تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۹۹۴۷۷

فراز و فرود روابط مسکو - اسلام‌آباد؛ زمینه‌ها، چشم‌اندازها و چالش‌ها

(روزنامه جمهوري اسلامي - 1395/11/11 - شماره 10797 - صفحه 6)

طی چند ماه اخیر شاهد روند رو به گسترش روابط پاکستان و روسیه بودیم؛ روابطی که در تاریخ پاکستان بارها افت و خیز داشته و دچار فراز و فرود شده است.

اما فضای کنونی چه ویژگی‌هایی دارد که موجب شده این دو کشور به دنبال گسترش روابط در سطوح مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی باشند؟

فضای کنونی حاکم بر روابط مسکو - اسلام‌آباد

روسیه در یکی از دشوارترین حالات در روابط خود با آمریکا به سر می‌برد. دو پرونده اوکراین و سوریه باعث شده کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا، روسیه را با تحریم‌های گسترده تحت فشار قرار دهند.

روسیه که همواره و حتی در شرایط تنش کنونی با غرب، از کشورهای غربی با نام شرکای غربی یاد می‌کند و روابط خوب با غرب برایش اولویت دارد، اکنون در مقابل فشارهای گسترده غرب قرار گرفته است. پرونده سوریه شاید فرع بر پرونده اوکراین باشد و برای روس‌ها، اوکراین و کریمه، حتما حیاتی‌تر از سوریه است ولی هر دو پرونده اکنون در شرایطی پیش می‌رود که می‌توان گفت روس‌ها در آنها دست بالا را دارند.

بحران سوریه آنگونه که غرب می‌خواهد پیش نمی‌رود و دولت سوریه و متحدانش – از جمله روسیه – پیروزی‌های چشمگیری را به دست آورده‌اند که این به معنای دست بالای آنها در منطقه است. در پرونده اوکراین نیز روسیه، کریمه را که دارای اهمیت فراوان و عامل حیاتی در گسترش قدرت دریایی روسیه است، به خاک خود ملحق کرده و این موضوع را مختومه می‌داند.

در این میان غربی‌ها برای مقابله با روس‌ها حداقل بر دو محور متمرکز شده‌اند، یکی وضع و گسترش تحریم‌ها و دیگری فشار منطقه‌ای به روسیه.

یکی از ابزارهای فشار منطقه‌ای به روسیه، جدا کردن هند از این کشور و گسترش روابط آن با آمریکا و جایگزینی آمریکا با روسیه در روابط نظامی و اقتصادی با هند است. یکی دیگر از ابزارهای منطقه ای، ورود به حریم سنتی روس‌ها یعنی کشورهای آسیای‌ مرکزی است که این نیز با شیوه‌های گسترش روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... با این کشورها از یک سو و تلاش برای سوق دادن ناامنی‌ها به این منطقه، از طریق گسیل داشتن تروریست‌ها به آسیای مرکزی، از سوی دیگر، دنبال می‌شود.

اینجا همان نقطه‌ای است که سبب اهمیت افغانستان، طالبان، داعش و پاکستان البته هر یک به نوعی برای روسیه می‌شود.

اکنون که روس‌ها مشاهده می‌کنند که روابط آمریکا و پاکستان رو به تیرگی نهاده است و در شرایطی که خود روس‌ها نیز با آمریکا دچار مشکلات جدی هستند، بهترین شرایط برای نزدیک شدن دو کشور مهیاست.

این روابط، نفوذ روس‌ها را بر یکی از کشورهای موثر بر حوادث منطقه – یعنی پاکستان – افزایش می‌دهد و روس‌ها می‌توانند از این طریق بر قدرت بازیگری خود در منطقه، خصوصا افغانستان بیفزایند و به هند هم هشدار بدهند که روی آوردن آن کشور به آمریکا را نادیده نخواهند گرفت.

روس‌ها در همین شرایط، رسما اعلام کرده‌اند که با طالبان ارتباط دارند و دارای منافع مشترک هستند. چرا این اعلام رسمی، اکنون انجام می‌شود؟ آیا این اعلام وجود روابط، که می‌تواند موجب نوعی ایجاد تشخص برای طالبان شود، بدون مشورت پاکستان صورت گرفته است؟ آیا روسها می‌خواهند با عینک پاکستان به طالبان و پرونده افغانستان نگاه کنند؟ آیا روس‌ها واقعا طالبان را گزینه مناسبی برای جلوگیری از گسترش داعش می‌دانند؟

نوسان روابط پاکستان با آمریکا و روسیه

آیا این اقدامات شبیه به آن چیزی نیست که آمریکا مشغول به انجام آن در افغانستان است؟

آمریکا حامی درجه اول دولت افغانستان است، در عین حال روابط گسترده با پاکستان دارد که حامی درجه یک طالبان است - البته اکنون این روابط دچار تنش شده ولی در همین شرایط هم آمریکا، کمک 900 میلیون دلاری برای پاکستان در نظر می‌گیرد و فقط برای بخشی از آن کمک، مبارزه صادقانه با شبکه حقانی را شرط می‌گذارد- آمریکا از سوی بسیاری از کارشناسان افغانستان متهم است که در مبارزه با طالبان جدی نیست و همین حالت نه جنگ و نه صلح را برای توجیه ادامه حضورش در منطقه، بر نابودی کامل طالبان ترجیح می‌دهد.

آمریکا متهم است که از طریق برخی از همپیمانان منطقه‌ای‌اش از جمله کشورهای ثروتمند عرب و با مشارکت پاکستان، پروژه داعش را در افغانستان کلید زده یا لااقل از آن مطلع بوده و از آن برای مقاصد خود در منطقه از جمله فشار به روس‌ها استفاده می‌کند و... خلاصه اینکه آمریکا با اثرگذاری بر همه جوانب بحران می‌خواهد مدیریت کل قضیه در دست خودش بماند و اوضاع را هر طور صلاح می‌داند پیش ببرد و به تعبیر دقیق تر، هم – جریان (در اینجا دولت افغانستان) و هم ضد جریان (یعنی مخالفان مسلح دولت و حامیان آنها) – را با واسطه یا بی‌واسطه مدیریت کند.

با این مقایسه شاید بشود این نتیجه را گرفت که روس‌ها هم، اکنون می‌خواهند همانند آمریکایی‌ها بر همه طرف‌ها در این بحران، تاثیر گذار باشند تا برای سر و شکل دادن به نحوه خاتمه بحران، دست بازتری داشته باشند. این نظریه قطعا ارزش بررسی دارد.

مساله دیگر این است که با توجه به رقابت چین و روسیه از یک سو و حضور گسترده چین در پاکستان، چگونه پاکستان می‌تواند به روس‌ها هم نزدیک شود؟

در این زمینه هم می‌توان این گونه تحلیل کرد که چینی‌ها اکنون در حوزه نفوذ روس‌ها، یعنی آسیای مرکزی، کاملا فعال شده‌اند به نحوی که مثلا در تاجیکستان بیشتر سرمایه‌گذاری خارجی توسط چینی‌ها انجام می‌شود و روسها در مرتبه دوم هستند، بنابراین روس‌ها هم به خود حق می‌دهند که در پاکستان که حوزه نفوذ چین است ورود کنند.

این امر می‌تواند منافع دو طرف را تامین کند. در این شرایط هر دو کشور – چین و روسیه – یکدیگر را درک و تحمل می‌کنند. علاوه بر این ورود روسیه به فضای سیاسی، نظامی و اقتصادی پاکستان، اگر بتواند موجب کاهش نقش آمریکا شود، منافع چین را هم تامین می‌کند. روابط چین با روسیه اکنون در شرایط مطلوبی است و رقابت‌ها عمدتا در حوزه اقتصاد است و در حوزه‌های امنیتی، مورد قابل ذکری در حال حاضر میان دو کشور وجود ندارد.

این درحالیست که آمریکا با هردو کشور – چین و روسیه – تنش‌های سیاسی، اقتصادی و چالش‌های استراتژیک دارد. بدیهی است در این شرایط، چینیها نقش یافتن روس‌ها در پاکستان را به ضرر خود ارزیابی نمی‌کنند.

علاوه بر این‌ها، مروری بر تاریخ روابط پاکستان با روسیه نشان می‌دهد که هر گاه پاکستان مورد غضب آمریکایی‌ها قرار گرفته روابطش با روس‌ها گسترش یافته است. دوره کنونی نیز از این قاعده مستثنا نیست. پاکستان در بازی کردن در عرصه تاکتیک مشهور است، حساسیت‌های آمریکایی‌ها را می‌داند و بازی کردن بین بازیگران بزرگ منطقه‌ای را هم خوب بلد است.

در این شرایط که آمریکا بسیار به هند متمایل شده، پاکستان خود را مانند فرزند ناتنی می‌بیند و لذا برای جبران اقدام آمریکا؛گسترش روابط با روسیه را در دستور کار قرار می‌دهد و با این کار، هم بخشی از نیازهایش را بر طرف می‌کند و هم سعی در بالانس کردن طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دارد.

با وجود تمام این مسائل، یک نکته در سیاست هر دو کشور وجود دارد که باعث می‌شود این روابط را در دراز مدت نتوان راهبردی تلقی کرد.

پاکستان به دنبال جایگزین برای آمریکا نیست

هر دو کشور روسیه و پاکستان، بخش زیادی از سیاست خارجی و خصوصا منطقه‌ای خود را در پیوند با نحوه روابط خود با غرب تنظیم می‌کنند. اکنون که غرب با روسیه درگیر است و با پاکستان هم نامهربانی می‌کند، زمینه نزدیک شدن دو کشور فراهم است ولی تصور کنید دونالد ترامپ، در سیاست خصومت با روس‌ها، تغییر ایجاد کند و در صدد بهبود روابط برآید و تصمیم بگیرد روس‌ها را نیز در حل و فصل پرونده‌های منطقه‌ای، نظیر افغانستان شریک سازد، یا نگاه آمریکا به پاکستان بهبود یابد و به این نتیجه برسد که برای جلب اطمینان پاکستان، کمک‌ها را از سرگرفته و بحران افغانستان را با رعایت ملاحظات پاکستان، سامان دهد، آیا در هر یک از این دو وضعیت، این کشورها حاضر هستند روابط با آمریکا را فدای روابط متقابل کنند؟

به بیان دیگر سیاست‌های منطقه‌ای روسیه تا کنون ذیل نوع روابط با غرب، تعریف شده و به نظر می‌آید که روس‌ها تشخص و اعتماد به نفس لازم را برای اخذ تصمیم‌های دشوار و - مستقل از چند و چون روابط با آمریکا- ندارند. اگر چه نحوه عمل روس‌ها در سوریه در این اواخر و بعد از چند بار فراز و فرود، استحکام قابل قبولی را نشان می‌دهد ولی جذابیت غرب برای روسیه که درگیر مشکلات فراوان اقتصادی ناشی از تحریم‌های گسترده غرب است، نمی‌تواند تعیین‌کننده نباشد.

در سوی دیگر، تکلیف پاکستان روشن‌تر است. اگر تیم جدید در کاخ سفید که چندان قابل پیش‌بینی نیستند، سیاست توقف مداخله خارجی ترامپ را بخواهند اجرایی کنند تا به مسائل داخلی خود بیشتر بپردازند، آیا راهی جز تامین نظر پاکستان برای ختم بحران افغانستان دارند؟ در آن صورت آیا پاکستان، آن فرصت طلایی را به رابطه با روس‌ها ترجیح نخواهد داد؟

این نقطه آسیب روابط دو کشور است و شاید همین نقطه سبب شود که دو طرف با احتیاط به گسترش روابط بپردازند و نیم نگاهی هم به تغییر شرایط داشته باشند.

در خاتمه می‌توان گفت پاکستان به هیچ وجه دنبال جایگزینی آمریکا با هیچ کشوری نیست و همچنان امیدوار است که جایگاه خود را نزد اصلی‌ترین حامی دو دهه اخیرش یعنی آمریکا به دست آورد.

پاکستان به نیاز آمریکا به خاک پاکستان برای دسترسی به افغانستان و بی‌جایگزین بودنش از این جهت، آگاه است و لذا امیدوار به بهبود شرایط است. روس‌ها نیز می‌دانند که بضاعت اقتصادی و توان نظامی لازم را برای آن که جای آمریکا را در پاکستان و افغانستان بگیرند، ندارند و صرفا به دنبال ارتقای نقش و دریافت سهم خود هستند بنابراین نباید این روابط را نشانه تغییر راهبردی در سیاست پاکستان و یا روسیه دانست، مگر آن که رئیس‌جمهور شگفتی ساز جدید آمریکا، که بدون داشتن کوچکترین تجربه سیاسی به بالاترین سطح قدرت در این کشور ابرقدرت نظامی رسیده، با اقداماتی غیر معمول و غیر مترقبه در رابطه با روسیه، پاکستان و افغانستان، به این روابط معنایی دیگر ببخشد.

http://jomhourieslami.net/?newsid=123049

ش.د9503733

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات