(روزنامه آرمان – 1394/08/11 – شماره 2892 – صفحه 6)
* با روي كار آمدن دولت روحاني اميد در دل نيروهاي تحولخواه زنده شد. دولت تا چه اندازه توانسته است پاسخگوي نياز نيروهاي تحولخواه و بدنه اجتماعي خود باشد؟
** دولت آقاي روحاني در ميان دولتهاي بعد از انقلاب يكي از خوششانسترين دولتها است. آقاي روحاني در شرايطي ریاست دولت را به دست گرفت كه توقع مردم در پايينترين سطح ممكن قرار داشت. دولت قبلي آنچنان در اجرا كردن برنامهها ناكارآمد عمل كرده كه مردم به حداقلها رضايت داشتند. اگر دولت آقاي روحاني و توقعات مردم از دولت وي را با دولت اصلاحات مقايسه كنيم 180 درجه تفاوت را مشاهده خواهيم كرد.
در زمان دولت اصلاحات بعد از يك دوران خاص فضايي ايجاد شد كه مطالعات و توقعات زيادي به يك باره بر دوش دولت اصلاحات گذاشته شد در حالي كه درباره آقاي روحاني مسأله كاملا متفاوت است و توقعات مردم در اين دولت آنچنان پايين آمده است كه به حداقلها رضايت دارند. از سوي ديگر تجربه دولت اصلاحات نيز به مردم نشان داد كه مطالبه ناگهاني همه عقبماندگي از دولت عملي نيست. به همين جهت دولت آقاي روحاني با يك فضاي واقعبيني در بين اقشار فرهيخته و بدنه اجتماعي دولت مواجه است و ديد مردم به دولت كاملا منصفانه و واقعبينانه است و مردم توقعات خود را بر سر دولت فرو نريختهاند.
* با اینحال دولت هم نتوانسته است به جز پرونده هستهاي، اقدام بزرگ و مؤثر دیگری انجام دهد؟
** شرایط دولت بهگونهای است که نمیتواند پاسخگوي تمام توقعات تحولخواه جامعه باشد و در شرايط فعلي به سختي در جنبههاي مختلف ميتواند كار را دنبال كند. دولت از نظر اقتصادي با مشكلا زيادي روبهرو است و تا به اينجا نيز در عرصههاي مختلف از جمله كاهش تورم و نهادینهسازی اعتدال در فضاي سياسي به خوبي عمل كرده است.
* توقعات در دولت روحاني برآورده شده است؟
** خير، دولت نتوانسته است توقعات مردم را در برخي از زمینهها برآورده كند. نه به اين معنا كه دولت آقاي روحاني مقصر باشد. فضاي سياسي جامعه در بازه زماني فعلي پاسخگوي فضاي اجتماعي جامعه نيست، يعني در فضاي سياسي ديدگاههاي مختلفي در جامعه وجود دارد و اين ديدگاه و امواج مختلف از يك سو به سوي ديگر در حال حركت هستند كه به هيچوجه فضاي سياسي انعكاس دهنده آن امواج اجتماعي در جامعه نيست. اين پاسخگويي در سطوح مختلف مديریتي و سياسي وجود ندارد. واقعيت اين است كه ساختار دولت نتوانسته است خود را با ساختار جامعه تطبيق دهد و اگر بخواهيم بر مبناي عدد و ارقام اين عقب افتادن دولت از جامعه را مثال بزنيم، بیتردید حدود 10 تا15 سال فاصله ميان جامعه و بدنه اجرایي وجود دارد.
* دولت تا اينجا پرونده هستهاي را در سطح خوبي به نتيجه رسانده است. اولويتهاي دولت در آينده بايد بر چه موضوعی متمرکز باشد؟
** كاري كه دولت در پرونده هستهاي انجام داده در سطح مطلوبي صورت گرفته است. دولت توانست از شرايطي كه در مجموعه سياسي كشور وجود داشت، در عاليترين سطح بهرهبرداري كند. به عبارتي بحران مسأله هستهاي در سطوح مختلف نظام به خوبي درك شده بود و همه اين بحران را جدي گرفته بودند. دولت آقاي روحاني اين فضا رابه خوبي درك كرده بودند و توانست در جهت حل اين بحران از آن استفاده كند.
بنابراين در اين زمينه بايد به عملكرد و ذكاوت دولت نمره مثبت داد اما تكميل اين پروژه در آينده كار بسيار بزرگي است. به عبارت بهتر امضاي توافقنامه نقطه شروع ماجرا است و تكميل آن بسيار دشوار است و بايد به خوبي اجرايي شود تا تحريمها برداشته شود. بعد از لغو تحریمها استفاده از فضاي پساتحریم بسيار مهم است. در بحث مديريتهاي اقتصادي نياز به تحولات بنيادي وجود دارد. در بحث انتخابات دولت بايد كارهاي بزرگي را به سرانجام برساند. مهمترين برنامهاي كه دولت بايد آن را به سرانجام برساند برگزاري انتخابات بر اساس قانون است.
* حمايت دولت از یک گروه خاص تا چه اندازه ميتواند باعث آسيب ديدن دولت شود؟
** اصلاحطلبلان به هيچوجه توقع ندارند كه دولت به عنوان حامي جناح آنها در صحنه سياسي عمل كند اما از طرف ديگر با يك استقلال خاص و ديدي فراجناحي بايد حامي راي مردم باشد و راي مردم را محترم بشمارد. حمايت دولت از يك جناح خاص و عدم رايآوري آن جناح در مجلس به ضرر دولت است. دولت به اهمیت این موضوع بهخوبی واقف است.
* برخی معتقدند امروز اصلاحطلبان به تمجيد از نقاط قوت دولت مشغولند و از نقد دولت پرهيز دارند در حالي كه در دولت اصلاحات بيشترين نقد را به دولت اصلاحات داشتند. تا چه اندازه اين تحليل را بر اساس واقعيت ميدانيد؟
** خير، اينگونه نيست. اصلاحطلبان به نقد دولت در بازههاي زماني مختلف مشغول هستند. اين نقد در سطوح و لايههاي مختلف انجام ميشود و هيچكس هم با عنوان مدافع بيقيد و شرط دولت در ميان اصلاحطلبان وجود ندارد اما بحث قطببنديهاي سياسي در حالت فعلي مهم است و زبان نقد در حال حاضر با گذشته تفاوت پيدا كرده است. زبان نقد فعلي زباني است كه مشكلات دولت در آن درك ميشود و اين نقد به شكل حملات تند و شديد نيست.
نقد به دولت در ميان اصلاحطلبان وجود دارد حتي در مطبوعات اصلاحطلب نيز اين نقد ديده ميشود اما در هر حال شرايط در حال حاضر شرايط ويژهاي است. نقد قرار است در شرايطي مطرح شود كه فايده داشته باشد و قرار نيست فضايي عليه دولت ايجاد شود. به هر حال موفقيت هستهاي دولت سرمايه اجتماعي براي اصلاحطلبان محسوب ميشود سياست تنشزدايي كه اصلاحطلبان از ابتدا بر آن تاكيد داشتند سياست درستي است و سياست تنشآفريني سياست غلطي است. بنابراين اصلاحطلبان دوست دارند بر دستاوردهاي مثبت دولت ايستادگي كنند و سعي داشته باشند همين مسير را ادامه دهند لذا برخي وقتها دستگذاري بر نقاط مثبت كار درستي است.
* آرايش سياسي مجلس آينده از نظر جريان اصلاحات چگونه است؟
** اصلاحطلبان موافق سياستي در مجلس هستند كه به آرامي حركت كند، به اين دليل كه اگر ما در شرايطي قرار گيريم كه بخواهيم فضاي رويارويي تشديد كنيم و از طرف نيروهاي محافظهكار به اين فضا دامن زده شود، آنگاه واقعا نتيجه انتخابات مجلس قابل پيشبيني نخواهد بود و مسير به سمت بستهتر شدن راه مجلس براي اصلاحطلبان پيش خواهد رفت. لذا اصلاحطلبان ميتوانند با معتدلترين نيروهايي كه امكان رأي آوردن داشته باشند، وارد عرصه انتخابات مجلس آينده شوند. خوشبختانه دست اصلاحطلبان براي انتخاب نيرو پُر است و در اين مسير حتي ميتوانيم از اصولگراياني كه منصف هستند و در شهرستانها رویکردهای مثبتي داشته و قدرت مديريت خوبي دارند استفاده كنيم.
در بين نيروهاي متخصص و كارآمد حتي ميتوان از نيروهايي كه رنگ و بوي سياسي ندارند، استفاده شود. در بين نيروهاي متخصص و كارآمد ميتوان از نيروهاي كم نام و نشان استفاده كرد. از نظر من بهتر است مجموعه نيروهاي نام و نشاندار اصلاحطلب به صحنه نيايند و كريمانه در اين دوره شركت نكنند، به اين دليل كه چنين فضايي ميتواند به شكلي در اردوگاه اصلاحطلبي بازتاب پيدا كند كه حرف تندروها پيش رود. ما نبايد اجازه بدهيم حرف تندروها پيش برود. اگر بخواهيم با نيروهاي تمام عيار اصلاحات وارد صحنه شويم آنگاه تندروها با دستگذاري بر برخي از مسائل، فضايي ايجاد ميكنند كه خود را مهم جلوه دهند. ما نبايد وارد چنين فضايي شويم و باید با همان نيروهاي معتدل جدي بتوانيم وارد عرصه شويم.
* اين روزها بحث سرليستي و رياست مجلس آينده مطرح است تا چه اندازه اين بحثها بر روند انتخابات آينده تاثيرگذار است؟
** چندان اعتقادي به واژه سرليستي در ميان اصلاحطلبان وجود ندارد. البته در ساليان اخير بحث سرليستي مطرح بوده است ولي اينكه يك شخصيت خاصي در رأس ليست قرار گيرد و بعد هم رياست مجلس به وي داده شود مصداق ندارد. برای مثال من در مجلس ششم افتخار حضور داشتم كه در آن شرايط پنج نفر در يك ليست قرار داشتيم كه سرليستي در آن مهم نبود. در تهران هم ممكن است برخي معروفتر و شناختهشدهتر باشند ولي سرليستي در تهران هم معنايي ندارد. از طرفي با توجه به تمايلي كه آقاي عارف دارند و طبيعتا چهره شاخصي هستند و در اين موضوع نبايد ترديد كرد ولي اينكه به ايشان عنوان سرليست داده شود شايد چندان مصداق و معني نداشته باشد.
اما بحث رياست مجلس هم در شرايط فعلي بيمورد است. بايد صبر كرد تا مجلس آينده تشكيل شود و فراكسيونهاي مجلس شكل بگيرد و بعد در مورد رياست مجلس صحبت شود. هر چند آقاي دكتر عارف چهره شاخصی هستند و ميتوانند در رياست مجلس نقشآفريني كنند، همچنين اگر آقاي ناطق نوري به مجلس راه يابند قابل طرح است ولي اينكه از طرف اصلاحطلبها آقاي ناطق به عنوان رياست مجلس مطرح باشند چنين بحثي بيمورد است.
* برخي اينگونه القا ميكنند كه اصلاحطلبان از رياست آقاي لاريجاني به مجلس آينده حمايت ميكنند تا چه اندازه اين ادعا صحت دارد؟
** آقاي لاريجاني جزو اصولگرايان هستند و معمولا با اصلاحطلبان رقابت داشتند و اگر وي موضعگيري مناسبي داشتند اصلاحطلبان آن موضعگيري را تأييد كردند. در بحث برجام مواضع آقاي لاريجاني مناسب بود اما با يك موضعگيري جايگاه سياسي يك شخص تغيير نميكند. حالتي وجود دارد در يك مجلسي اصلاحطلبان در اقليت قرار گيرند كه نميتوانند رئيس مجلس را تعيين كنند ولي در ميان رقابت چهرههاي اصولگرا ميتوانند نقش تعيينكننده داشته باشند. در اينجا ممكن است تصميم ديگري بگيرند. در حال حاضر اگر بخواهيم مجلس آينده را اصلاحطلب بدانيم و آقاي لاريجاني را رئيس آن، بحثی حاشيهاي است.
http://armandaily.ir/?News_Id=133099
ش.د9404233