کشورهای اروپایی دیروز به مناسبات ورود جنگ اوکراین به چهارمین سال مجموعهای از برنامهها را اجرا کردند. از سفر برخی مقامات اروپایی با قطار از لهستان به کییف تا برگزاری نشست اتحادیه اروپا قابل توجه است که نتیجه آن نیز از یک سو ادعای کمک سه و نیم میلیارد یورویی به کییف بوده و از سوی دیگر دادن وعده عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا برای سال 2030 تکرار شد. در همین حال اروپاییها با مواضع آمریکا مبنی بر مذاکره با روسیه برای پایان جنگ انتقاد کرده و همچنان بر ادامه جنگ تاکید کردند.
جنگ تنها گزینه غرب
کارنامه سه ساله جنگ درسها و پیامهای مهمی را به همراه داشته است. در ریشهیابی جنگ اوکراین به یقین میتوان گفت که توسعه طلبیها و فریبکاریهای ناتو و تهدید امنیت سرزمینی روسیه زمینهساز این جنگ بوده است. چنانکه مرکل صدر اعظم پیشین آلمان نیز رسماً اعتراف کرده غربیها با توافق مینسک به دنبال خرید زمان برای تسلیح اوکراین و اقدام نظامی علیه روسیه بودهاند. این رویکرد مخرب ناتو در حالی جهان را در آستانه جنگ هستهای و جهانی سوم قرار داده است که شواهد امر حکایت از افزایش بودجه نظامی ناتو از دو درصد تولید ناخالص داخلی به پنج درصد دارد که ابعاد جدیدی از بحران سازی ناتو علیه امنیت جهان را نشان میدهد که مقابله با آن در قالب نظم نوین جهانی یک ضرورت است. اکنون نیز هر چند که در ظاهر غرب ادعا میکند به دنبال رویکرد دیپلماتیک برای پایان جنگ است که همزمان نیز میلیاردها دلار برای نظامیگری در اوکراین اختصاص دادهاند چنانکه مقامات ارشد اروپایی متشکل از آنتونیو کاستا، رئیس شورا و اورسولا فون درلاین، رئیس کمیسیون به همراه تعدادی دیگر از مقامات این قاره در سومین سالروز آغاز جنگ اوکراین، به کییف سفر کردند و اورسولا فون در لاین طی سخنرانی اعلام کرد که اروپا برای تقویت کی یف در مواقع حساس و بحرانی آماده است و بخش جدیدی از کمک ها به ارزش سه و نیم میلیارد یورو در ماه مارس به این کشور خواهد رسید. پدرو سانچز نخستوزیر اسپانیا نیز در جریان نشستی بینالمللی در کییف اعلام کرد که مادرید در سال جاری یک بسته کمک نظامی جدید به ارزش یک میلیارد یورو به اوکراین ارائه خواهد کرد.از سوی دیگر نیز اتحادیه اروپا شانزدهمین بسته تحریمی خود علیه روسیه را تصویب کرد. دولت انگلیس نیز اعلام کرد: ۶۷ نام جدید و ۴۰ کشتی دیگر به فهرست تحریمهای روسیه اضافه شد. قابل توجه آنکه ترامپ نیز در حالی مدعی رویکرد به مذاکره با روسیه شده که همزمان خواستار افزایش سهم اروپا در کمک به اوکراین گردیده و مدعی است که در ازای 300 میلیارد دلار کمک آمریکا اروپا صرفا 100 میلیارد دلار کمک داشته است. در همین حال در این سالها اروپا سیاست وعده درمانی را برای سوق دادن اوکراین به استمرار جنگ در پیش گرفته است که عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو از آن جمله است چنانکه رئیس کمیسیون اروپا گفت که اگر اوکراین به اصلاحات ادامه دهد، میتواند تا سال ۲۰۳۰ به اتحادیه اروپا ملحق شود. آنتونیو کاستا رئیس شورای اروپا نیز اظهار کرد که عضویت در اتحادیه اروپا مهمترین تضمین امنیتی برای آینده اوکراین خواهد بود.
نکته مهم در باب جنگ اوکراین مواضع اوکراینیها مبنی بر اشتباه بودن تن دادن به خلع سلاح نظامی و هستهای در دهه 1990 است. اقدامی که موجب شد تا عملاً اوکراین به کشوری وابسته و ناتوان در حوزه امنیت مبدل گردد و این یعنی آنکه دست کشیدن از توان نظامی با تصور برخوردار شدن از وعدههای غرب یک اشتباه جبران ناپذیر است که میتواند به ویرانی مبدل شود.
اعتراف به یک اشتباه
نکته مهم دیگر در باب جنگ اوکراین مواضع اوکراینیها مبنی بر اشتباه بودن تن دادن به خلع سلاح نظامی و هستهای در دهه 1990 است. اقدامی که موجب شد تا عملاً اوکراین به کشوری وابسته و ناتوان در حوزه امنیت مبدل گردد و این یعنی آنکه دست کشیدن از توان نظامی با تصور برخوردار شدن از وعدههای غرب یک اشتباه جبران ناپذیر است که میتواند به ویرانی مبدل شود.
در همین حال جنگ اوکراین بار دیگر سربازی سنتی را به عنوان تنها را حفظ امنیت کشورها به نمایش گذاشت. اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی که مدعی کنار نهادن سربازی بودند اکنون به دنبال اصلاح و بازنگری در قوانین هستند تا سربازی را بار دیگر احیا نمایند. جنگ اوکراین نشان داد که دل بستن به امنیت بدون مولفههای درونی یک توهم هزینه آور است چنانکه ناتو نتوانسته نه از اوکراین و نه از اروپا حمایت نماید.
فرو پاشی رویای غرب برتر
مسئله دیگر در این جنگ فروپاشی ادعاهای ناتو و اروپا مبنی بر امنیت سازی جهانی و پیشرفت است. آنها مدعی بودهاند که هر کشوری که با غرب ارتباط داشته باشد و عضو ناتو شود از امکانات اقتصادی و امنیتی بالایی برخوردار میشود. روند سه سال جنگ نشان داد که عملا در حوزه اقتصاد، اروپا در وضعیت بحرانی و ورشکستگی قرار گرفته است چنانکه امروز همین مسئله موجب فروپاشی بسیاری از دولتها شده که قدرت یافتن راست افراطی در اتحادیه اروپا و شکست حزب محافظهکار در انگلیس، شکست جریانهای نزدیک مکرون رئیس جمهور فرانسه در انتخابات پارلمانی و نیز شکست سنگین حزب حاکم سوسیال دموکرات در انتخابات آلمان و پایان صدراعظمی شولتز از پیامدهای این وضعیت است.
جنگ اوکراین بار دیگر سربازی سنتی را به عنوان تنها را حفظ امنیت کشورها به نمایش گذاشت. اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی که مدعی کنار نهادن سربازی بودند اکنون به دنبال اصلاح و بازنگری در قوانین هستند تا سربازی را بار دیگر احیا نمایند.
در حوزه نظامی نیز عملا اروپا و ناتو توانی برای حمایت از متحدان خویش ندارد چنانکه امروز آماری میان 11 تا 18 درصد از خاک اوکراین در تصرف روسهاست که پس دادن آنها نیز دور از ذهن مینماید. جنگ نشان داد که اروپا دوستی قابل اعتماد نخواهد بود و حساب باز کردن روی آن در نهایت به نابودی وختم خواهد شد و دل بستن به وعدههای اقتصادی و امنیتی غرب و دست کشیدن از داشته های برای نزدیکی به غرب و برخوردار شدن از ظرفیتهای آنها یک سراب و تصور خیالی بیش نمیباشد.
غیر قابل اعتماد بودن آمریکا
نکته بسیار مهم در جنگ اوکراین رفتار آمریکاییهاست. بایدن پس از خروج آمریکا و ناتو از افغانستان با جنگ اوکراین به دنبال مهار جدایی طلبی اروپا بود و هزینههای سنگینی را به این قاره تحمیل کرد. اکنون در حالی ترامپ به کاخ سفید آمده است که او نیز همین رویه را با تاکتیکی متفاوت طی میکند. از یک سو آمریکا بدون توجه به نیازها و دیدگاههای اروپا وارد مذاکره با روسیه شده است و ازسوی دیگر به صورت یک جانبه به دنبال تسلط بر معادن و منابع اوکراین است و این یعنی گرفتار ماندن اروپا در تقابل با روسیه بدون دستاورد و تحقیر شدن در عرصه جهانی در حالی که هیچ بهره اقتصادی از اوکراین نبرده است.
امروز رویارویی اروپاییها با آمریکا بر سر اوکراین بیانگر این حقیقت است که آمریکا همچنان غیر قابل اعتماد است و در چارچوب منافع خویش حتی به متحدانش نیز رحم نمیکند. آمریکایی که روزی اروپا را وارد جنگ ساخت امروز به دنبال معامله گری و حذف اروپا از معادلات است. این رفتار آمریکاییها گواه این امر است که مذاکره با این کشور نه عقلانی، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه است چنانکه امروز اروپاییها به این وضعیت گرفتار آمده اند که یا باید به خواست آمریکا در ناتو و اقتصاد تن دهند یا آنکه به ساختاری بی دفاع مبدل گردند که عملا هیچ جایگاهی در نظام بینالملل ندارند. امروز شکاف میان دو سوی آتلانتیک به سازمان ملل نیز رسیده است که صف بندی آمریکا و اروپا بر سر تصویب قطعنامهها در مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت با محوریت اوکراین نمودی از این وضعیت است.
قابل توجه آنکه اروپایی که همواره شعار دیپلماسی و بینیازی از ظرفیتهای نظامی را سر میدهند خود صدها میلیارد دلار برای توسعه توان نظامی خویش اختصاص دادهاند و این یعنی آنکه در نگاه واقع بینانه نداشتن موشک و پهپاد یعنی تسلیم شدن و توان و اقتدار نظامی و البته با همراهی ظرفیتهای اقتصادی تنها راه نقش آفرینی در معادلات جهانی و تحقق اهداف به عنوان کشوری مستقل و آزاد میباشد. در همین حال باید توجه داشت که اروپا عملا بازیگری و جایگاه جهانی خود را از دست داده و توان مقابله با آمریکا را ندارد و در نهایت در مسیر خواست واشنگتن گام بر میدارد لذا دل خوش کردن به این شکاف ها و رویکرد به مذاکره با اروپا برای مقابله با آمریکا خطای محاسباتی است که دستاوردی برای کشورها به همراه ندارد.
راز موفقیت روسیه
هر چند که هزینههای جنگ برای روسیه بالا بوده است اما امروز بسیاری اذعان دارند که مسکو در نهایت توانسته طرف فاتح جنگ باشد. دستاوردهایی که بر اساس مولفههایی الگو شونده قابل توجه است. روسیه در حوزه دفاعی رویکردی مستقل و پیشران داشته است که در نهایت صحنه میدان را رقم زده است. بازوی دیگر قوت روسیه را بعد اقتصادی تشکیل میدهد که به رغم تحریمهای بسیار توانسته است اقتصادی پویا و کارآمد را محقق سازد. مسئله بسیار مهم آن است که این مهم نه در رابطه با غرب بلکه با بهره گیری از دو گزینه صورت گرفته است و آن تکیه بر ظرفیتهای داخلی و نیز توسعه روابط با کشورهای مستقل و آزاد و اتحادیههای نوظهور بوده است. همگرایی گسترده با کشورهای منطقه بویژه ایران و چین، دیپلماسی فعال در قالب شانگهای، بریکس و اوراسیا زمینه ساز این ظرفیت سازیها بوده است. به عبارتی دیگر جنگ اوکراین و تابآوری روسیه نشان داد که راه حل خنثیسازی تحریمها نه دلبستن به وعدهها و تعهدات بیپایه و اساس غرب بلکه ظرفیتسازی درونی و رویکرد به نظم نوین جهانی عدالت محور است که زمینهساز اتحادیههای نوینی همچون بریکس و شانگهای شده است و میتواند تعیین کننده سرنوشت جدید نظام بینالملل باشد.