(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/09/28 ـ شماره 137 ـ صفحه 7)
** فضای مجازی و بهطور اخص، شبکههای اجتماعی منتج از آن، تاثیر بسیار عمدهای بر همه عرصهها و فعالیتهای بشری در جوامع گذاشته است. هرچند این تاثیر یکسان نبوده، ولی در هر صورت، این فضا امکان دسترسی را برای کنشگران سیاسی فراهم کرده است. درعینحال، باید به این نکته توجه کرد که این فضا کاملا در اختیار کنشگران نیست و آنها به کنترلکنندگان این فضا اشراف و آگاهی ندارند. همین موضوع میتواند محدودیتهایی برای کنشگران سیاسی فراهم کند؛ به عبارت دیگر، هرچند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی عرصه باز و گستردهای را برای کنشگران، بهمنظور دسترسی به اطلاعات و ساماندادن به اقدامات سیاسی فراهم کرده، درعینحال، همین فضا عامل اصلی کنترل و مراقبت اجتماعی در دنیای حاضر است؛ بنابراین کنترلکنندگان این فضا قادرند این مراقبت اجتماعی را انجام دهند و فعالیت و کنشگری سیاسی را کنترل کنند؛ برای مثال، همانگونه که دوربینهای سر چهارراهها، ضمن اینکه میتوانند در رفتوآمد و ترافیک کمککننده باشند، میتوانند مهمترین عامل کنترل و مراقبت اجتماعی باشند. نمونه آن جنبش والاستریت بوده که در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ معترضان در مرکز سرمایهداری ایالاتمتحده دست به اعتراض زدند و اغلب اندیشمندان معتقدند در شکلگیری این خیزش و درعینحال در ناکامماندن آن بهعلت کنترل اجتماعی که ساختار قدرت اعمال کرد، فضای مجازی تاثیر بسیاری زیادی داشت.
* بسیار به این موضوع پرداخته میشود که به نوعی فضای مقاومت در برابر قدرتها، به فضای مجازی نقلمکان کرده است؛ ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ به نظر شما، این موضوع تهدیدی را متوجه کنش سیاسی میکند؟
** در محور قبل هم ذکر کردم امکانات فضای مجازی این قدرت را هم به کنترلکنندگان میدهد تا مراقبت و کنترل اجتماعی را اعمال کنند. از همین منظر، محدودشدن کنش سیاسی، تنها در عرصه مجازی امکان کنترلشدن و محدودیت را افزایش میدهد، ولی درعینحال میتوان به مثالهایی اشاره کرد که کنش سیاسی از عرصه مجازی به بطن و متن جامعه کشیده شد و به تحقق اهداف کنشگران سیاسی منجر شد. بهار عربی نمونه بارز فعالیت سیاسی مجازی بود که به نتیجه رسید و به سقوط دیکتاتوریها منجر شد. اما نکتهای که وجود دارد این است که برای ما دقیق و شفاف نیست که در سطح کلان، این فضا را چه کسانی، در چه جهتی و برای رسیدن به چه اهدافی کنترل میکنند. ضمن اینکه هر چه فناوری پیچیدهتر میشود وجوه و پیامدهای گسترده، ناآشکار و پنهان مییابد.
* آنچه تا کنون به آن پرداختیم بیشتر از منظر مخاطبان و کنشگران فضای مجازی بود. بسیاری از دولتها گسترش فضای مجازی را عامل تهدید میدانند و به شیوههای مختلف سعی میکنند این فضا را کنترل کنند. از نظر شما، دولتهایی که دغدغه اصلاح دارند، چطور میتوانند این فضا را به گونهای مدیریت کنند که جامعه مدنی بتواند از این فضا به نفع فرایند دموکراسیسازی استفاده کند؟
** اندیشمندان پیامدهای فناوریها یا هر فن و ایده جدیدی را به چند دسته تقسیم میکنند. در متداولترین تقسیمبندی دو پیامد داریم؛ پیامدهای کارکردی و مطلوب و پیامدهای غیرکارکردی و نامطلوب.
اما باید دقت شود که مطلوب و نامطلوب از نظر هرکس متفاوت است. از دید مخاطبان یا کنشگران سیاسی این فضا میتواند بسیار مناسب و مطلوب باشد و در جوامعی که امکان دسترسی به اطلاعات و فعالیتهای لازم مهیا نباشد، این فضا میتواند مورد استفاده قرار بگیرد، اما در نقطه مقابل برای بازیگران سیاسی این مسئله بسیار تهدیدکننده است. آنها نگران ازدستدادن کنترلشان بر اطلاعات هستند. بیخبری مردم که قبلا وجود داشت، امروز امکانپذیر نیست و مردم، جنبشهای مدنی و کنشگران سیاسی میتوانند برای حکومتها مشکلاتی را به وجود بیاورند.
* با توجه به اینکه روند فضای شبکهای چنان گسترش یافته که برای دولتها امکان محدودکردنش وجود ندارد، از نظر شما راهکار مدیریت این فضا چگونه است، بهنحوی که نه محدود و مسدودسازی صورت بگیرد و نه فضا چنان باز باشد که آنارشی حاکم و همهچیز از کنترل خارج شود؟
** برای پاسخ به این سوال ما باید ببینیم نسبت میان مردم و فعالان سیاسی با حکومتها چگونه است. در کشورهایی که معمولا بین مردم و حکومتها فاصله و شکاف وجود دارد و حکومتها حاضر نیستند مردم و فعالیتهای آنها را به رسمیت بشناسند، این مشکل عمیق میشود؛ به همین علت، من به مثالهایی که زدم بازمیگردم. وقتی بهار عربی در تونس و غیره شروع شد، حکومتهای مستقر تلاش کردند دسترسی مردم به این شبکهها را محدود کنند و همه ارتباطات را قطع کردند، اما میبینیم کشورهای دیگر مانند ایالاتمتحده این امکان را برای فعالان سیاسی فراهم میکنند که علیه این حکومتها دست به نقد و فعالیت اعتراضی بزنند؛ بنابراین میبینیم رویکردهای مختلفی در مواجهه با فضای مجازی شکل میگیرد. وقتی از فضای مجازی صحبت میکنیم باید هر دو عرصه ملی و فراملی را در نظر بگیریم. در عرصه ملی دولتها ممکن است تلاش کرده محدودیتهایی ایجاد کنند، ولی این قدرتهای فراملی هستند که امکانها را برای مردم و فعالان سیاسی فراهم میکنند؛ البته اگر آنها را موافق منافع خودشان تشخیص بدهند؛ در نتیجه دولتها از یکسو با تهدید داخلی مواجه هستند و از سوی دیگر، پشتیبانی، حمایت و تقویت فراملیها و این را هم باید مدنظر قرار دهند. بهطورکلی این فضا، فضای بسیار پیچیده و درعینحال کنترلناپذیر بهصورت مطلق است. در عین اینکه فرصتهایی را به وجود میآورد تهدیدهایی را هم برای دولتها در پی دارد و بنابراین آنها را با مشکلات جدی روبهرو میکند که به نحوی باید با این موارد کنار بیایند.
* در حوزه پیامدها، فقط به یک دسته اشاره کردید، پیامدهای دیگر را چه میدانید؟
** دو دسته عمده دیگر از پیامدها نیز وجود دارند؛ یکی پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم که این مورد پیچیدگی کار را بسیار اضافه و چگونگی مقابله با آن را دشوارتر میکند. دسته دیگر از پیامدها نیز که از همه مهمتر بوده پیامدهای آشکار و پنهان هستند. پیامدهای آشکار آنهایی هستند که همه بهصورت معمول و مرسوم و همچنین بهوجودآورندگان ایدهها یا فناوریها میتوانند آنها را تشخیص دهند، اما پیامدهای پنهان را حتی کسانی که این فناوریها را به وجود آوردهاند، نمیتوانستند پیشبینی کنند.
* درواقع این پیامدهای پنهان این فضاست که باعث میشود گاه مقاومتهایی علیه قدرت شکل بگیرد؟
** بله، این پیامدها بهخاطر وجوه پنهان بسیار گستردهای که دارد و امکان بالقوهای که فراهم میآورد چه برای کنشگران سیاسی و چه برای دولتها یک فضای مبهم و درعینحال ظرفیت را به وجود میآورد که نمیدانیم بهنفع کنشگران تمام میشود یا دولتها چگونه میتوانند از این فضا بهنفع خود استفاده کنند.
https://asemandaily.ir/post/9974
ش.د9604330