ماشاءالله شمس الواعظین
آزادی روزنامه نگاری بعد از انقلاب را به دو دوره می توان تقسیم کرد که هر کدام از این دوره ها ویژگی هایی را دارند.
دوره اول که از سال 1357 آغاز می شود و تا سال 1360 امتداد پیدا می کند، دارای چند مشخصه اصلی است؛ اول ظهور نشریات حزبی است که به میزان بسیار فراوان دیده می شود و این فراوانی هم ناشی از تحولات انقلاب است که در این زمینه نشریات «کار»، «جمهوری اسلامی»، «میزان»، «مجاهد»، «پیکار»، «امت» و... است.
دومین مشخصه این دوره حذف نظام امتیازدهی و امتیازگیری برای انتشار مطبوعات است. در این دوره اخذ مجوز کارکرد خود را از دست داد و مطبوعات به صورت نانوشته یی وارد مرحله انتشار آزاد و بدون مجوز شدند. ویژگی سوم تعلق بسیاری از نشریات به جریان های سیاسی و احزاب است. حتی نشریات غیرحزبی و غیرارگانی هم وابستگی هایی داشتند.
چهارم فقدان نظام نظارت حرفه یی از سوی سندیکای روزنامه نگاران ایران است. سندیکا وجود داشت اما بعد از انقلاب متوقف شد. ویژگی پنجم دوره اول آزادی مطبوعات نداشتن کارایی قانون مطبوعات است. این قانون در شورای انقلاب در سال 1357 تدوین شد اما عملاً کارایی نداشت.
ششم نداشتن شناسنامه قانونی تقریباً در همه مطبوعات بود. تقریباً نشریه یی پیدا نمی شد که نام مدیر مسوول، سردبیر و... در آن وجود داشته باشد.
فعالیت گسترده نشریات دولتی و شبه دولتی مثل کیهان، اطلاعات و... که دارای تیراژ های بالا و نفوذ در افکار عمومی بودند، ویژگی دیگر این دوره بود. ویژگی هشتم هم آزادی نسبی بیان و گردش آزاد اطلاعات بود. این هشت مورد مشخصه های عمومی این دوره بودند اما اگر بخواهیم ویژگی های حرفه یی آن را بررسی کنیم، باید بگوییم که نشریات این دوره عمدتاً فاقد استانداردهای حرفه یی بودند و به استثنای کیهان، اطلاعات و آیندگان، بقیه بیشتر به شکل بولتن خبری منتشر می شدند. مطبوعات حرفه یی هم عمدتاً متعلق به جریان های سکولار جامعه بودند. نشریات در این دوره عمدتاً منتقد دولت موقت بودند و گمان می رفت که با نظام سیاسی جدید اختلاف دارند. مطبوعات همچنین فاقد عمق دریافت سیاسی بودند اما تحمل می شدند. به لحاظ فرهنگی هم تولید فرهنگی در این دوره و شمار مخاطبان آن بسیار بالا بود. به خاطر دارم آن زمان کیهان نیم میلیون تیراژ داشت. همچنین شکل گیری گفتمان سیاسی بر عهده مطبوعات بود نه دولت و نهادهای دولتی که این مساله هم نشانه نفوذشان بود. ادبیات هم در این دوره مانند شعر و رمان و... بسیار قوی بود و تولید کتاب هم به تبع وجود و انتشار مطبوعات آزاد افزایش چشمگیری پیدا کرد.
پس مطبوعات در دوره اول آزادی شان به لحاظ حرفه یی فاقد استانداردهای حرفه یی بودند و به لحاظ سیاسی عمدتاً منتقد دولت، و در بعد فرهنگی هم نقش عمده یی در تولید فرهنگ داشتند و به لحاظ حقوقی هم رژیم حقوقی شان از شورای انقلاب وجود داشت اما به صورت فراگیر رعایت نمی شد.
این وضعیت تا سال 60 ادامه پیدا می کند و بعد از آن شاهد محدودیت جدی مطبوعات هستیم که باعث خاموشی آنها از سال 76 تا 79 می شود. مشخصات عام این دوره هم همانند دوره قبل است. پیش از سال 76 روزنامه نگاری سیاسی اما عمدتاً در نشریات دوره یی یا مجلات و ماهنامه ها یا روزنامه های وابسته سیاسی تجلی پیدا می کرد که «سلام»، «صنعت حمل و نقل»، «آدینه»، «ایران فردا»، مجلات «کیان» و «زنان» از جمله آنها بودند، ولی از سال 76 به بعد اولاً ظهور گرایش های مختلف سیاسی را داشتیم، دوماً انتشار روزنامه های جدید بود که با «جامعه» و «صبح امروز» آغاز شد. در صورتی که قبل از سال 76 تنها 57 عنوان نشریه در کشور منتشر می شد اما در دوره سه ساله بعد از 76 این تعداد به 2330 عنوان افزایش پیدا کرد. سومین ویژگی این دوره فعال شدن نظام امتیازدهی برای انتشار مطبوعات بود. فعال شدن نظام نظارتی دولتی بر نشریات، چهارمین ویژگی این دوره بود. فقدان نظامنامه حرفه یی هم از دیگر مشخصه های سال های 76 تا 79 است. ویژگی ششم راه اندازی انجمن صنفی روزنامه نگاران همزمان با فعال شدن مطبوعات است.با جذب مخاطبان تیراژ روزنامه ها به مرز 2/3 میلیون نسخه در روز رسید که براساس سرانه ملی به هر 60 نفر ایرانی، حدود 5/3 نسخه روزنامه می رسید. کاهش مطبوعات دولتی و شبه دولتی و کاهش تیراژ و تاثیرگذاری روزنامه نگاری دولتی، اثرگذاری رسانه ملی و افزایش نسبی آزادی بیان از ویژگی های دیگر این دوره بود. اما چند مشخصه حرفه یی هم می توان برای دوره سوم آزادی مطبوعات در سال های 76 تا 79 نام برد که افزایش توان حرفه یی مطبوعات، جذب نیروهای حرفه یی فارغ التحصیل دانشگاه ها و منتقد بودن مطبوعات نسبت به ساخت قدرت از این مشخصه هاست. البته در این دوره مطبوعات طرفدار دولت خاتمی بودند چون دولت طرفدار آزادی بیان بود. مورد دیگر اینکه عمدتاً مطبوعات این دوره به نیروهایی تعلق داشتند که از فرزندان سیاسی حکومت بودند و این برخلاف وضعیت دوره قبل بود. اینها به لحاظ وابستگی فکری برخلاف دوره قبل بود و مطبوعاتی های دوره دوم از فرزندان انقلاب بودند. ویژگی دیگر این دوره این بود که مطبوعات در ساخت قدرت فاقد عمق و قدرت بودند اما در ساخت اجتماعی قدرت زیادی داشتند. ویژگی بعدی آنها، هدایت افکار عمومی توسط مطبوعات و تاثیرگذاری مطلق آنها در انتخابات بود.
به لحاظ فرهنگی هم تولیدات فرهنگی بالا رفت و 23 دقیقه زمان متوسط مطالعه روزنامه به 5/2 ساعت افزایش پیدا کرد.
به لحاظ حقوقی هم قانون مطبوعات برای نخستین بار به صورت شکلی به اجرا گذاشته شد و دادگستری در حوزه مطبوعات فعال شد و نقش نظارتی را از دولت ربود و به دست گرفت.
مدعی العموم برای نخستین بار وارد می شود و شکایت ها از طرف آن بود و عمدتاً به تعطیلی منجر می شد و این رژیم حقوقی علیه گرایش خاصی از مطبوعات که متولد دوم خرداد بود که در نهایت به تعطیلی بسیاری از مطبوعات در سال 79 انجامید.
اما این دو دوره آزادی مطبوعات وجوه اشتراکی هم دارند؛ اول اینکه ساخت قدرت در هر دو دوره وارد عمل شد. در هر دو دوره هم ساخت سنتی قدرت وارد عمل شد. دوم اینکه تعطیلی ها در هر دو دوره فاقد وجاهت قانونی بود. افزایش تیراژ مطبوعات و دیگر تولیدات فرهنگی در این دوره ها دیده می شود. کاهش قلمرو نفوذ رسانه های خارجی فارسی زبان در افکار عمومی ایران از دیگر مشخصه های این دوره های آزادی مطبوعات است. پنجم پاسخگو شدن حوزه دولت و فراقانونی عمل کردن ساخت سنتی قدرت در این دوره ها است. آخرین وجه اشتراک هم افزایش ضریب امنیت ملی در این دوره ها، به رغم زیاد شدن به اصطلاح آزادی مطبوعات است. اما این دو دوره آزادی مطبوعات تفاوت هایی هم دارند؛ مطبوعات دوره اول توسط کسانی اداره می شد که گمان می رفت خارج از نظام هستند، اما سال های 76 تا 79 اداره مطبوعات به وسیله فرزندان سیاسی متعلق به انقلاب بود.
دومین وجه تفاوت مربوط به ادبیات مطبوعات است که در دوره اول بیشتر ادبیات مطبوعات چپ مذهبی و مارکسیستی بود اما در دوره دوم موزائیکی از گرایش ها از دموکرات لیبرال گرفته تا چپ مذهبی در نشریات دیده می شود. سوم پختگی لازم به لحاظ ژرف نگری است که در دوره اول پایین بود اما در دوره دوم می توان گفت روزنامه نگاری سیاسی قوی عمل کرد. مثلاً در ارتباط با قتل های زنجیره یی مطبوعات به گونه یی عمل کردند که دولت را به افشای آن ناچار کردند. چهارم اینکه مطبوعات و روزنامه نگاران دوره اول زمانی که تعطیل شدند، این اجازه را داشتند که وارد نشریاتی تخصصی شوند یا به آنجا منتقل شوند، اما در دوره دوم این نشریات هم محدود شدند و حتی بنده علاوه بر ممنوعیت نوشتن در یومیه ها، از نوشتن مطبوعات دوره یی هم منع شدم و به این ترتیب بسیاری از روزنامه نگارها بیکار شدند. مورد بعدی اینکه در دوره اول به دلیل بالا بودن پایگاه اجتماعی حکومت و مشروعیت آن، جنبه های مشروعیت نظام سیاسی، با تعطیلی مطبوعات کاهش نیافت و با توجه به شرایط فوق العاده جنگی، اعتراض چندانی به آن نشد. مساله دیگر هم اینکه در دوره قبل به استثنای چند مورد، هیچ یک از روزنامه نگاران به زندان نرفتند یا لااقل بنا به شکایت مدعی العموم به زندان نرفتند.
متاسفانه این معادله حاکم شده که هرگاه دولت مرکزی به هر دلیلی ضعیف می شود، قدرت مطبوعات افزایش پیدا می کند و هرگاه دولت مرکزی قدرت می یابد، مطبوعات تضعیف میشوند.