تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۳  ، 
کد خبر : ۲۶۰۷۵۷

علویان ترکیه قربانی عثمانی‌گری

اشاره: شامات اسلامی و امپراتوری عثمانی همواره دربرگیرنده جمعیتی دینی با عنوان علویان بوده است. اقلیتی که به رغم گذشت سده‌های متوالی، همچنان موجودیت دارد، هرچند که با تقسیمات ارضی دوران پس از جنگ اول و دوم جهانی بر حجم پراکندگی و دوری آنها افزوده شده است. آنان امروز در بخش‌هایی از سوریه، فترکیه و اردن پراکنده شده‌اند و به نظر می‌رسد آنانی که در ترکیه مانده‌اند، شرایطی سخت‌تر از هم‌کیشان خود در سوریه و اردن دارند. چرا که تبعیضات اجتماعی به آنان نه تنها در چارچوب تمایزانگاری‌های دینی نظام سیاسی حاکم بر ترکیه تئوریزه می‌شود بلکه در چشم‌انداز تفاوت‌انگارانه حاکمان قومگرای این کشور نیز ظهور و بروز چشمگیر دارد.

ـ اقلیتی وفادار به ملیت ترکی

در خلال شورش کردهای ترکیه در 1925، علویان کرد حاضر به همراهی شورشیان سنی (کرد) نشدند زیرا می‌پنداشتند اگرچه هدف رهبری شورش اکراد، خودمختاری یا حتی استقلال کردستان عنوان می‌شود اما گروه‌ها و دسته‌های شورشی براساس انگیزه‌های مذهبی عمل خواهند کرد. به عبارت دیگر آنها می‌خواستند بار دیگر نظام قدیمی خلافت را احیا کنند؛ در حالی که علویان کرد با آگاهی نسبت به تعصبات شدید و ریشه‌دار اهل سنت علیه خود، ترجیح می‌دادند تمایلات سکولاریستی و جمهوریخواهانه در این کشور حاکم باشد.

لذا اندکی پس از شکست شورش اکراد ترکیه شاهد تشدید کشمکش‌ها و درگیری میان علویان و سنی‌های ترکیه هستیم. این درگیری‌ها زمانی تشدید شد که به رغم اعلام وفاداری علویان به نظام سکولار ترکیه، ارتش حامی نظام آتاتورک نیز به سرکوب علوی‌ها مبادرت می‌کرد. موضوعی که یکی از دلایل آن در حضور ژنرال‌های متمایل به احزاب راست‌ میانه در بدنه ارتش بود. این احزاب از آنجایی که در پی اجرای برنامه پیشبرد اقتصاد و سرمایه‌داری در ترکیه بودند، با احزاب سوسیالیست‌ (مانند حزب کارگران ترکیه) wpt که گرایشات علوی را هدایت و مدیریت می‌کردند، خصومت داشتند و این موضوع نگاه آنان به جامعه علویان ترکیه را تحت تأثیر قرار می‌داد.

ـ علویان؛ قربانیان تعصبات دینی و نژادی جامعه ترکیه

پس از فشارهای فرقه‌ای سنی‌مذهبان ترک و کردهای مخالف یکپارچگی ترکیه به علویان حامی نظام سکولاریسم ترکیه که معتقد بودند، حقوقی حداقلی و البته مطلوبتر از نظام سیاسی عثمانی را برای آنها فراهم کرده، نوبت به جریانات افراطی و ملی‌گرای ترکیه رسید، تا این بار آنها علویان را به چوب در اقلیت بودن، مجازات کنند.

لذا از اواسط دهه 1970، شاهد شیوع تروریسم سازمان‌یافته علیه علویان در ترکیه هستیم. به نوشته وب‌سایت انجمن مدافعان حقوق بشر، در این دوره حملات متعددی به جامعه علویان صورت پذیرفت. علویان نیز در مقابل به ائتلاف‌ بزرگ حزب جمهوریخواه خلق (PRR) گرایش پیدا کردند تا از این طریق امنیت خود را تأمین کنند اما پس از شکست علویان در انتخابات پارلمانی، به عنوان رقیبی سیاسی از سوی حزب ملی‌گرای افراطی شناخته شدند و در مدتی کوتاه مورد آماج حملات خشونت‌بار گروه‌های وابسته به این حزب با نام گرگ‌های خاکستری قرار گرفتند. به اعتقاد اعضای حزب ملی‌گرای افراطی، علویان ترکیه، مسببین و مروجین اصلی کمونیست محسوب می‌شدند. لذا بیشترین حملات تروریستی در سال 1978 در مناطق علوی‌نشین ترکیه یعنی ملطیه، سیواس و بینگول به ثبت رسیده است.

اندکی بعد نیز با موفقیت حزب ملی‌گرای NAP در خلال دهه 1970، بهره‌برداری از این ایدئولوژی خشن،‌ عنوان مقابله با دشمنان داخلی و به عبارت بهتر؛ کمونیست‌ها، به شکل سازمان‌یافته در دست کار قرار گرفت. براساس این قرائت ایدئولوژیک کردها و علوی‌ها معادل کمونیسم شناخته می‌شدند.

این موضوع را می‌توان به وضوح در بیانیه‌های این حزب که مدعی تأسیس «یک ترکیه بزرگ که یکبار دیگر کل جهان را تحت سیطره خود داشته باشد» و اینکه دولت ملی را از وجود همه اقلیت‌ها پاکسازی خواهد کرد، مشاهده کرد. این در حالی بود که در ابتدا ترک‌گرایی و خشونت‌ حزبی علیه اقلیت‌ها یک موضوع تاکتیکی بود؛ اما رفته رفته به فرهنگ سیاسی غالب در مناطق دارای بافت فرقه‌ای و قومی متفاوت مانند کردها و علوی‌ها مبدل شد.

اما این تنها دلیل برای تشدید فشارها و تبعیض‌های اجتماعی بر علویان نبود. در سال 1974 عبدالله اوجالان یک جنبش آزادی‌بخش ملی ـ کردی را به راه انداخت که برپایه اندیشه‌های مارکسیسم و لنینیسم شکل گرفته بود. این جنبش از اعضای گروه‌های مختلف جناح چپ تشکیل شده بود، که عمدتاً پس‌زمینه‌های علوی و کردی مشترک داشتند. و این سرآغاز شکل‌گیری حزب کارگران کردستان (PKK) و بهانه‌تراشی دولت آنکارا برای تشدید برخوردهای امنیتی با علویان شد.

ـ تشدید فشار اسلامگرایان عدالت و توسعه بر علوی‌های ترک‌تبار

فشارهای دولتی در کنار تحرکات نژادی و مذهبی اکراد و اهل سنت باعث شد در اواخر دهه 70 میلادی، علویون فعالیت‌های تشکیلاتی خود را تقلیل دهند اما با توسعه آموزش‌های اسلامی در ترکیه از این برهه به بعد (اواسط دهه 80 میلادی) فعالیت‌ علوی‌ها حول محور اسلام بازیابی شد چرا که شورای امنیت ملی ترکیه در ابتدا تصور می‌کرد، اسلام می‌تواند عامل وحدت در جهت تضعیف جریان چپ و پلی بین ترک‌ها و کردها باشد و لذا این نگاه و برداشت از کارکرد اسلام را دولت حزب مام میهن به رهبری تورگوت اوزال پذیرفت؛ اما اندکی نگذشت که مشخص شد چنین سیاستی نتیجه عکس داده و تحرک علویان شدیدتر از گذشته شده است. شاهد این مدعا موارد متعدد تنش و رویارویی بین سنی‌ها و علوی‌ها در خلال دهه 1990 است. این موضوع بعدها در جریان انتخابات پارلمانی ترکیه خودنمایی کرد و در حالی که در دسامبر 1995 حزب اسلامگرای رفاه (RP) با آرای مردمی پیروز انتخابات شد و احتمال تشکیل یک دولت اسلامگرا در ترکیه افزایش یافت، دو طیف حامی نظام سکولار به مخالفت با کابینه اربکان برخاستند؛ نخست لیبرال‌های وفادار به نظام آتاتورک و دوم علوی‌هایی که سال‌ها با اهل سنت در حال نزاع بودند.

لذا در این دوران چندین تظاهرات گسترده با شعار دفاع از قانون اساسی برپا شد که تأکید ویژه آنها بر اصل سکولاریسم بود و علوی‌ها نقش عمده‌ای در برگزاری آن ایفا می‌کردند. آنها نگران محدودیت آزادی‌های فردی‌شان در درون جامعه ترکیه پس از روی کار آمدن اسلامگرایان سنی‌مذهب بودند.

این مخالفت‌ها در نهایت ثمر داد و سرانجام دولت اسلامگرای نجم‌الدین اربکان در اواخر سال 1997 جای خود را به اجویت سکولار داد تا اندکی خیال علویان راحت شود اما در مقابل بازماندگان حزب رفاه ترکیه نتوانستند اقدامات علویان ترک را فراموش کنند و از آن زمان تاکنون به دنبال تسویه حساب‌های سیاسی خود با علویان بوده‌اند، اندیشه‌ای که در سایه پیروزی‌های پیاپی حزب عدالت و توسعه در کارزارهای سیاسی ترکیه، تقویت شده و امروز خود را در پس سیاست‌های ضد سوری دولت اردوغان و تشدید فشارهای اجتماعی بر علویان ترکیه نمایان می‌کند. به طوری که در مردادماه سال جاری رجب طیب اردوغان به خود اجازه داد تا در یک برنامه زنده تلویزیونی یکی از عبادتگاه‌های مهم علوی‌تبارهای ترکیه موسوم به «جم اوی» را به صفت «عجوبه» به معنای بسیار زشت و غیر قابل نگاه کردن، تشبیه کند.

ـ تشابه مذهبی،‌ بهانه‌ای برای تشدید فشارها

دولت ترکیه همواره علویان این کشور را به همکاری و هماهنگی با علویان سوریه متهم می‌کند و از این رهگذر به دنبال تشدید فشارها بر اقلیت علویان این کشور است. بی‌توجه به اینکه:

ـ  زبان ترکی علویان ترکیه بدین معناست که خاستگاه فرقه‌ای آنها ریشه در یک محیط اسلامی ـ ترکی خالص با رهبران مذهبی ترک دارد و نه محیط مذهبی و ارزشی دیگر؛ بنابراین هر گونه پیوند احتمالی بین علویان در ترکیه و علویان در سوریه به طور کامل و طبیعی ممتنع است.

ـ علویان ترکیه که عموماً خاستگاه خود را به صورت نژادی و براساس گویش و زبان مادری‌شان به قبایل ترک یا کرد نسبت می‌دهند؛ لذا با هم‌سلکان غرب خود در سوریه متمایزترند.

ـ اگرچه شباهت‌هایی بین مبانی مذهبی علویان ترک با علویان سوری وجود دارد اما تاکنون هیچ نوع تمایل یا حتی اظهار پذیرشی نسبت به یکدیگر را مطرح نکرده‌اند یا حداقل آشکار نکرده‌اند.

ـ هر دو گروه به شدت و آشکارا با احزاب و جنبش‌های ملی‌گرا در کشور متبوع خودشان احساس همبستگی می‌کنند، نه با جریانات سلفی یا گروه‌های وابسته به بیگانگان.

ـ گرچه هر دو گروه علوی ترک و عرب، عثمانی و دیگر حاکمان سنی را به دلیل قرن‌ها تبعیض و فشار بسیار زیاد سرزنش می‌کردند اما یک تفاوت در مواضع آنها وجود داشت. علوی‌های ترک بر تفاوت بین خودشان و کسانی که ساختار قدیمی عثمانی را نمایندگی می‌کردند یا دیگر احزاب، گروه‌ها و بازیگران سیاسی ضد علوی تأکید می‌کردند؛ اما علوی‌های عرب سوریه، ترکان را اعم از نمایندگان عثمانی یا مسلمانان سنی موجود یا احزاب و گروه‌های علوی را به عنوان عاملان خشونت یا موضع منفی به سوریه به شمار می‌آوردند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات