي در پيكره و ساحت گفتماني اعتدالگرايي است. »
تاجیک در ادامه به نکته مهمی اشاره می کند و می گوید نزدیکی و ائتلاف اصلاحات و اعتدال یک موضوع انتخاباتی و سلبی (نه به جریان رقیب) بوده است و نقطه اشتراک و ائتلاف مثبتی میان این دو وجود ندارد و در ادامه به صورتی ظریف و تلویحی جریان اعتدال (دولت) را به استفاده ابزاری از اصلاحات متهم کرده و هشدار می دهد که نمی توان به این وضعیت ادامه داد که موجب جدایی دو جریان خواهد شد؛ وی اظهار می دارد «نباید به یکدیگر ابزاری نگاه کنیم. این خطرناک است که برخی فکر کنند بسیار باهوش هستند و در مقاطعی که نیازمند رأی مردم هستند، یک جریان را در پس خود قرار دهند و فردای پیروزی از مردم فاصله بگیرند. توصیه من به دوستان کارگزار این است که از این نگاه فاصله بگیرند.»
اتهام نگاه ابزاری دولت به جریان اصلاحات در حالی است که اصلاح طلبان نیز دقیقاً به دولت چنین نگاهی دارند. ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاحطلب اولین اصلاحطلبی بود که دولت روحانی را به «رحم اجارهای» تشبیه کرده و گفته بود: «چند وقت پیش به دوستانی بهشوخی گفتم این رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است.»
عبدالله ناصری عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان (23 خرداد 1395) باز هم در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان [3] (ارگان رسانهای دانشگاه آزاد) مجدداً دولت روحانی را "رحم اجارهای" خواند.
ناصری با تکرار کنایه سیاسی به دولت روحانی، در پاسخ به این سؤال که «برخی ترکیب «دولت، رحم اجارهای اصلاحطلبان» را دلیلی بر این مدعا میدانند که اصلاحطلبان فضا را برای ورود بیشتر آماده کرده، پس پروژه بعدی عبور از روحانی است. تحلیل شما در این مورد چیست؟»، پاسخ میدهد: «اصلاً نباید نگران این تحلیلها بود. اگر رحم اجارهای جنین را خوب محافظت کند، حتماً اصلاحطلبان آن را دوبار اجاره خواهند کرد.»
این نوع نگاه ابزاری دولت اعتدال و جریان اصلاحات به یکدیگر نمود خود را در موضع گیری های چهره های اصلاح طلب درباره انتخابات سال آینده نیز نشان داده است.
عطریانفر عضو ارشد کارگزاران(هسته اصلی دولت) در این خصوص می گوید: « اصلاحطلبانی که آقای روحانی را گزینه اول و آخر اعلام کردهاند، نظر شخصی خود را مطرح ننمودهاند، بلکه نوعا اظهارات آنها معطوف به جمعبندی جبهه اصلاحات است، جبههای که رهبران اصلاحات نیز در میانه آن نقش تمامکننده و تعیینکنندهای دارند.» و در همین حال مرتضی الویری معتقد است؛ «من نمیخواهم چندان اسامی افراد را بگویم اما مثلا کسی مانند «آقای جهانگیری»تأیید صلاحیت میشود و میتواند وارد میدان شود. «آقای عارف» هم همینطور. زیرا قبلا تأیید صلاحیت شده و اکنون هم عضو مجمع تشخیص مصلحت است که مهر تأیید رهبری را دارد. میتوان روی افراد دیگری فکر کرد.»
در جمع بندی می توان گفت نگاه این دو اردوگاه به یکدیگر چیزی جز فرصت طلبی و سهم خواهی نیست. موضوعی که می توان آن را به وضح در مواضع رسول منتجب نیا یافت. وی مرداد ماه سال جاری در یادداشتی در روزنامه اعتماد به شرایط انتخابات سال 92 اشاره کرده و با بزرگنمایی انصراف عارف تاکید می کند؛ «نتیجه چنین رفتاری از سوی اصلاحطلبان این بود که دولت منهای اصلاحطلبان تشکیل شد و اگر افرادی در کابینه قرار گرفتند با صبغه اصلاحطلبی نبود. همچنین گروه کوچکی که خود را وابسته به رییسجمهور میدانستند، دچار توهم شدند و تصور میکنند که عامل پیروزی آقای روحانی در سال ٩٢ حزب اعتدال و توسعه بوده است؛ نه اصلاحطلبان و شخصیتهای بزرگ اصلاحطلب... کسانی که عامل پیروزی یک فرد هستند باید سهمی در اداره امور داشته باشند. این درست نیست که از شخصیتی حمایت شود اما او به هیچوجه خود را وامدار نداند.»
بی شک آنچه تا کنون از اصطکاک و کشمکش اعتدال و اصلاحات به بیرون درز کرده است، یکی از هزاران است. وقتی به صندلی قدرت به عنوان ابزار و گوشت قربانی نگاه شود، دعوا بر سر به دست آوردن سهمی بیشتر، غیرطبیعی نیست. باید منتظر ماند و دید آیا این دو جریان در این رقابت به تفاهم می رسند یا چنگ و دندان نشان دادن های گاه و بیگاه آنان، به زد و خورد تبدیل می شود.
منابع
[1] http://www.sharghdaily.ir/News/111349
[2].http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/82684
[3] http://newspaper.fdn.ir/?nid=1966&pid=2&type=0