مردم سالاری و دموکراسی خواهی در جهان اسلام در چندین دهه گذشته در منطقه ساری و جاری بوده است. در واقع حضور قدرت های بزرگ و استعمار برخی از کشورهای منطقه باعث سرکوب و نابودی نهادهای مدنی در منطقه شده است و اساسا جامعه مدنی و جنبش های سیاسی در خاورمیانه هیچ گاه نتوانستند به صورت مناسب رشد داشته باشند. تلاش های زیادی در جهت ایجاد دموکراسی در جهان اسلام تاکنون صورت گرفته است، اما با انقلاب اسلامی ایران در سال 57 جرقه های بیداری جنبش های اسلامی در منطقه زده شد و در 38 سال گذشته شاهد رشد این جنبش ها هستیم.
در واقع نظام مردم سالاری دینی ایران با برگزاری بیش از 30 انتخابات سراسری و موفق توانسته است خود را به عنوان یک الگوی موفق در جهان اسلام معرفی کند و تکرار این مردم سالاری در انتخابات همواره به رشد جایگاه مدل حکومتی ایران کمک می کند.
بیداری اسلامی و عدم رضایت مردم از شرایط موجوداز سال 2011 مردم کشورهای عربی با قیام علیه پادشاهان مستبد خود به خیابان ها آمدند و در تونس، مصر، یمن و لیبی موفق شدند نظام حاکم را تغییر دهند.(هرچند این انقلاب ها در برخی از این کشورها منحرف شد) مهمترین انگیزه این انقلاب ها که تحت عنوان بیداری اسلامی شناخته می شود نارضایتی از وضع موجود و عدم دخالت مردم در سرنوشت خود بود. متفکران و کارشناسان زیادی این موج از بیداری اسلامی را در امتداد انقلاب اسلامی ایران می دانند. در واقع مردم کشورهای عربی پس از انقلاب ایران به صورت کاملا واضح از برگزاری انتخابات در ایران و مشارکت سیاسی مردم به عنوان یک الگو برای تغییر شرایط موجود استفاده کردند. انقلاب اسلامی، به عنوان پدیدهای که بر بنیاد ارزشهای دین با تکیه به روشها و شیوههای نوین دموکراسی، شکل گرفت و گفتمان اسلامی مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت و الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد.
از این رو انقلاب اسلامی و ارزش های آن به شدّت مورد توجه مردم در کشورهای اسلامی قرار گرفت و اساسا یکی از عوامل اصلی تحریک عراق از سوی کشورهای استکباری و ارتجاع عربی، جهت اشغال ایران و وقوع جنگ هشت ساله، جلوگیری از سرایت انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه و به ویژه عراق بود که زمینه مناسب بیشتری داشت.
معمولا در کشورهایی که انقلاب اتفاق می افتد انقلابیون به دنبال الگو برداری از مدل های موفق هستند. در جهان اسلام و همزمان با موج سال های اخیر بیداری اسلامی نیز این مسئله حادث شد و دو الگوی ایران و ترکیه در بین سیاستمداران مطرح بود.
الگوی ایران بر مبنای دین اسلام و با توجه به شرایط سیاسی-اجتماعی- فرهنگی منطقه و اتکاء کشورها به درون و حفظ استقلال آنها، بنیان گذاشته شده بود، اما مدل ترکیه بر اساس اسلام میانه رو و متکی بر اندیشه لیبرالیستی و حمایت های غربی بود. برخی از رسانه ها در چند سال گذشته سعی کردند که ترکیه را به عنوان یک نمونه و الگوی موفق از حکومتداری اسلامی معرفی کنند. از همان ابتدا بسیاری با این مسئله مخالفت می کردند، چرا که نظام سیاسی ترکیه را یک نمونه غیر اسلامی و بر مبنای آموزه های لیبرالیسم می دانستند که نمی تواند در جهان اسلام کاربرد داشته باشد.
از سوی دیگر وابستگی نظام سیاسی ترکیه به کشورهای غربی، سبب شده تا آنکارا طی این سال ها به مجری سیاست های آمریکا در غرب آسیا تبدیل شود و دست کم می توان گفت الگوی سیاسی ترکیه چیزی به نام استقلال و ایستادن در مقابل نفوذ سردمدارن نظام سلطه را به رسمیت نمی شناسد. این الگو طی سال های اخیر نیز با یکه تازی اردوغان در صحنه قدرت، اعتبار خود را در زمینه ادعاهای دموکراتیک از دست داده است.
همه پرسی اخیر برای اصلاحات قانون اساسی ترکیه به خوبی این مسئله را اثبات کرد. حدود 18 اصلاحیه در قانون اساسی ترکیه روز یکشنبه 27 فرودین به همهپرسی گذاشته شد و کمیته انتخاباتی ترکیه رای «آری» در این همه پرسی را 41/51 درصد و رای «نه» را 59/48 درصد اعلام کرد. مهمترین اثر این تغییر، باز شدن راه برای ادامه ریاستجمهوری اردوغان تا سال ۲۰۲۹ و حتی فراتر از آن است. در واقع پیام و پیامد مهم این همه پرسی تبدیل شدن الگوی ترکیه به یک نمونه مدرن از دیکتاتوری در جهان اسلام است.
این همه پرسی یک شکست راهبردی برای حامیان مدل حکومتی ترکیه محسوب می شود؛ مدلی که قرار بود در برابر مردم سالاری دینی ایران به مردم مسلمان منطقه و دیگر کشورهای اسلامی عرضه شود، بنابراین کشورهای منطقه که علیه حکام دیکتاتور خود قیام کرده اند، نمی توانند تن به پذیرش الگوی ترکیه بدهند، چرا که این الگوی حکومتی دیکتاتور پرور است.
با شکست الگوی ترکیه تنها مدل باقیمانده و موفق مدل «مردم سالاری دینی» ایران است. نظام مردمسالار دینی نظامی است که دو مؤلفه در آن لحاظ شده است: مردمسالاری - دینی بودن. شاخصهای مردمسالاری در نظام مردمسالار دینی قاعدتاً با شاخصهای مردمسالاری در نظامهای دیگر متفاوت است. طبق آنچه رهبر معظم انقلاب می گویند، نظام مردم سالاری دینی (جمهوری اسلامی) متکی بر دو اصل در هم تنیده است؛ جمهوریت و اسلامیت و در نظام سیاسی کشورمان، این دو مفهوم در دل یکدیگر قرار دارند. به بیان رهبر معظم انقلاب «آنچه که جمهوری اسلامی را به عنوان یک پدیدهی بدیع ممتاز میکند، همین است که: حضور مردم و انتساب به معنویات و به حکم الهی و خشوعِ در مقابل پروردگار. این دو یک حقیقت واحدی را تشکیل دادهاند. این بحث که در نظام اسلامی، جمهوریت مقدم است یا اسلامیت مقدم است، یک بحث بی معنی و انحرافی است. اسلامیت و جمهوریت دو عنصر جدا نیستند که به یکدیگر وصل شده باشند و یک حقیقت را به وجود آورده باشند؛ در دل اسلامیت، جمهوریت هست. در دل اتکاء به حکم الهی، تکیهی به مردم و احترام به خواست و رأی مردم هست. جمهوری اسلامی یک حقیقت واحد است که هدیهی انقلاب اسلامی به ملت ایران است. این، آن چیزی است که در این سی سال، امتحان کارآمدىِ خود را به بهترین وجهی داده است.» (12 مرداد 1388)
چنین تلفیق و به هم پیوستگی نقش مردم و دین در یک نظام سیاسی، اکنون با برگزاری بیش از 30 انتخابات در ایران، آن هم در امنیت کامل و متکی به قانون، نوعی از الگوی مردم سالاری را در سطح منطقه ارائه می کند که مبتنی بر اعتقادات اسلامی مردم است و از این رو مورد استقبال ملت های منطقه قرار می گیرد و الگوی اسلام لیبرالی ترکیه آن هم بعد از تیشه های اردوغان به ریشه این الگو، به حاشیه می رود.
جان اسپوزیتو، نویسنده همکار در کتاب «چه کسی سخنگوی اسلام است»، با تکیه بر نظرسنجی مؤسسه گالوپ نتیجه میگیرد: اکثریت مسلمانان خواهان نوعی از دموکراسی هستند که با ارزشهای دینی آنها سازگار باشد. آنها تمایلی به از دست دادن فرهنگ سنتی خود ندارند. آنها هم خواستار دموکراسی بیشتر و هم اسلام بیشتر هستند. لذا میتوان بیان داشت آنچه مسلمانان در پی آن هستند، نه دموکراسی غربی، بلکه نوعی از «مردمسالاری دینی» است و این موضوع با نگاه به آرمان ها و خواسته های مردم در جریان بیداری اسلامی طی سال های اخیر قابل دیدن است.
اسلام دین غالب کشورهای منطقه خاورمیانه است. بسیاری از تعالیم اسلامی با اصول اساسی دموکراسی، از قبیل مشارکت عمومی، مبارزه با ظلم و فساد، مشورت، حق تعیین سرنوشت و... همسان است. لذا میتواند به عنوان بهترین بستر برای رشد و گسترش دموکراسی در منطقه مورد توجه قرار گیرد.
بنابراین می توان گفت که مشارکت گسترده مردم ایران در انتخابات های مختلف به خوبی این پیام را در منطقه منتشر می کند که الگوی متناسب با فرهنگ و شرایط اجتماعی جهان اسلام همان الگوی مردم سالاری دینی و یا مدل های هم راستا با آن است./ج/مق/