(روزنامه آفتاب يزد – 1395/11/27 – شماره 4833 – صفحه 3)
ایلنا/ سیدحسین موسویان برای بسیاری از ایرانیهاچهره ناشناختهای نیست کما آنکه در سالهای ابتدایی دهه 80، وقتی آمریکا به همراه برخی از کشورهای دیگر از کاه فعالیتهای هستهای ایران کوه ساختند و بحرانی غیرضروری و البته حساس به نام فعالیتهای اتمی ایران در عرصه افکارعمومی مطرح شد، این سیدحسین موسویان بود که در قالب عضو ارشد و سخنگوی تیم مذاکرهکننده هستهای در قاب تلویزیون ظاهر میشد؛ تیمی که ریاست آن را حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیسجمهور کنونی برعهده داشت و اعضای ارشدش را افرادی همچون محمدجواد ظریف و سیروس ناصری تشکیل میدادند.
او البته پیش از این در مناصب حساسی حضور داشت و مسئولیتهایی همچون مدیرکل امور مالی و اداری مجلس و سرپرست ادارات کل و رئیس سازمان اداری مجلس برعهده داشت و سپس به مدیرکلی غرب اروپا منصوب شد. او اولین سفیر ایران در آلمان پس از اتحاد بود و در چندین مقطع به عنوان سفیر نمونه شناخته شد. او در سال 76 به تهران بازگشت و معاونت امور بینالملل در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را برعهده گرفت و هشت سال در این منصب باقی ماند. با آنکه موسویان در خاطراتش میگوید او گزینه نخست برعهده گرفتن وزارت امورخارجه بوده است، به دلیل رویکرد انتقادی او از سیاست خارجی و هستهای دولت نهم، در اردیبهشت 1386 به جرم جاسوسی دستگیر شد که البته دادگاه او را از اتهام مبرا ساخت.
با گذشت سالها از این داستان، هنوز این ماجرا و اتهامزنی به این عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات دستمایهای برای ماجراجویی و اتهام به موسویان و البته تیم مذاکرهکننده کنونی است. در ادامه ، گفتگو ایلنا را با سیدحسین موسویان می خوانید:
خطر منحرف شدن از موضوع پروژه نفوذ وجود دارد
* هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم، از سوی برخی رسانهها بیشتر به موضوع نفوذ پرداخته میشود. اساسا نظر شما در مورد «پروژه نفوذ» چیست؟
** اصل موضوع یک مسئله جدی و اساسی در امنیت ملی ایران است که بهدرستی توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید قرارگرفته است، اما با شیوهای که تاکنون با این موضوع برخورد شده، خطر منحرف شدن از موضوع از سوی عدهای دیده میشود.
نکته اول اینکه عموما موضوع بهگونهای مطرح شده است که گویا خطر نفوذ، فقط محدود به آمریکاست در حالی که خطر نفوذ شامل بسیاری ازکشورهاست حتی کشورهای کوچک همسایه خیلی راحتتر هم میتوانند نفوذ کنند و ماموریت «نفوذ نیابتی» را انجام دهند.
عدهای دست از اتهامزنی برنمیدارند
نکته دوم، نگرانی متولیان اصلی رسیدگی به این موضوع است. آقای علوی، وزیر اطلاعات بحق هشدار دادند که سوءاستفاده ابزاری از پروژه نفوذ در منازعات سیاسی، مقابله با این مسئله را به انحراف میکشاند. شما مستمرا در رسانههای داخلی میبینید برخی از افراد که با برجام مخالف هستند، تیم مذاکرهکننده هستهای را متهم به نفوذی بودن میکنند. هرچه هم مقام معظم رهبری تاکید بر سلامت، تدین و دلسوزی و فداکاری تیم هستهای به ریاست آقای ظریف میکنند، باز هم این عده دست از اتهامزنی برنمیدارند. اخیرا نیز آقای لاریجانی، رئیس مجلس هشدار دادند که این افتخار نیست که مرتب مدیرانی را از قطار انقلاب پیاده کنند. هنر در این است که قلمرو انقلابیون را افزایش دهند.
و سومین نکته، اشاره سردار صفوی، مشاورمقام معظم رهبری است که به درستی در مورد خطر نفوذ سیاسی در مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور هشدار داده و تصریح کردند مهمترین نفوذها، نفوذ انسانی در مراکز و نقاط مختلف مهم تصمیمگیری است.
رسانه صهیونیستها نوشت موسویان نفوذی دولت ایران است
* اخیرا هم یکی از سایتها در گزارشی، هم تیم هستهای فعلی و هم شما را که قبلا عضو تیم هستهای بودید، مشمول این موضوع کرده بود.
** بله. شما دیدید که یک مقام دولت سابق، علنا گفت که ظریف دیپلمات کارکشتهای است که دستپرورده وزیر امورخارجه صهیونیست و آمریکاست! برخی از سایتها نیز مرتبا تیم مذاکرهکننده هستهای را تحت عنوان «باند نیویورکی» متهم به نفوذی آمریکا میکنند.از طرف دیگر شما اخیرا خواندید که رسانه صهیونیستها نوشتهاند موسویان نفوذی دولت ایران است که اهداف جمهوری اسلامی را درآمریکا پیش میبرد. چند ماه پیش نیز منافقین نامه سرگشاده به اوباما نوشتند و گفتند موسویان عامل نفوذی جمهوری اسلامی در آمریکاست و برای جمهوری اسلامی جاسوسی میکند. چند روز پیش هم دیدید که یک سایت اصولگرا من را عامل نفوذی دشمن خواند.
برخی از رسانهها به این اتهامزنی ادامه میدهند؟
برداشت من این بود که در همان سال 86، نظر مسئولان این است که این پرونده بسته شود و جنجالها در مورد این موضوع هم تمام شود، بنابراین من سکوت کردم. منتهی در 10سال گذشته، برخی از رسانهها بهصورت مستمر به آن دامن زدهاند. درمورد سخنان یک مقام مسئول که اخیرا مطرح کردهاند، نمیدانم منظور ایشان چه کسی بوده، اما به چند دلیل بعید میدانم که منظورشان من بوده باشم:
1- به بازداشت یکی از اعضای تیم هستهای دولت نهم به اتهام جاسوسی و ارائه اطلاعات به بیگانگان در دولت نهم اشاره شده که در آن دوره من عضو تیم هستهای نبودم.
2- بازپرس و قاضی اصلی پرونده من که حکم بازداشت من را در اردیبهشت 86 صادر کردند، بعد از 10 روزبازجویی در اوین، من را به اتاق کارش احضار و حکم آزادی به قید وثیقه را صادر کرد. در این جلسه ایشان از من خواست که سکوت کنم تا جنجالها فروکش کند و ظرف بیست روز قرار منع تعقیب من را صادر خواهند کرد.
3- آیتالله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوهقضائیه بودند. همان روزهای اول بعد از بازداشت، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از ایشان خواستند که شخصا پرونده را مطالعه و نظرشان را به ایشان بدهند. یکی، دو هفته بعد آیتالله هاشمی شاهرودی در جلسهای در مجمع تشخیص مصلحت در حضور تعدادی از بزرگان نظام به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمودند که پرونده را مطالعه کرده، نظر خود ایشان و بازپرس پرونده این است که اتهام جاسوسی کاملا بیاساس است و آقای موسویان هم در این مورد بیگناه هستند. ایشان همان سال در سخنرانی درحوزه علمیه قم هم علنا این نظر را اعلام کردند.
اما جنجالها بعد از بازداشت شما ادامه داشت و روزبهروز هم گسترش پیدا میکرد.
بعد از آزادی، با وجود سکوت من، جنجالها به طرز عجیبی گسترش یافت و سیل اتهامات متعددی مطرح شد که در پرونده وجود خارجی نداشت. بالاخره بعد از شش ماه قرار منع تعقیب من در مورد هر سه اتهام موجود درپرونده، از جمله ارائه اطلاعات غیرمجاز به بیگانه در آبان 86 صادر شد.
آقای احمدینژاد، رئیسجمهور وقت، شما را درملاءعام و قبل از رای متهم به جاسوسی کرد. چرا شما درمورد این اتهامات اقدامی نکردید؟
ایشان رئیسجمهور بودند و من خواستم حرمت رئیسجمهور کشور را حفظ کنم. مدتی بعد از بازداشت من بعد از اینکه آقای احمدینژاد در ملاءعام چنین اتهامی را به من زد، یکی از مسئولان به من گفت یکی از مقامات عالیرتبه نظام در یکی از ملاقاتها، به شدت آقای احمدینژاد را به خاطر طرح چنین اتهامی به شما سرزنش کرده است.
آقای محمدرضا رحیمی که معاون اول ایشان بود، شخصا با قاضی پرونده صحبت کرده بود و او هم گفته بود موسویان درمورد اتهام جاسوسی بیگناه است. آقای رحیمی هم عینا نظر قاضی و بازپرس پرونده را به اطلاع جناب احمدینژاد رسانده بود. البته من معتقدم خیلی از حقایق هم بعدا برای احمدینژاد روشن شد. او در آخرین سفری که درسال 91 به نیویورک داشت، از سفیر وقت درمورد فعالیتهای من سوال میکند. آقای سفیر هم پاسخ میدهد که موسویان در دانشگاه پرینستون مشغول و بدون گلایه ازمسائلی که برسرش آمد، با تمام قدرت از منافع و مصالح نظام دفاع میکند. آقای احمدینژاد ضمن تایید این مطلب، به سفیرگفته بود که میخواستم در این سفر آقای موسویان را دعوت کنم دیداری داشته باشیم که فرصت نشد.
از فاطمه رجبی و محمدعلی رامین بابت اتهامهایی که به من زدند، گذشتم
بعد از بازداشت من، یک سایت در خط مقدم تولید تهمت و دروغ علیه من بود. در همان سال 86 و قبل از رای، من از مدیرمسئول این سایت و خانم «ف.ر» و آقای محمدعلی رامین که طی مقالاتی اتهام جاسوسی را مطرح کرده بودند، شکایت کردم. هر سه هم در آستانه محکومیت قرار گرفتند. دونفر ازآنها خانم «ر» و آقای رامین، به وکیل من، گفته بودند که اشتباه کردهاند و خواستند که من گذشت کنم. من هم گذشت کردم. مدیر وقت این سایت هم به خاطر تهمت جاسوسی به من محکوم شد.
فقط احمد توکلی و یوسفپور شهامت بیان اشتباه داشتند
بیش از بیست شکایت از تهمتزنندگان جاسوسی کردم و بدون استثنا یا محکوم شدند یا از من خواستند که گذشت کنم. فقط دو نفر بودند که شهامت داشتند علنی ابراز کنند؛ اول، آقای احمد توکلی بود. در بیانیهاش هم نوشت که کل اتهامات مطروحه در رسانهها 13 مورد بوده که سایت الف، متعلق به ایشان، هم به نقل از رسانهها یا مسئولان منتشر کرده است. بعد از شکایت من از سایت الف، ایشان پرونده را مطالعه کرده و با همه دستاندرکاران پرونده هم صحبت کرده و به این نتیجه رسیده که هر 13 مورد خلاف حقیقت بود و از من حلالیت خواست. دوم هم آقای یوسفپور، مدیر روزنامه سیاستروز بود که ایشان هم در روزنامهشان نوشتند. من با هر دو این بزرگوار دوستی قدیمی داشتم و الان هم به آنها ارادت دارم، اما بقیه از من تقاضای گذشت داشتند؛ منتهی آنقدر فضا را سنگین کرده بودند که اینها جرات اعلان آن را نداشتند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=65168
ش.د9504034