(روزنامه جمهوري اسلامي - 1395/04/21 - شماره 10635 - صفحه 10)
1- نتیجه برخلاف پیشبینی
نتیجه این رفراندوم برخلاف همه انتظارات و پیش بینیها بود. این نشان میدهد از این پس حتی در جامعه توسعه یافته، محافظه کار، سنتی مدرن و قابل پیشبینی مثل انگلیس هم اتفاقات برخلاف پیش بینیها در انتخاباتها روی خواهد داد.
این باعث میشود از این به بعد خوش بینیهای گذشته را کناری بگذاریم و درباره قدرت گرفتن راست افراطی و تندروها در دیگر کشورهای اروپایی و فردی مانند ترامپ در امریکا نیز نگران باشیم.
رفراندوم انگلیس و نتیجه شگفت آور آن باعث میشود غرب درباره انتخابات آینده ریاست ایالات متحده آمریکا نگران باشد.
از یک سو اردوگاه ترامپ و حامیانش در نتیجه رفراندوم بریتانیا، روحیه گرفتهاند و امیدوارند آنچه در انگلیس روی داد در ایالات متحده هم تکرار شود. از سوی دیگر ممکن است به دلیل نتیجه رفراندوم بریتانیا، توجه بخشهای خاموش و ساکت جامعه امریکا جلب شود و آنها را به سمت صندوقهای رای بکشاند و مانع از پیروزی ترامپ و حامیانش شوند.
ترامپ قبل از این از خروج انگلیس حمایت کرده بودو از آنها خواسته بود این گزینه را در پیش بگیرند.
نکته مهم اینجاست که وضعیت انگلیس از نگاه بیرونی بعد از برگزیت، میتوان برای سایر انتخاباتها در کشورهای اروپایی و امریکا تعیینکننده باشد. اگر بریتانیا بعد از خروج از اتحادیه اروپا، با شرایط بهتری روبه رو شود امکان قدرت گرفتن راستهای افراطی بیشتر میشود و در غیراین صورت، این زمینهای برای عقب راندن آنها خواهد شد.
2- خودزنی
با توجه به شرایط موجود و اظهار نظرها و اتفاقاتی که پس از اعلام خروج انگلیس از اتحادیه اروپا روی داده، تاکنون این اتفاق، به ضرر اقتصادی - سیاسی انگلیس بوده است.
ارزش پوند واحد پول ملی انگلیس بیش از 10 درصد کاهش یافته و رتبه اعتباری این کشور نیز کم شده است.
از یک نظر میتوان نتیجه رفراندوم ماندن یا خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را یک خودزنی برای این کشور توصیف کرد.
انگلیس با خروج از اتحادیه اروپا از نظر اقتصادی و سیاسی تضعیف میشود.
زیرا اولا: اقتصاد بریتانیا از حالت ثبات خروج شده است. از آیندهای قابل پیشبینی وارد آیندهای مبهم و نامشخص شده است. مشخص نیست چه کسی نخستوزیر آینده میشود. مشخص نیست بریتانیا چه زمانی رسما درخواست خروج از اتحادیه اروپا را ارائه خواهد کرد. مشخص نیست آیا از بازار مشترک اروپا (با چهار شرط آزادی حرکت سرمایه، کالا، خدمات و نیروی کار) موافقت خواهد کرد یا نه.
مشخص نیست روند خروج انگلیس از ابتدا تا انتها چه مدت طول خواهد کشید. معلوم نیست فرآیند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا چگونه و با دریافت و ارائه چه امتیازاتی همراه خواهد بود. مشخص نیست رابطه بریتانیا با اتحادیه اروپا در آینده در زمینه اقتصادی و بازرگانی و سیاسی چگونه خواهد بود و دهها ابهام دیگر.
همه این ابهامها، قاتل اقتصاد انگلیس و سمی مهلک برای جذب سرمایه گذاریهای خارجی در این کشور است.
علاوه بر این، انگلیس با خروج از اتحادیه اروپا، مزیتهای مهمی را که بخش مهمی از آنها در نتیجه عضویت در اتحادیه اروپا به دست امده بود از دست خواهد داد.
نخستین نشانه این اتفاق هم در نخستین دقایق بعد از اعلام پیشی گرفتن حامیان گزینه خروج خود را نشان داد. ارزش پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا 10 درصد کاهش یافت و به کمترین رقم در 31 سال اخیر رسید. همزمان ارزش یورو در برابر دلار آمریکا هم 3 درصد کاهش یافت.
در نتیجه رفراندوم، هم انگلیس ضرر میکند و هم اتحادیه اروپا اما ضررکننده بزرگتر، بریتانیا خواهد بود. زیرا:
اول - به دلیل کاهش ارزش پوند، بسیاری سعی میکنند برای جلوگیری از ضرر بیشتر، سرمایههای نقدی خود را از ارز پوند انگلیس به دلار تبدیل کنند. بانک مرکزی انگلیس هم گفته است برای تقویت ارزش پوند، حجم بیشتری پوند را وارد بازار خواهد کرد. همین دو اتفاق باعث تضعیف پوند انگلیس خواهد شد.
دوم - آینده انگلیس به لحاظ سیاسی و اقتصادی مبهم و غیرشفاف شده است. این شرایط مناسبی برای صاحبان سرمایه و کسب و کار نیست. بسیاری از سرمایهها از لندن به بازارهای اروپایی یعنی فرانکفورت آلمان و پاریس حرکت خواهند کرد.
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا باعث تضعیف اقتصاد هر دو میشود. این موضوع تاثیر منفی بر اقتصاد جهان به ویژه اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه دارد. انگلیس یکی از 7 اقتصاد بزرگ جهان است.
3- شکاف در جامعه انگلیس
نتیجه رفراندوم نشان داد در میان مردم انگلیس درباره موضوع مهم و سرنوشت سازی چون ماندن یا نماندن در اتحادیه اروپا، شکاف و اختلاف نظر بزرگی وجود دارد.
براساس نتایج موجود، در میان 4 منطقه تشکیل دهنده انگلیس یا پادشاهی متحده (انگلیس، اسکاتلند، ایرلند شمالی و ولز)، اکثریت مطلق در مناطق اسکاتلند و ایرلند شمالی به علاوه شهرهای لندن و منچستر به ماندن رای دادند و اکثریت مطلق در دو منطقه انگلیس و ولز به خروج رای دادند.
حالا دولتهای منطقهای اسکاتلند و ایرلند شمالی میگویند که آنها خواهان باقی ماندن در اتحادیه اروپا هستند.
در نتیجه، اسکاتلندیها به سمت برگزاری رفراندوم جدید برای استقلال از انگلیس خواهند رفت. آنها قصد دارند با کسب استقلال از بریتانیا، به عنوان یک کشور، مستقل و عضو سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا شوند.
به دلایل گفته شده در بندهای قبلی و براساس برآوردها و پیش بینیهای منتشر شده از سوی اقتصاددانان و موسسات اقتصادی معتبر جهان، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا باعث میشود اقتصاد این جزیره آسیب ببیند.
این موضوع قطعا به چالشهای اقتصادی لندن و ادینبورگ خواهد افزود و انگیزه اسکاتلندیها را برای جدایی از انگلیس افزایش خواهد داد.
اسکاتلند که از منابع نفتی برخوردار است، دلیلی ندارد هزینههای اقتصادی ماجراجوییهای سیاسی لندن را بپردازد.
همزمان استدلالهای مطرح شده برای جلوگیری از استقلال اسکاتلند از انگلیس در رفراندوم قبلی (همه پرسی استقلال اسکاتلند از انگلیس که رای نیاورد) نیز رنگ باختهاند.
گفته شده بود در صورت استقلال اسکاتلند از بریتانیا، این کشور جدید التاسیس دارای آیندهای مبهم و روند جدایی نیز بسیار پیچیده و غیرشفاف خواهد بود و همین موضوع باعث میشود سرمایهها از اسکاتلند به لندن فرار کنند و این روند ضربه به اقتصاد اسکاتلند وارد خواهد کرد. حالا همین بلا بر سر انگلیس در ارتباط با جداییاش از اتحادیه اروپا آمده است.
اسکاتلند در صورت جدایی از انگلیس میتواند ضمن کسب استقلال و بهره مندی مستقیم از منابع نفتی و ساحلی اش،به عضویت اتحادیه اروپا درآید و مسیر ثبات و آینده قابل پیش بینیاش را طی کند و از پشتیبانی اتحادیه اروپا در برابر دولت لندن برخوردار شود. اسکاتلندیها معتقدند دلیلی ندارد در صورتی که اکثریت آنها به ماندن در اتحادیه اروپا رای دادهاند در هزینهها خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شریک شوند.
همزمان در ایرلند شمالی نیز این گزینه مطرح است که در صورت جدایی از انگلیس و پیوستن به کشور ایرلند جنوبی، ایرلند شمالی دوباره به اتحادیه اروپا بازخواهد گشت.
ایرلند شمالی به لحاظ نژادی و مذهبی به ایرلند جنوبی نزدیکتر است تا انگلیسی ها.
همچنین در کابینه آینده انگلیس در لندن، طیفی از نیروهای افراطی و ملی گرای انگلیسی بر سر قدرت خواهند آمد که موضع گیری از بالا به پایین آنها نسبت به اسکاتلندیها و ایرلندیها، انگیزههای آنان را برای جدایی از انگلیس را تقویت خواهد کرد.
4- آینده اتحادیه اروپا - تقویت یا فروپاشی
اتحادیه اروپا بر پایه سیاسی - اقتصادی سه کشور قرار دارد. انگلیس، آلمان و فرانسه. حذف یکی از این سه ستون اتحادیه اروپا قطعا میتواند به تضعیف این سازمان بینالمللی منجر شود اما به قول رئیس شورای اتحادیه اروپا، انچه تو را نکشد تو را قویتر میکند.
آنچه که تاکنون روی داده فرار سرمایهها از انگلیس به سمت مراکز اقتصادی اتحادیه اروپا یعنی آلمان و فرانسه بوده است.
وضعیت سیاسی - اقتصادی انگلیس بعد از خروج از اتحادیه اروپا برای آینده این سازمان بینالمللی تعیینکننده است. اگر وضعیت انگلیس بعد از خروج بهتر شود این روند الگوی دیگر کشورهای اتحادیه اروپا قرار میگیرد و در غیراین صورت به درس عبرتی برای آنها تبدیل میشود.
در صورت ادامه ضربههای اقتصادی به انگلیس بعد از خروج، جوامع اروپایی کلاه خود را بالاتر خواهند گذاشت گرچه همزمان گروههای راست افراطی در کشورهای مختلف اروپایی از جمله فرانسه، هلند و آلمان تقویت شدهاند و تلاش خواهند کرد تجربه انگلیس را تکرار کنند.
با این حال در نتیجه همه پرسی انگلیس، اتحادیه اروپا تحقیر شد به گونهای که زخم آن به زودی التیام نخواهد یافت.
در نتیجه خروج، سهم و حضور انگلیس در اتحادیه اروپا به دوش آلمان و فرانسه خواهد افتاد که جرمنها سهم بیشتر را به دوش خواهند کشید. پس میتوان انتظار داشت اتحادیه اروپا نسبت به گذشته، آلمانیزهتر شود و موانع در برابر همگرایی در اتحادیه اروپا با محوریت آلمان بیش از پیش فراهم گردد. این موضوع به افزایش قدرت اقتصادی - سیاسی آلمان خواهد افزود.
پس میتوان پیشبینی کرد و انتظار داشت انگلیس به لحاظ سیاسی - اقتصادی تضعیف و آلمان تقویت شود. میتوان پیشبینی کرد در آیندهای دور جایگاه اقتصادی - سیاسی انگلیس در جهان تنزل یابد. در ادامه این روند حتی ممکن است کرسی انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در خطر قرار بگیرد و آلمان یکی از بهترین جانشینها باشد.
5- ارتباط خاورمیانه و سوریه با اتحادیه اروپا.
درباره دلایل رای اکثریت شرکت کنندگان در رفراندوم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا قطعا دو اتفاق نقش بسیار مهمی داشتند.
نخست: حملات مسلحانه و تروریستی در اروپا و به دنبال آن ناامنیها و احساس ناامنی در این منطقه. حملات تروریستی که در مناطق مختلف اروپا به وسیله شهروندان مهاجر تبار اروپایی انجام شدهاند. شهروندانی که با ناامنیها و جنگ داخلی در خاورمیانه در ارتباط بودهاند.
دوم: ورود سیل مهاجران از خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا. این روند مرزهای اروپا را به هم ریخته و کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تحت فشار شدید اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار داده است.
خروج انگلیس در اتحادیه اروپا در سال 2016 یکی از نتایج بهار عربی است که از سال 2011 (90ش) در شمال افریقا و خاورمیانه آغاز شد و تبعات آن همچنان دامنگیر جهان است.
بحران ناامنی و پناهجویان در اروپا نتیجه مستقیم ناامنی و بیثباتیها در جنگ داخلی عراق و سوریه است که همچنان ادامه دارد. جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا یکی از تبعات ادامه انسان کشی در خاورمیانه است. این اتفاق در نتیجه انتخاب نقش تماشاچی از سوی جامعه جهانی در برابر تحولات خون بار و ادامه انسان کشیها در سوریه است.
6- پیروزی راستگرایان در اروپا
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا با تشویق و استقبال و حمایت جدی همه راست گرایان و ملی گرایان افراطی روبه رو شد. افرادی که با دموکراسی میانه خوبی ندارند. به گرایشهای نژادپرستی و تقسیم بندی انسانها براساس رنگ پوست، زبان و دین علاقه دارند. ترامپ، کاندیدای تندروی اردوگاه جمهوری خواهان در آمریکا، ماری لوپن و خرت فیلدرز رهبران راست افراطیها در هلند و فرانسه از مهمترین حامیان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا هستند.
به همین دلیل این خبر خوبی برای دموکراسی در جهان نیست زیرا باعث تقویت تندروهای راستگرا شده است.
7 - بریتانیا را بهتر بشناسیم
رفراندوم اخیر درباره عضویت در اتحادیه اروپا و رفراندوم قبلی درباره استقلال اسکاتلند از بریتانیا، باعث میشود مردم ایران با این کشور بیشتر آشنا شوند و درباره بخشی از توهمات خود را درباره این کشور تجدیدنظر کنند.
8- دولت خطرناک آینده انگلیس
نتیجه رفراندوم در بریتانیا تنها منجر به جدایی این کشور از اتحادیه اروپا نمیشود بلکه نخستوزیر و دولت انگلیس هم تغییر میکند. چه کسانی جایگزین میشوند؟ به طور کامل مشخص نیست.
تا قبل از این به هنگام جابجایی قدرت در لندن، همیشه حزب حاکم دچار بحران میشد و جای خود را به حزب مخالف میداد. این شاید برای نخستین بار باشد که هر دو حزب حاکم و مخالف، با بحران در لایههای رهبری و کادر اصلی خود روبه رو هستند.
بیم آن میرود دولت آینده انگلیس در اختیار شخصیتها و چهرههای تندرو و افراطی و درجه 2 حزب حاکم قرار بگیرد.
در شرایط امروز بریتانیا، سران حزب اصلی کارگر و محافظه کار و اکثریت اعضای ارشد هر دو حزب در رفراندوم شکست خوردهاند زیرا آنها از ماندن حمایت میکردند و نتیجه رفراندوم، خروج درآمد.
دیوید کامرون نخستوزیر و رهبر حزب محافظه کار (حزب حاکم) و جرمی کوربین رهبر حزب کارگر به ماندن رای داده بودند و از این گزینه حمایت میکردند.
کامرون استعفا داد و جرمی کوربین هم برای کنارهگیری تحت فشار است.
در هر دو حزب، اقلیتی از اعضای درجه دوم، از ایده جدا شدن حمایت میکردند. حامیان اصلی این ایده، نه در احزاب اصلی که در احزاب کاملا خارج از قدرت هستند و در راس آنها حزب استقلال. حزب نزدیک به راست افراطی ملی گرا.
کابینه بعدی انگلیس با حضور شخصیتها و فعالان حامی جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا شکل میگیرد که اکثر آنها دارای افکار و ایدهها و نظرات نزدیک به راست افراطی هستند و این موضوع برای بریتانیا، اروپا و جهان بسیار خطرناک است.
دولت بعدی انگلیس قطعا در برابر مشکلات اقتصادی، دست به اقدامات نامعمول سیاسی - اجتماعی خواهد زد و این موضوع خود بر حجم مشکلات اقتصادی خواهد افزود.
9- شکافهای جامعه بریتانیا
این رفراندوم نشان دهنده شکافهای خطرناک در جامعه انگلیس بود. میان منطقه انگلیس و ولز از یک سو و مناطق اسکاتلند و ایرلند شمالی از سوی دیگر. میان شهرهای بزرگ لندن و منچستر و شهرهای کوچک/ میان طبقه متوسط و بالا از یک سو و طبقه پایین جامعه/ میان جوانان و افراد سن بالا
آنچه که در این رفراندوم تعیینکننده بود حضور تمام عیار حامیان خروج و حضور کمرنگ حامیان ماندن بود که درس عبرتی برای سایر کشورهاست.
10- ملکه و رای مردم
ملکه براساس سنت قدیمی، در این موضوع بسیار مهم به تعهدات خود پایبند ماند؛ خویشتنداری از خود نشان داد و از هر گونه اظهار نظر له یا علیه عضویت در اتحادیه اروپا خودداری کرد. حتی رسانهها نیز نتوانستند در این باره گمانه زنی کنند و به نقل از منابع آگاه، نظرات او را در این باره بیان کنند یا حدس بزنند.
همزمان، همه مقامات در همه سطح، بر احترام به دموکراسی و رای مردم تاکید میکنند گرچه میدانند این اتفاق به ضرر اقتصادی - سیاسی آنهاست زیرا اصالت از آن مردم است و تعیین سرنوشت، حق انحصاری آنها.
http://jomhourieslami.net/?newsid=97666
ش.د9501134