(روزنامه شرق - 1395/10/25 - شماره 2776 - صفحه 9)
* چند ماه است کشمکشهایی در الجزایر مشاهده میشود و مقامات از فسادهای حکومتی میگویند. از رانتهایی که منجر به امتیازهای اقتصادی فراوان شده است. نظر شما دراینباره چیست؟
** اگر کشمکشی بین مخالفان و دولت باشد، امر بدی نیست و درنهایت به نفع جامعه خواهد بود؛ اما در دولت تناقضاتی است که مردم را گیج میکند و این میتواند منفی باشد. این نشان میدهد که در دولت روح همبستگی وجود ندارد و برای مثال یک قدرت فراتری وجود ندارد که بتواند جناحهای متناقض را تحت فرمان خود درآورد. اینها عمدتا به حضورنداشتن رئیسجمهوری در کشور ما برمیگردد؛ زیرا فعالیتهای یک دولت در اکثر کشورهای جهان از طریق نشستهای دولتی با حضور رئیسجمهوری اعلام میشود و این مدتهاست که در الجزایر وجود ندارد.
* میتوان گفت این کشمکشها بیانکننده نوعی نزاع مخفی در حکومت و بین جناحهای مختلف است که میخواهند خلأ رئیسجمهوری را پر کنند؟
** من به نزاع در دولت یا جناحهای آن اعتقادی ندارم. زیرا رئیسجمهوری قدرت مطلق را دارد. او فرمانده کل ارتش است، رؤسای احزابِ طرفدار خودش را تعیین میکند و همچنین گزینش اعضای دولت در دست اوست. بوتفلیقه ١٩ سال است که این سیاست را دارد پیش میبرد و همه تصمیمگیریها به دست او بوده. برای همین در الجزایر نهادهای مستقل وجود ندارد و نهادهای رسمی استقلال ندارند.
سؤالی که امروزه مطرح است، این است که در غیاب رئیسجمهوری چه باید کرد. او از سال ٢٠١٢ تاکنون با مردم صحبتی نکرده است. آیا واقعا او تصمیمها را میگیرد؟ یا اینکه بخشی از اختیارات خود را به نزدیکانش سپرده است؟ این نزدیکان چه کسانی هستند و در نهادهای دولتی، نظامی چه نقشی دارند؟ این سؤال اصلی مردم الجزایر است که باید به آن جواب داده شود.
* چندی پیش عمار سعدانی استعفا کرد. کسی که نقش ویترین را در منازعات بین نهاد ریاستجمهوری و سازمان اطلاعات بازی میکرد. آیا رفتن او بیانگر همین نزاع در حکومت نیست؟
** سعدانی در واقع در قدرت نقشی نداشت. او از طرف رئیسجمهوری در شرایطی مبهم برای مأموریتی تعیین شده بود و در همین شرایط غیرشفاف هم برکنار شد. آری او مأموریتی داشت. ما دیدیم که او به صورتی غیرمستقیم در برکناری سرگرد «محمد مدین»، (معروف به ژنرال توفیق)، از ریاست سازمان اطلاعات نقش داشت. با رفتن توفیق مأموریتش هم خاتمه یافت؛ اما معلوم شد در داخل جبهه آزادیبخش نزاعی هست. این نشان میدهد که این حزب متأسفانه تا حد زیادی از هم گسیخته شده است.
اما اگر به ماهیت نظام الجزایر برگردیم، میبینیم از زمان تکوین این نظام بعد از انقلاب آزادیبخش الجزایر همینطور بوده است. نظامی مرکب از مجموعههای کوچک بههمپیوسته که آن را تشکیل میدهند. مشکل ما در الجزایر این نهادها نیست که تصمیم میگیرند؛ بلکه مشکل در یک قدرت سیاسی فراتر است که خارج از این نهادها تصمیمگیری میکند. در سالهای گذشته این مجموعه به چهار یا پنج نفر تقلیل یافت؛ اما درحالحاضر به یک نفر رسیده است؛ یعنی شخص رئیسجمهوری، بوتفلیقه.
* آیا رفتن سعدانی در آینده نظام تأثیری نخواهد داشت؟
** نه، بههیچوجه. مشکل حتی در جبهه آزادیبخش یا دبیرکل آن هم نیست؛ چون همه از سوی رئیسجمهوری تعیین میشوند. مسئله به یک فرد برمیگردد که همه اختیارات سیاسی را دارد. اگر او اراده کند که اصلاحات سیاسی در کشور برقرار شود، اصلاحات خواهد شد. در واقع هیچ گروه سیاسی خاصی در داخل دولت وجود ندارد که نظری مخالف با رئیسجمهوری داشته باشد. نیروهای سیاسی طرفدار دولت دیگر این بازی را خوب درک کرده و یاد گرفتهاند چطور در مسیر آب شنا کنند.
کشور ما دچار یک انسداد سیاسی شده است. اگر فعالیتی هم باشد، به صورت فرضی است. اپوزیسیون کاملا به حاشیه رانده شده است؛ بهگونهایکه حتی قدرت برگزاری یک نشست در یک سالن تفریحی را هم ندارد. دولت همچنان به سبک دهه ٩٠ کارهایش را پیش میبرد و این احساس را به وجود میآورد که الجزایر دولتی مدرن نیست؛ بهویژه از لحاظ اندیشه و تفکر. ما هنوز گرفتار همان مسائل سیاسی دهه ٩٠ هستیم و این بسیار نگرانکننده است؛ زیرا الجزایریها تجربه کردهاند که هرجا انسداد سیاسی باشد، پشت سرش بحران خواهد بود. ازاینرو من معتقدم رفتن یک نفر یا استعفای چند نفر مشکل ما را حل نمیکند.
* در ارتباط با حرفهای شما، «جمال ولد عباس»، دبیرکل جدید جبهه آزادیبخش ملی اعلام کرد از نامزدی بوتفلیقه برای پنجمینبار حمایت میکند. نظر شما دراینباره چیست؟
** الجزایر از زمانی که به فکر ریاستجمهوری مادامالعمر افتاد، وارد این بحران شد. سالها پیش وقتی بحث میکردیم که عوامل بحرانهای امنیتی چیست، ما به این نتیجه رسیدیم که ریاستجمهوری مادامالعمر دو دلیل اصلی هستند. این پدیدهای است که موجب عدم پاسخگویی و فرار از مجازات میشود و رشوه و فساد را در کشور ترویج میکند. اگر ریاستجمهوری مادامالعمر نبود یا در سوریه، عراق و مصر مسئله موروثیکردن حکومت مطرح نمیشد، این کشورها به چنین بحرانهایی دچار نمیشدند. یکی از امتیازات جنبشهای بهار عربی این بود که تفکر موروثیکردن حکومتها را در این منطقه منتفی کرد.
الجزایر اولین کشوری بود که به فکر ریاستجمهوری مادامالعمر افتاد؛ چون طبق قانون اساسی، رئیسجمهور فقط میتوانست برای دو دوره نامزد شود، اما امروز متأسفانه این قانون از بین رفته و در الجزایر در عمل رئیسجمهوری به صورت مادامالعمر درآمده است.
* اما وقتی اصلاح قانون اساسی صورت گرفت باز بر دو دورهبودن ریاستجمهوری تأکید داشت؟
** بله، ولی باز به دلایلی همان راه پیموده شد؛ یکی به دلیل مشکلات بهداشتی و دیگری به دلیل فشارهای محیطی و شرایط بینالمللی و منطقهای در کنار وضعیتی که در برخی از کشورهای عربی و آفریقایی مشاهده میشد.
* در این عرصه سیاسی، خیلیها میپرسند اپوزیسیون در کجای آن قرار دارد. بعضی میگویند بهکلی غایب است. بعضی هم انتقاد میکنند که قدرت فشارآوردن بر نظام را ندارد. دیگران هم میگویند اپوزیسیون دستی در ایجاد این عرصه سیاسی ندارد، بلکه بیشتر به اقدامات دولت واکنش نشان میدهد؟
** درباره فعالیتهای اپوزیسیون الجزایر باید قبل از هرچیز به ماهیت یک نظام توتالیتر توجه داشت که به مخالفان هیچ اجازهای نمیدهد. آنها نه میتوانند تجمعی داشته باشند، نه نشستی. ما یکبار وقتی میخواستیم نشستی را برگزار کنیم، به ما سالنی دادند که در آن فقط ٣٢٠ نفر جا میگرفتند، حال آنکه ما ١٤٠ روزنامهنگار دعوت کرده بودیم. همان زمان جبهه آزادیبخش که طرفدار دولت است، سالنی با ظرفیت هفت هزار صندلی در اختیار داشت.
گفتمان سیاسی کشور وقتی سالم است که اپوزیسیون در آن سهیم باشد و درباره مسائل سرنوشتساز مثل سیستم آموزشی، مسائل اقتصادی، مبارزه با فساد و ... نظرش را بشنوند، اما همیشه از ما میخواهند که مبارزان را گرد هم نياوريم یا با آنها ابراز همدردی نکنیم یا اینکه نگذاریم کسی به خیابان بریزد و... اینها قابلقبول نیست.
بااینهمه من تأکید میکنم که جایگاه اپوزیسیون پارلمان است، نه خیابان و برای اینکه به پارلمان برسد باید خودش را به مردم برساند و برای اینکه خودش را به مردم برساند، باید راهها برایش باز باشد. مثل رسانههای عمومی، سالنهای اجتماعات و...، اما متأسفانه چیزی که در عمل اتفاق میافتد، فشار و فشار و فشار است. امروزه دستاوردهای اپوزیسیون از دوران پیش از بوتفلیقه خیلی کمتر شده است.
برای مثال من میپرسم آیا این عقلانی است که جریان اسلامگرایی در الجزایر یک نماینده رسمی نداشته باشد؟ بهویژه اینکه جریان یادشده از تجارب سابق اسلام سیاسی در جهان اسلام از جمله تونس و مراکش بهرهمند است. این جریان نسبت به گذشته پختگی بیشتری پیدا کرده، اما متأسفانه دولت از آن استفاده نمیکند. همین مسئله درباره جریان دموکراتیک نیز صادق است که در داخل جامعه الجزایر تابهحال پیشرفتهای زیادی داشته است.
* در کنفرانس مزافران که نیروهای اپوزیسیون جمع شده بودند، نکته جالب توجه اینکه احزاب شرکتکننده تلاش فراوانی کردند تا بر یک پروژه سیاسی واحد توافق کنند. حالا چندماه از آن تاریخ میگذرد، چهچیزی تحقق پیدا کرده است؟
** اپوزیسیون پیشنهاد کرد یک بحث سیاسی جدی بین دولت و اپوزیسیون درباره اوضاع سیاسی کشور و مهمترین چالشهای خارجی صورت گیرد؛ بهخصوص درباره مسئله امنیت مرزها. ما همچنین پیشنهاد کردیم دولت یک روند انتقالی نرم را که همه بر آن متفقالقول باشند در پیش بگیرد، اما همه این خواستهها مورد بیتوجهی دولت قرار گرفت.
به نظر من بزرگترین دستاورد الجزایر از بحران سیاسی و امنیتی دهه ٩٠ این بود که به یک توافق بزرگ در سطح نخبگان سیاسی مخالف رسیدیم. من الان تمام دغدغهام این است که از این توافق حمایت و کاری کنم که موجب تقویت آن شود؛ بهخصوص وقتی به مسائل اساسی مثل امنیت، کار، اقتصاد، مدارس و ... ربط پیدا میکند.
خلاصه هدف این است که نخبگان سیاسی جامعه ما از آن پوستههای ایدئولوژیک خود را خارج کنند یا از واردشدن به جنگهای فرقهای، زبانی و هویتی پرهیز شود. الجزایریها با تجربه تلخ گذشتهشان از همه اینها عبور کردهاند و این برای خودش یک دستاورد سیاسی بسیار بزرگ میتواند باشد. پس باید قدر این را در عمل سیاسی آینده دانست.
در حقیقت گفتمان مخالفان امروزه پختهتر از گذشته شده است. آنها روی این بحث میکنند که ثروتهای عمومی کجا میرود یا چگونه باید با رشوه مقابله کرد. مدارس چگونه میتوانند ترقی کنند یا چطور باید از یک شهروند الجزایری حمایت اجتماعی کرد.
آزمون بزرگ
* اما آیا قبول ندارید که اپوزیسیون الجزایر در برابر یک آزمون سخت، یعنی انتخابات پارلمانی سال جدید میلادی قرار گرفته است؟
** بله، در بین گروههای مخالف بحثهای زیادی میشود. رهبران احزاب تاکنون بحثهای زیادی درباره نحوه مشارکت در این انتخابات کردهاند. آنها احساس میکنند سیاست کرسیهای خالی هیچ سودی برای مردم ندارد. همه میدانند دولت یکبار دیگر نقشی برجسته در نتایج خواهد داشت. چون هیئت نظارت بر انتخابات را رئیسجمهور تعیین میکند و این هیئت در نظر احزاب هیچ مشروعیتی ندارد، چون همهشان کارمندان دولت هستند. اینها همه نشان میدهد برخورد نظام حاکم بر الجزایر با موضوع انتخابات نسبت به گذشته هیچ تفاوتی نکرده است. این نظام مهمترین خواست مخالفان را که تشکیل یک هیئت نظارت مستقل و بیطرف است تابهحال نپذیرفته است.
* شما چه راهکارهایی برای عبور از این مرحله پیشرو دارید؟
** مخالفی که به یک حزب سیاسی وابسته باشد و بداند تغییر رژیم از خارج از نهادهای رسمی چقدر دشوار است، به این سمت میرود که باز هم در انتخابات شرکت کند. حتی اگر امکان تقلب زیاد و احتمال موفقیت در آن خیلی اندک باشد. تفکر رایج در گفتمان سیاسی الجزایر این است که تغییر باید از داخل نظام باشد، نه از خارج آن. بنابراین باید از طریق صندوقهای رأی وارد نهادهای دولتی شد، زیرا تجارب سیاسی دهه ٩٠ نشان داد که کشور ما دارای گسلهای خشونتباری است.
* شما در حوزه رسانههای سمعی و بصری بر این اعتقاد هستید که فشارهای خارجی جواب میدهد و دولت در اثر این فشارها به بعضی کانالهای خاص اجازه پخش داد، اما آیا اینها اقداماتی معنادار است یا اینکه فقط میخواهد اذهان را منحرف کند؟
** قدرت سیاسی همیشه سیاست رسانهای خودش را دارد و برای همین کانالهای خاص خودش را دایر میکند، اما من میگویم وقتی رسانههای رسمی حرف ملت را نزنند و از نیازهای جامعه و آرزوها و دغدغههایش نگویند تنها گریزگاهی که برای الجزایریها میماند، رویآوردن به رسانههای خارجی است. این یکی از مشکلات قدیمی ماست که از سالها پیش ادامه دارد. در حقیقت ایجاد رسانههای متوازن کار آسانی نیست و شروطی میخواهد که مهمترین آن تکوین روزنامهنگاری است. تفکر سیاسی کنونی الجزایر به رسانهها بهعنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت یا بقای در آن نگاه میکند. تولید آثار سمعی و بصری الجزایر خیلی ضعیف است. ٧٥ درصد از برنامههای مصرفی از خارج وارد میشود و این مسئله، خطری بزرگ برای هویت و حاکمیت ملی ما تلقی میشود.
ایجاد کانالهای ماهوارهای هم هزینه زیادی میبرد. دولت هیچ قصدی برای گشودن فضای سمعی و بصری ندارد زیرا از شفافیت و پاسخگویی میترسد و نگران آن است که فساد درون سیستم افشا شود.
* رئیسجمهور بوتفلیقه در پیام روز ملی خود، نسبت به خطرات رسانههای الکترونیکی هشدار داد و گفت اینها امنیت ملی ما را تهدید میکنند. پیش از این نیز برخی از وزرای دولت نسبت به شبکههای مجازی هشدار داده بودند. آیا حضور این رسانهها تا این حد برای دولت نگرانکننده است؟
** این نبردی است که پیش از شروع شکست خورده است، چون شما هیچ قدرت یا ابزاری برای مقاومت در برابر موج گسترش جهانی رسانههای الکترونیکی ندارید. الجزایر هیچ تولید مؤثری ندارد. در این بازار یا باید تولیدکننده باشی یا مصرفکننده تولیدات دیگران. این حرفها مرا به یاد حرفهای دهه ٧٠ میاندازد.
http://www.sharghdaily.ir/News/112352
ش.د9503432