راهپیمایی بزرگ و باشکوه اربعین حسینی(ع) که هر ساله با حضور اقشار گوناگونی از ملیتها و مذاهب مختلف از مسیر نجف تا کربلا برگزار میشود، از مهمترین تجمعات و گردهماییهای بشری است که در نوع خود بینظیر است. این بینظیری به چند دلیل است؛ ماهیت مذهبی، طولانی و طاقتفرسا بودن مسیر، گستره وسیع بشری(با توجه به اجتماع افرادی از کشورها و مذاهب مختلف) و به ویژه اینکه فاقد جلوههای مادی بسیجگری است؛ یعنی این بسیج عمومی نه با انگیزههای مادی، بلکه با انگیزههای معنوی فراهم میشود. به همین دلیل، میتوان گفت راهپیمایی اربعین حاوی معناهای متعالی است که با دقت در نشانههای مختلف به کار گرفته شده در آن، میتوان به این معناها پی برد.
معناهای متعالی راهپیمایی اربعین
دقت در نشانههای موجود در این راهپیمایی، هدایتگر معناهای متعالی به شرح زیر است:
اصالت مذهب و همبستگی مبتنی بر آن: برخلاف ادعاهایی که در دنیای مدرن علیه مذهب مطرح شده و نقش اجتماعی برای آن قائل نیستند، رخدادهای بزرگی مانند راهپیمایی اربعین نشان میدهد هنوز هم مذهب و تعالیم مذهبی جانمایه حیات آدمی بوده و بیش از سایر حوزهها و پدیدهها قادر به خلق همبستگی اجتماعی هستند. حضور افرادی از مذاهب و ملیتهای مختلف و به تعبیر دقیقتر، نقشآفرینی همهجانبه افراد گوناگون، هر کس به سهم و نوبه خود، در این راهپیمایی تصدیقکننده این ادعاست؛ زیرا اگر انگیزههای مذهبی و معنوی نباشد، هیچ نیروی دیگری قادر به گرد هم آوردن و مشارکت همه این افراد در زیر یک خیمه و برای تحقق هدف واحد نیست. افزون بر این، این رخداد نشان میدهد، مذهب به مثابه مهمترین درونمایه سنت، قابل حذف شدن از حیات آدمی نیست. بنابراین، برخلاف ادعاهای تمدن تکساحتی غرب، مذهب قادر به تمدنسازی است و نقش آن باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
محوریت عاشورا در تداوم حیات شیعه: نهضت عاشورا همانگونه که در برهههای مختلف تاریخی تداومبخش حیات شیعه بوده، در برهه کنونی نیز با توجه به شکلدهی به این راهپیمایی بزرگ، همچنان از مهمترین عوامل حفظ و تداوم حیات شیعه است. در واقع، با توجه به درهمآمیختگی شور و شعور حسینی(ع) در این مراسم بزرگ، حیات شیعه در برابر توطئههای مختلف برای تضعیف و ضربه زدن به آن مصون میشود. از این جهت، همانگونه که فوکویاما شیعه را با دو «بال سرخ»(نهضت حسینی) و «بال سبز»(مهدویت) ضربهناپذیر میداند، تداوم این استقامت میتواند نویدبخش فردای روشن در پرتو ظهور منجی عالم بشریت باشد.
نمایش قدرت نرم شیعه: راهپیمایی اربعین از زاویه دیگری، نمایش قدرت نرم شیعه و جمهوری اسلامی ایران است. بهکارگیری نمادهای مذهبی و مرتبط با جمهوری اسلامی ایران از قبیل پرچمهایی با مضامین توسل به اهل بیت(ع)، حمل تصاویر شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم و حاج قاسم سلیمانی، امام(ره)، رهبری معظم انقلاب و...، از سوی ایرانیان و غیر ایرانیان، نشاندهنده آن است که آن مذهبی که قادر به شکلدهی این حرکت عظیم شده، شیعه است که امروز با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران نمایندگی میشود.
شکست توطئههای استکباری: از مهمترین توطئههای استکباری که همواره در سالهای اخیر بر آن تمرکز شده، تلاش برای تفرقه میان ملت ایران و عراق است. حال با این راهپیمایی بزرگ و استقبال و پذیرایی بینظیر برادران عراقی، به خوبی این نقشه دشمن استکباری نقش بر آب میشود. شعار محوری «ایران و العراق لایمکن الفراق» گویای این مهم است؛ به همین دلیل دنیای استکبار همواره میکوشد تا مانع برگزاری این راهپیمایی بزرگ شود.
بازنمایی ظهور موعود(عج): در متعالیترین معنا، راهپیمایی بزرگ اربعین نشانه بزرگی به منظور تمرین آمادگی برای استقبال از ظهور منجی بزرگ عالم بشریت است. براین اساس، شاید بتوان گفت راهپیمایی اربعین آینه کوچکی است که در آن میتوان دورنمای عظیم فردای ظهور را دید. الگوهای رفتاری و شور و شوق نهفته در این راهپیمایی از شرکت آحاد مختلف در آن گرفته تا پذیرایی همهجانبه عراقیها از مهمانان و راهپیمایان و به ویژه اینکه هر کس براساس وُسع خود میکوشد تا در برپایی هر چه باشکوهتر این اجتماع بزرگ نقشآفرینی کند، شمهای است از تحت تأثیر قرار گرفتن تودههای مردم از دم مسیحایی مهدی موعود(عج) که انقلاب بزرگ خود را با اتکا به این تودهها و مستضعفان رقم خواهد زد. به عبارت دقیقتر، اگر کسی میخواهد تصور کند که در فردای ظهور چگونه جهانیان زیر بیرق مهدی موعود(عج) قرار میگیرند، میتواند از هم اکنون به این راهپیمایی بزرگ بنگرد تا بتواند آن چگونگی را درک کند.
بنبست جهانیسازی غرب: جهانیسازی غرب به عنوان یک حرکت برنامهریزیشده که مبتنی بر اغواگری، دروغپردازی و هراسآفرینی نسبت به سایر فرهنگها و مذهبهاست، روایتی تحریف شده از حقیقت است که با پشتوانههای وسیع و قوی رسانهای تلاش میشود به مثابه گزینه نهایی و تام حقیقت به جهانیان تحمیل شود. با این حال، این روایت از حقیقت به سبب تهی بودن از معانی متعالی و برخاسته از فطرت، اکنون بیش از هر زمانی دچار شالودهشکنی و واسازی شده و رخداد وقایعی مانند این راهپیمایی بزرگ و جهانی، نشان میدهد روایتسازیهای غرب در قالب جهانیسازی، روایتهایی فاقد پایایی بوده است؛ زیرا اگر غیر از این بود، اینگونه حرکتهایی مغایر با جهانیسازی غرب شکل نمیگرفت. درواقع، بشریت، حتی بشر غربی نیز امروز به این نتیجه رسیده که روایت غرب از حقیقت در قالب جهانیسازی قادر به رفع عطش انسان برای دستیابی به حقیقت ناب نیست. به همین دلیل است که در این راهپیمایی جهانی، حتی مسیحیان و پیروانی از سایر ادیان آسمانی هم شرکت میکنند.
ردّ فرضیه فروپاشی اجتماعی: چند سالی بود که برخی جامعهشناسان و روزنامهنگاران فرضیه یا ایده «فروپاشی اجتماعی» را درباره شرایط اجتماعی کشور مطرح میکردند؛ به این معنا که آنها معتقد بودند با توجه به گسست فرهنگی و اجتماعی که میان نسل جوان و نسلهای قبلی آنها شکل گرفته است، تداوم جامعه به لحاظ هویتی در آینده با مشکلات بسیاری مواجه خواهد بود. به زبان سادهتر، آنها معتقد بودند نسلی در کشور در حال رشد و پرورش است که قادر نیست با میراثهای هویتی و فرهنگیـ ارزشی پدران خود ارتباط برقرار کند. بنابراین، امکان تداوم جامعه ایرانی به لحاظ هویت فرهنگی آن در آینده بسیار دشوار است. حال با توجه به استقبال بینظیر نسل جوان و نوجوان کشور از رخدادهایی، چون راهپیمایی اربعین و سرود سلام فرمانده، نه تنها فرضیه فروپاشی اجتماعی در ایران رد میشود، بلکه این واقعیت اثبات میشود که بنیانهای فرهنگی، هویتی و ارزشی جامعه ایرانی آنچنان مستحکم است که به راحتی قابل جایگزینی و از بین رفتن نیست؛ زیرا اگر غیر از این بود، نسل جوان باید با مضامینی چون عاشورا، شهادت، انتظار، مهدویت، امام موعود، بزرگان و مفاخر و... آشنا نمیبود. حال آنکه شیفتگی آنها به این مضامین نشان داد که آنها نه تنها با این مضامین آشنایند، بلکه دلباخته آنها هستند.