معاون اسبق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: «ما نیازمند روی کار آمدن مسئولانی هستیم که به جهش تولید بها دهند و به تأثیرگذاری رشد تولید در اقتصاد اعتقاد داشته باشند، ضمن اینکه برای رشد تولید و مردمی کردن اقتصاد باید مصمم باشند تا از طریق بنگاههای اقتصادی رشد تولید را در دستور کار قرار دهند.»
«علیاکبر لبافی» معاون اسبق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتوگو با «صبح صادق» درباره عوامل تأثیرگذار بر نبود رشد و جهش تولید با وجود تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب در سالهای گذشته با توجه به شعار سال 1402 که بر رشد تولید تأکید دارد، گفت: «رهبر معظم انقلاب طی سالهای گذشته تأکیدات ویژهای به دولتها در راستای جهش و رشد تولید داشتهاند؛ چرا که به خوبی میدانند رونق و جهش تولید عامل مهم رشد اقتصاد کشور به شمار میرود، به این دلیل روی مسائل گوناگونی، از جمله اقتصاد مقاومتی در راستای رشد تولید و بها دادن به مقوله تولید و مردمی کردن اقتصاد بسیار تأکید دارند.»
وی در این باره خاطرنشان کرد: «با وجود اینکه شعار سالها عمدتاً اقتصادی و ناظر بر رشد و جهش تولید بوده است؛ اما رشد و جهش تولید به دلایل گوناگونی به منصه ظهور نرسیده یا به حدی که انتظار میرفته، نبوده است؛ چرا که متأسفانه دولتها برنامه اجرایی موفقی برای پیشبرد اهداف مرتبط با رشد و رونق تولید نداشتهاند.»
وی در این باره تصریح کرد: «تولید زمانی رشد میکند و شعار رشد تولید هنگامی به منصه ظهور میرسد که مجریان امر برنامههای اجرایی مورد نیاز را در تمام موارد از قبل تهیه کرده و تدارک دیده باشند. با توجه به اینکه رهنمودهای رهبری در راستای رشد و جهش تولید بندهای مختلفی دارد و ناظر به همه تولیدات اعم از نوآوریها و تولیدات سنتی است، برای هر یک باید برنامهای در قالب سیاستگذاریهای ویژه آن بخش اندیشیده شود، یعنی لازم است مسئولان برای بخشهای گوناگون تولید، راهبردهای کلان ابلاغ شده از سوی رهبر معظم انقلاب را ترسیم کنند تا متعاقب آن به برنامه اجرایی تبدیل شود و در انتها نیز به عدد و رقم توسعه و توانمندسازی مردم منتهی شود.»
علیاکبر لبافی گفت: «با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب طی سالهای گذشته روی موضوع رشد تولید بسیار تأکید داشتهاند، باید امروز شاهد رشد و جهش ویژهای در مسئله تولید بودیم؛ اما متأسفانه آنچه امروز در بخش تولید شاهد هستیم، گواه این موضوع است که اتفاق خاصی به نفع رشد تولید در کشور رخ نداده و عملکرد دولتهای گوناگون در این حوزه قابل قبول نیست.»
این کارشناس اقتصادی یادآور شد: «یکی از موضوعاتی که در کشور میتوانست به تحول در زمینههای رشد تولید و به تبع آن اشتغالزایی بومی منجر شود و خطرها و تهدیدهایی، چون بیکاری و فقر و آسیبهای اجتماعی را از بین ببرد، ورود به مسئولیتهای اجتماعی، شرکتی و نهادی بود؛ به این معنا که در این طرح، شرکتها و بنگاههای تولیدی نسبت به مردمان پیرامونی خود متعهد میشوند که کار را با توانمندسازی مردم پیش ببرند تا ضمن رشد تولید، بیکاری در مناطق مختلف کشور کاهش یابد.»
وی در این باره توضیح داد: «این طرح بسیار مهم است، چرا که افزون بر توسعه و توانمندسازی بنگاههای اقتصادی، این بنگاهها نسبت به افرادی که پیرامون خود زندگی و رفت و آمد دارند، متعهد میشوند. به این معنا که بنگاه اقتصادی در قبال استفاده از فضایی که در آن شهر یا شهرستان در اختیار دارد و به آلودگیهای محیط زیستی برای مردم آن منطقه منجر میشود، باید به توانمندسازی مردم آن منطقه متعهد شود. البته این مسئله، موضوع جدیدی نیست و شبیه چیزی است که امروز در دنیا نیز شاهد آن هستیم و اجرا میشود.»
علیاکبر لبافی دراین باره تصریح کرد: «امروز بیش از ۱۰۰ کشور دنیا توانمندسازی مردم حاشیه خود را دنبال میکنند؛ حتی فروش ماشینهای بزرگ و فناوریهای روز به شرکتها، به میزان توانمندسازی مردم آن ناحیه وابسته است. به بیان بهتر هنگامی که تولیدکننده قصد خریداری و نصب ماشینآلات سنگین را دارد، باید نشان دهد که اهمیت ویژهای برای تعهدات و مسئولیت اجتماعی خود، در قبال مردم پیرامون خود قائل است؛ در غیر این صورت ماشینآلات و خط تولید به خریدار فروخته نمیشود.»
وی در این باره مثالی زد و گفت: «یکی از دلایل گسترش کسبوکار در کشور بنگلادش که با تلاش دکتر محمد یونس رقم خورد نیز تبعیت از این مدل بود؛ به گونهای که توسعه کسبوکار در بنگلادش با تمرکز بر توانمندسازی مردم محلی کلید خورد؛ موضوعی که امروز به بیش از ۱۰۰ کشور دنیا تسری یافته است، اما در ایران نکات مورد نظر رهبر فرزانه انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی اجرا نشده است، چرا که اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر معظم انقلاب همان کار کردن برای مردم است، یعنی کار از طریق کسانی که توانایی راهاندازی بنگاه تولیدی و کار دادن و ایجاد اشتغال در روستاها و حاشیه شهرها را دارند تا طبیعتا علاوه بر رشد تولید، مردمی کردن اقتصاد نیز اجرایی شود.»
وی در این باره معتقد است: «با توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی و رشد تولید چیزی جز این نیست که کسب و کارهای خرد برای مردم از طریق مردم رشد داده شود؛ اما شاهد این هستیم که مسئولان کمتر به این موضوع توجه داشتهاند، با اینکه توانمندسازی مردم ایران در مقطعی از استان کرمان شروع شد و به خراسان رضوی تسری یافت و بعد از آن شاهد رونق گرفتن بنگاههای مردم مدار در بیش از ۱۷ استان کشور بودیم؛ اما با تغییر دولتها متأسفانه شاهد کمرنگ شدن این موضوع بودیم، به گونهای که بنگاههای توانمندسازی مردم نه تنها افزایش و گسترش نداشت؛ بلکه حتی در برخی از استانها تعطیل هم شدند.»
معاون اسبق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است: «ما نیازمند روی کار آمدن مسئولانی هستیم که به این موضوعات بها دهند و به تأثیرگذاری رشد تولید در اقتصاد اعتقاد داشته باشند، ضمن اینکه برای رشد تولید و مردمی کردن اقتصاد باید مصمم باشند تا از طریق بنگاههای اقتصادی رشد تولید را در دستور کار قرار دهند.»
وی در ادامه بحث خاطرنشان کرد: «یکی از اصلیترین معضلات کشور این است که هر دولتی که روی کار میآید، خط بطلانی روی کارهای خوب و بد دولت قبلی میکشد. متأسّفانه این روند خاص یک دولت نبوده، بلکه همه دولتها چنین رویهای داشتهاند؛ در حالی که کارهای خوب دولتهای قبلی باید ادامه یابد، نه اینکه با حربه سیاسی خاک مرده بر آن پاشیده شود. متأسفانه، نظارت نداشتن بر این موارد و بازخواست نکردن دولتها به بالا رفتن میزان آمار بیکاری و از دست رفتن رشد تولید منجر شده است؛ به گونهای که آثار و عواید منفی این روند روی سفرههای مردم با افزایش نرخ تورم مشهود است.»