(روزنامه آرمان ـ 1396/01/19 ـ شماره 3289 ـ صفحه 7)
**
هرگونه تلاش براي رسيدن به وحدت در بين اصولگرايان ممدوح و قابل قبول است. با اين
وجود اگر شرايطي به وجود بيايد كه مردم ابزار قرار بگيرند و تنها عدهاي به منافع
خود برسند امر مذمومي رخ داده است. متاسفانه برخي از دوستان در جمنا احساس ميكنند
كفيل و وصي مردم هستند. اين افراد خود را در حدي ميدانند كه احساس ميكنند ميتوانند
براي مردم تصميم بگيرند. اين در حالي است كه اين افراد از جنبه و ظرفيت كافي براي
تحمل افراد درون گروه خود نيز برخوردار نيستند. به نظر من كساني كه جمنا را تشكيل
دادند در جريان بزرگ اصولگرايي بيش از20 درصد آرا را نصيب خود نخواهند كرد. مساله
مهم درباره جمنا مربوط به پشت پرده اين تشكل سياسي است.
در پشت پرده جمنا تماميتخواهاني حضور دارند كه خود را كفيل و وصي مردم تلقي ميكنند و تلاش ميكنند افراد منتخب خود را به عنوان كانديدا وارد رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري كنند. به عنوان مثال مكانهايي كه در اختيار اين دوستان براي برگزاري جلسات و همايشهاي خود قرار ميگيرد در اختيار هيچكدام از جريانها و احزاب ديگر قرار نگرفته و تنها مختص به جمنا بوده است. اين در حالي است كه بقيه جريانها و گروههاي سياسي نيز در اين زمينه ذيحق هستند و بايد از امكانات عمومي براي ارائه برنامههاي خود به مردم استفاده كنند. سوال ديگري كه بايد از اصولگرايان پرسيد اين است كه چرا در چند انتخابات اخير به وحدت نرسيدهاند و به آراي يكديگر احترام نميگذارند. به نظر من يكي از دلايل اصلي اين مساله اين است كه در ظاهر تصميمگيريهايي در اين زمينه صورت ميگيرد اما در اصل تصميمات را در پشت پرده افراد ديگري بدون رايگيري و از سر تماميت خواهي ميگيرند. اين افراد با لابيگري برخي از آرا را به ديگران تحميل ميكنند. اگر ما به نتيجه رايگيري جمنا نگاه كنيم متوجه ميشويم كه براي اين انتخابات به حداقل شايستگي افراد نيز توجه نشده است. به نظر ميرسد مهمترين دليل انتخاب اين افراد ميزان اتصال اين افراد به باندهاي قدرت و ثروت بوده است. در نتيجه براي اين افراد اتصال و ارتباط گزينههاي مورد نظر خود با باندهاي قدرت و ثروت بيش از شايستگي افراد اهميت داشته است. متاسفانه برخي به واسطه ارتباط بيشتر با باندهاي قدرت و ثروت موفق شدهاند افراد بزرگي را در پازل انتخابات جابهجا كنند.
* چرا سعيد جليلي حاضر نشد ميثاق نامه جمنا را امضا كند؟ جليلي براي حضور احتمالي خود در انتخابات از چه استراتژي ای استفاده خواهد كرد؟
** آقاي جليلي براي خود يك شخصيت مستقل قائل است و هيچگاه نيز عنوان نكرده متعلق به جريان اصولگرايي است. تماميت خواهاني كه در جريان اصولگرا وجود دارند به دنبال اين هستند كه با جمع كردن شخصيتهاي برجسته زير چتر واحد اهداف پشت پرده خود را محقق كنند. به نظر من كساني كه آقاي رئيسي را براي كانديداتوري در انتخابات معرفي كردند از سر دوستي و مودت اين كار را نكردهاند. اين افراد با مشاهده آينده احتمالي آقاي رئيسي و از سر حسادت ايشان را وارد بازي انتخابات كردند. اين افراد به دنبال اين هستند كه در فضاي انتخابات آقاي رئيسي در مظان اتهام تبليغات مسموم قرار بگيرد و در نهايت با كاهش شانيت اجتماعي مواجه شود. اين افراد احساس ميكنند احتمال اينكه آقاي رئيسي در آينده به مدارج بالايي دست پيدا كند وجود دارد. به همين دليل نيز تلاش كردند وي را وارد بازي دو سر باخت انتخابات رياستجمهوري كنند. دليل اين مساله نيز اين است كه اگر آقاي رئيسي به رياستجمهوري دست پيدا كند پس از مدتي مانند همه روسايجمهور قبلي محبوبيت خود را از دست ميدهد و در صورتي كه در انتخابات شكست بخورد با كاهش اقبال عمومي در آينده مواجه خواهد شد به شكلي كه رسيدن به مدارج بالا را تحت الشعاع قرار ميدهد. درباره آقاي جليلي نيز بايد عنوان كنم احتمال حضور مستقل ايشان در انتخابات وجود خواهد داشت. به هر حال در انتخابات رياستجمهوري سال92 نيز اصولگرايان با حضور آقاي جليلي موافق نبودند اما ايشان به يك باره در انتخابات ثبت نام كرد.
* چرا محمد باقر قاليباف با وجود گمانهزنيهاي زيادي كه درباره حضور وي در انتخابات وجود داشت از كانديداتوري در انتخابات انصراف داده است؟
** به نظر من در بين گزينههايي كه در جمنا مطرح شده است تنها آقاي قالبياف و آقاي رضايي در سطح رياستجمهوري و مديريت كشور بودند و بقيه افرادي كه مطرح شدند در ابتداي راه سياسي خود قرار دارند. نكته جالب در اين زمينه اين است كه برخي افرادي كه در جمنا مطرح شدهاند از عهده مديريت وزارتخانه خود نيز برنيامدهاند و هنوز سوالات زيادي درباره مديريت آنها وجود دارد.
* آيا ترس از شكست مجدد در انتخابات باعث شده كه آقاي قاليباف در انتخابات شركت نكند؟
** به هر حال تعلقات ايشان و آقاي رضايي به نظام باعث شده كه آبرو داري كنند. با اين وجود به نظر مي رسد برخي از قبل تصميم خود را درباره گزينههاي جمنا گرفتهاند و رايگيري به صورت تشريفاتي برگزار شد. به نظر من با توجه به شرايط موجود احتمال خلف وعده در انتخابات رياستجمهوري96 مانند سال92 وجود دارد. در انتخابات رياستجمهوري سال92 قرار بود از بين آقايان ولايتي، قاليباف و حدادعادل دو نفر به سود كانديدايي كه راي بيشتري دارد كنار بروند كه در نهايت اين اتفاق با خلف وعده برخي صورت نپذيرفت. در نتيجه در انتخابات رياستجمهوري سال96 نيز اين اتفاق محتمل است و ممكن است گزينههاي مطرح شده جمنا به سود گزينه نهايي كنارهگيري نكنند. نكته ديگر اينكه به نظر ميرسد اصولگرايان در آينده درباره رايگيري جمنا تصميم ديگري اتخاذ و از گزينههاي ديگري در انتخابات استفاده كنند.
* چرا جمنا گزينه حزب موتلفه اسلامي يعني آقاي ميرسليم را از ليست خود كنار گذاشت؟ به نظر شما واكنش حزب موتلفه به اين تصميم چه خواهد بود؟ اين مساله چه پيامدهايي براي اصولگرايان خواهد داشت؟
** در فضاي سياسي ايران همه به اين مساله اذعان دارند كه حزب موتلفه داراي سابقه و تاثيرگذاري زيادي در تاريخ انقلاب اسلامي بوده است. بسياري از اعضاي اين حزب ريشهدار و قديمي از پيشگامان انقلاب اسلامي بودند وبراي اعتلاي انقلاب زحمات زيادي كشيدهاند. با اين وجود بايد اين نكته را متذكر شوم كه در اغلب انتخاباتها اصولگرايان به حزب موتلفه اسلامي بيمهري و كم توجهي كردهاند و سابقه و اهميت اين حزب را ناديده گرفتهاند. با اين وجود حزب موتلفه همواره مصلحانه رفتار كرده و با سعه صدر و ايثار با برخي اقدامات نابجاي اصولگرايان برخورد كرده است. در شرايط كنوني نيز به نظر ميرسد اصولگرايان با كم لطفي به حزب موتلفه نگاه ميكنند و به همين دليل نيز تلاش كردند گزينه حزب موتلفه را از ليست خود كنار بگذارند.
* به نظر شما حضور آقاي رئيسي در انتخابات و رقابت ايشان با آقاي روحاني فضاي انتخابات را دوقطبي خواهد كرد؟ آقاي رئيسي براي حضور در انتخابات با چه چالشها و فرصتهايي مواجه خواهد بود؟
** در مرحله اول بايد اين نكته را متذكر شوم كه اين اصولگرايان نبودهاند كه آقاي رئيسي را انتخاب كردهاند، بلكه آقاي رئيسي حاضر شده است با اصولگرايان همكاري داشته باشد. به نظر من شان توليت آستان قدس رضوي به دليل خدمت به بارگاه مقدس حضرت امام رضا(ع) از همه مقامهاي سياسي كشور بالاتر است. اين در حالي است كه در شرايط كنوني آقاي رئيسي با حضور در انتخابات بايد پاسخگوي تمامي ناكاميها و نقايص جريان اصولگرايي در گذشته باشد. به همين دليل نيز آقاي رئيسي نميتواند در انتخابات به دستاورد مهمي دست پيدا كند. بنده معتقدم با شرايط كنوني آقاي رئيسي بيش ازپنج ميليون راي نميآورد و در مقابل آقاي روحاني شكست خواهد خورد. اگر آقاي رئيسي كانديداي اعتدالگرايان ميشد با آراي بيشتري در انتخابات مواجه ميشد. اين در حالي است كه ايشان با دعوت اصولگرايان در انتخابات حضور پيدا كرده است و به همين دليل شانس كمي براي موفقيت در انتخابات خواهد داشت. بدون شك آقاي رئيسي با حضور در انتخابات، آينده سياسي خود را به مخاطره انداخته است.
* چرا احمدينژاد با وجود اينكه عنوان كرده بود در انتخابات از هيچ كانديدايي حمايت نميكند به صورت رسمي از بقايي حمايت كرده است؟
** مقام معظم رهبري با دوقطبي شدن انتخابات مخالف هستند و اعتقاد دارند مردم بايد با سلايق مختلف در انتخابات شركت كنند. اين در حالي است كه حركت جمنا برخلاف فرمايش رهبر معظم انقلاب و در راستاي دوقطبي كردن فضاي انتخابات است و انتخابات را دوقطبي ميكند. از سوي ديگر به آقاي احمدينژاد توصيه شده كه در انتخابات شركت نكند. اين در حالي است كه ايشان از حضور در انتخابات منع نشدهاند. با اين وجود تنها به آقاي احمدينژادتوصيه شده كه در انتخابات شركت نكند و بقيه نزديكان ايشان ميتوانند در انتخابات شركت كنند. در نتيجه آقاي بقايي براي حضور در انتخابات اعلام حضور كرده است و آقاي احمدينژاد نيز از او حمايت كرده است.
* آيا حضور بقايي در انتخابات نظم انتخاباتي اصولگرايان را به هم نميزند؟
** اصولگرايان داراي نظم انتخاباتي نيستند كه بقايي بخواهد نظم آنها را به هم بزند. اصولگرايان مدتهاست دچار چنددستگي و انشقاق هستند. هر جا هم كه مشاهده ميكنيد وحدت وجود دارد به صورت صوري است و حالت دوگانه دارد. دوگانگي به معناي اينكه در ظاهر وحدت وجود دارد اما در باطن و پشت پرده اختلافات عميقي وجود دارد.
* ديدگاه شما درباره سخراني احمدينژاد در خوزستان و اظهارات پرسروصداي وي چيست؟
** به نظر من در اين زمينه يك حركت ناپسند رسانهاي صورت پذيرفته است. براساس اطلاعاتي كه بنده از دوستان حاضر در جلسه سخنراني كسب كردهام گويا فضاي سخنراني بسيار ملتهب و در آستانه تظاهرات بوده است و آقاي احمدينژاد تلاش كرده با اين سخنان فضاي سالن را آرام كند. از سوي ديگر بخشهايي از سخنان آقاي احمدينژاد انتخاب شده و به صورت گسترده در رسانهها منتشر شده است.
* ديدگاه شما درباره نوع تبليغات احمدينژاد و بقايي مانند كاشت نهال با پيت حلبي و انتشار كليپهاي پرحرف و حديث چيست؟
** متاسفانه در كشور ما برخي ارزشها به بيارزشي و برخي از بيارزشيها به ارزش تبديل شده است. در اغلب كشورهاي جهان كمدينها و هنرپيشههاي سينما در انتخابات شركت ميكنند و خود را در معرض آراي مردم قرار ميدهند. به عنوان مثال آرنولد شوارتزنگر در انتخابات آمريكا شركت كرد و به فرمانداري ايالت كاليفرنيا نيز دست پيدا كرد. از سوي ديگر آقاي جانسون كه در شرايط كنوني وزير امور خارجه انگليس است در گذشته شهردار لندن به عنوان هوشمندترين شهر جهان بود. با اين وجود ايشان همواره سخنرانيهاي خود را با مضحكه و لودگي آغاز ميكرد و باعث خنده حضار ميشد. به همين دليل نيز من معتقدم نبايد به نوع تبليغات افراد در انتخابات خرده گرفت.
* در نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات كه در آستانه عيد نوروز منتشر شد مشايي و طيف منتسب به احمدينژاد بيش از آنكه تلاش كنند به اصولگرايان نزديك شوند به نظر ميرسيد كه به شكلهاي مختلف تلاش ميكنند قرابت خود را با جريان اصلاحات نشان دهند. چرا احمدينژاد در شرايط فعلي احساس ميكند اگر از اصولگرايان فاصله بگيرد و به اصلاحطلبان نزديكتر شود بهتر ميتواند به نتيجه برسد؟
** احمدينژاد مدتهاست حساب خود را از اصولگرايان جدا كرده است. به نظر من برخي از ديدگاههاي احمدينژاد به اصلاحطلبان نزديكتر است. بنده در دولت احمدينژاد يكي از منتقدان جدي ايشان بودم و در شرايط كنوني نيز هستم. با اين وجود چشم خود را به بسياري از واقعيتها نبستهام و معتقدم آقاي احمدينژاد در برخي زمينهها خدمات ارزندهاي براي كشور انجام داده است. ما بايد براي حضور ديگران در فضاي سياسي كشور احترام قائل شويم و نگاه يك بعدي به مساله نداشته باشيم. به هر حال آقاي احمدينژاد داراي پايگاه راي است و تمايل دارد در انتخابات تاثيرگذار باشد. در نتيجه كسي نميتواند مانع ايشان شود.
* حميد بقايي مدعي است مشكلات كشور و مردم تنها با احياي تفكر و شيوه مديريت احمدينژاد حل خواهد شد. به نظر شما احياي تفكر احمدينژاد در مديريت كشور ميتواند مشكلات مردم را حل كند؟
**
به نظر من آقاي بقايي از گزينههايي كه در جمنا مطرح شده است چيزي كمتر ندارد،
بلكه ممكن است در برخي مسائل عملكرد قويتري نيز داشته باشد. با اين وجود به نظر
من گزينههايي كه از سوي اصولگرايان و آقاي احمدينژاد مطرح شدهاند از توانايي
پيروزي در انتخابات برخوردار نيستند و نميتوانند در انتخابات موفقيت خاصي به دست
بياورند. در بين گزينههاي مطرح شده در جريان اصولگرايي تنها آقاي قاليباف و آقاي
رضايي توانايي مديريت كشور را دارند وبقيه از اين توانايي برخوردار نيستند.
حضرت امام صادق(ع) در روايتي ميفرمايند: «بين اينكه بر سر يك كار مهم يك فرد خائن
باشد يا بيتجربه هيچ تفاوتي وجود ندارد».
* به نظر شما پايگاه راي آقاي روحاني نسبت به انتخابات رياستجمهوري سال92 ريزش داشته يا با رويش همراه بوده است؟
** پايگاه راي آقاي روحاني نسبت به سال92 ريزش داشته است. با اين وجود ايشان در انتخابات رياستجمهوري سال96 دوباره به رياستجمهوري انتخاب خواهد شد و كانديداهاي اصولگرا توانايي رقابت با ايشان را ندارند. به نظر من آقاي روحاني در انتخابات پيش رو با چالش زيادي مواجه نخواهد بود و در دور اول به رياستجمهوریخواهد رسيد. اين در حالي است كه اگر ايشان با هر كانديداي اصولگرايي به دور دوم انتخابات برود دوباره پيروز انتخابات خواهد بود. يكي از چالشهايي كه ممكن است براي آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري به وجود بيايد حضور چند كانديداي اصولگرا در انتخابات است كه در نهايت باعث شكستن آرا شود. در چنين شرايطي اصولگرايان تلاش ميكنند با كشاندن انتخابات به دور دوم به سود گزينه نهايي خود كنار بروند و همگي از ايشان در مقابل آقاي روحاني حمايت كنند. به نظر من اين برنامهريزي نيز در نهايت به موفقيت نخواهد رسيد و آقاي روحاني دوباره به رياستجمهوریخواهند رسيد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/182078
ش.د9600172