تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۳۰۱۱۴۰
ارزش برجام و قدرت ديپلماسي

انتخابات رياست جمهوري؛ تأمّلات و تذکّرات (بخش يازدهم)

پایگاه بصیرت / سيدمسعود رضوي
(روزنامه اطلاعات - 1396/02/23 - شماره 26717 - صفحه 2)

در ايام اخير و در لابلاي رقابت‌هاي داغ انتخاباتي، برخي مقامات و منتقدان، فرصت را غنيمت دانسته براي حمله به دولت و زهر چشم گرفتن از رقبا، حمله‌هاي خود را متوجه برجام کرده‌اند. برخي نرمتر و برخي تُندتر و جملگي با اما و اگرهاي بسيار! شگفت آن که جماعتي آشکارا در پي نابودي و نقض آن و نيز خوارداشت و کوچک شماري اين سند مهم برآمده‌اند تا مهمترين عرصه قوّت دولت را به نقطه ضعف آن بدل کنند. حال آن که اين سند يک دارايي و فرصت ملي است. کوچک کردن، تضعيف و بهانه دادن به دشمنان براي نابودي برجام لطمه‌اي بزرگ به ايران و خدمتي بزرگتر به دشمنان خارجي است. در اينجا براي تنبّه و آگاهي برخي از اين منتقدان (هم کوته‌نگران و هم فرصت‌طلبان)، نکاتي را مطرح مي‌کنم:

سند يا مقاوله نامه‌اي که در پي طولانيترين مذاکرات سياسي پس از جنگ جهاني دوم، ميان ايران و شش قدرت بزرگ جهاني به امضا رسيد و «برجام» ناميده شد، يکي از مهمترين اتفاقات ديپلماتيک در عاليترين سطوح در قرن بيست و يک ميلادي بود. اين سند از همان ابتدا، دو گروه را رو در روي يکديگر قرار داد؛ هواداران گفتگو و ديپلماسي، و طرفداران نزاع و انزوا. اين دو جريان در حقيقت در سه سطح گسترده شدند تا با پوششي رعب‌انگيز و پويشي تبليغاتي، از تحقّقِ برجام جلوگيري کنند. اين سه سطح عبارت بود از: داخلي، منطقه‌اي و جهاني. پيش از شروع گفتگوها، حين مذاکرات و در فرجام و حتي پس از امضاي برجام اين کوشش‌هاي تخريبي ادامه داشت و با شدت و حدّت براي بر هم زدن و فسخ آن کوشش مي‌شد.

اما نهايتاً قدرت ديپلماسي و اراده مصالحه‌جويان در دولت تازه ايران، دکتر روحاني و وزير خارجه دکتر محمدجواد ظريف را در رأس تيمي قرار داد که بايد در پيچيده‌ترين مذاکرات فنّي و حقوقي و سياسي، از منافع ملّي ايرانيان در برابر تمام قدرت‌هاي بزرگ بين‌المللي دفاع مي‌کرد (از جمله در برابر تمام دولت‌هاي صاحب حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل متحد). نتيجه آن شد که دستاورد قابل انتظار و ارزشمندي، که رضايت تمام طرفهاي حاضر را جلب کرد به دست آمد. ارزش برجام در همين بود. سرزميني فتح نشد. بمبي منفجر و گلوله‌اي شليک نشد. خوني زمين را سرخ نکرد. بسياري از مردم در ايران و جهان احساس امنيت و آرامش کردند. صنعت هسته‌اي تداوم يافت. غني سازي در ايران از سوي جهان و آژانس به رسميت شناخته شد. تبليغات مربوط به ساخت تسليحات هسته‌اي خنثي شد و همزمان با لغو تمام قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل، تحريم‌هاي مرتبط با مسائل هسته‌اي نيز برداشته شد.

اين که چرا به چنين مرحله‌اي رسيديم و طي چه فرايندي، اين همه قطعنامه عليه کشورمان صادر شد و چگونه چنين اجماعي در تحريم نفتي و پولي و صنعتي و سياسي عليه ايران شکل گرفت، يکي داستان است پر آب چشم! جفايي است تاريخي که در دوران دولت‌هاي نهم و دهم بر ملت و کشور رفت. رئيس دولت در آن سال‌ها به کارآيي قطعنامه‌ها باور نداشت و شايد اساساً مکانيسم‌هاي سياسي و افتصادي را به درستي درک نمي‌کرد و به همين دليل، آنها را مشتي کاغذپاره مي‌ناميد و در عبارتي نامتعارف خطاب به مردم ايران و صادرکنندگان آن قطعنامه‌ها مي‌گفت: «آنقدر قطعنامه صادر کنيد که قطعنامه دانتان پاره شود»!

اين ايضاحات و مزاحات البته نمي‌توانست در اصل مساله اثري داشته باشد. در يک دوره عجيب از تحولات نفتي و اقتصادي، ابتدا بهاي نفت به رقم‌هاي هنگفتي رسيد که در تاريخ بي‌سابقه بود و درآمدي بيش از هفتصد ميليارد دلار را در اختيار همان دولت قرار داد و سپس رکود در فروش نفت آغاز شد و خريداران پا پس کشيدند تا به جايي که صادرات نفتِ ايران به200 هزار بشکه در روز کاهش يافت. بيمه‌هاي نفتي از نفتکش‌ها سلب شد و دارايي‌هاي نقدي ايران در بانک‌هاي اروپا و چين و هند و کره و ترکيه و... توقيف شد. حق تصرف آزادانه و انتقال از دست صاحب پول‌ها، يعني دولت ايران به کلي خارج شد. گاهي شيوه خرج کردن پول نيز از ايران دريغ شد و اين بسيار زننده و براي ملت بزرگ ايران تحقيرآميز بود.

اما در وراي اين مسائل، به غير از سرشکستگي و زيانهاي مالي، شبکه‌اي از فساد سامان يافت که به ظاهر قصد مقابله و دور زدن تحريم‌ها را داشت، اما در حقيقت مديريتش با کاسباني بود که در شبکه‌هاي زيرزميني و به شدّت حريص و مخوف، ميلياردها دلار اموال ملت ايران را به يغما بردند و خزانه‌اي خالي و مقروض و اقتصادي ورشکسته بر جاي نهادند. اين که بر مردم ايران چه‌ها رفت؛ کارخانه‌ها، بيمارستان‌ها، بنگاه‌هاي کوچک، کشاورزي، معادن، محيط زيست و منابع آب، چاه‌هاي نفت، پتروشيمي‌ها، بانک‌ها و... چگونه زمين خوردند و در سقوطي ناباورانه و بي‌دليل، به مرز نابودي رسيدند؟! اينها همه از عوارض همان سياست‌ها و همان کاغذپاره‌ها بود. خوشبختانه مردم ايران در انتخابات سال 1392 به اين آشفتگي و سقوط و تبعات فاسد آن نه گفتند تا بيش از اين کشورمان آسيب نبيند و خزانه کشور از دست بابک زنجاني‌ها و رضا ضرّاب‌ها و خاوري‌ها و... خارج شود.

پرسشي که تا امروز بي جواب مانده اين است که: آمران و صحنه گردانان اين افراد چه کساني بودند؟

برجام تنها حاصل خواست و علاقه دولت روحاني نبود، محصول اراده و آرماني ملّي و جهاني بود. از جنبه ملّي، دستور اکثريت مردم ايران براي خروج از بن‌بستي بيهوده و زيانبار بود که نتيجه‌اي جز ورشکستگي و فساد نداشت. نيکبختي با مردم ايران يار بود که نبوغ و تخصص از يک سو و نجابت و عشق به ميهن و دين از سوي ديگر در وجود تک تک اعضاي تيم مذاکره کننده ايران جمع بود و آنان خردمندانه و سختکوشانه از اين آزمون سربلند بيرون آمدند. کاري که به گفته بسياري از کارشناسان سياست و اقتصاد و تاريخ، با نهضت ملي شدن نفت قابل قياس و از برخي جهات برتر از آن و موفقيتش فزونتر بوده است. مردم ايران، قدردان اين واقعه هستند. احساس امنيت و سربلندي، و غرور و بزرگي مي‌کنند.

حق هم دارند زيرا نمايندگانشان بزرگترين قدرت‌هاي بين‌المللي را بيش از يک سال پاي ميز مذاکراتي نگاه داشتند تا از ذرّه ذرّه حقوق و سرمايه‌هاي ملت ايران دفاع کند. برجام سندي بود که نام ايران و ديپلماسي ايراني را در جهان بلندآوازه کرد و ستايش خردمندان و سياستمداران صلح‌طلب و متفکران جهان را برانگيخت. اگر فهرستي از موافقان و سياهه‌اي از مخالفان برجام را رو در روي هم قرار دهيم و مقايسه کنيم، متوجه صف‌بندي عظيمي در ايران و سراسر جهان خواهيم شد. ميان صلح‌طلبان و جنگ‌طلبان، ميان تعامل با جهان و انزوا، ميان طرفداران گفتگو و هواداران منازعه، تنش‌زدايي و تنش طلبي، ميان مدارا و تعصب، ميان اقتصاد شفاف و بازار سياه، بهره‌وري عمومي و کاسبي اقليت، ميان دولت با برنامه و نهادهاي شبه دولتي، ميان نهادهاي پاسخگو و شبکه‌هاي ناشناس و غير پاسخگو، ميان اکثريت مردم و اقليت رانتخوار، ميان برجاميان و دشمنان برجام...

اما دشمنان و مخالفان برجام چه کساني هستند؟ بهترين راه براي شناخت برجام و اهميت و اعتبار آن، نگاهي به ليستِ دشمنان و مخالفان آن است؛ اجماع عجيب و غريبي از دشمنان و مزاحمان ملت و مملکت ايران از جمله: دونالد ترامپ رئيس‌جمهور نژاد‌پرست و ضد اسلامي‌ترين پرزيدنت در تاريخ آمريكا به همراه جمعي از سياست‌مداران بد نام و فاسد با گرايش‌هاي صهيونيستي و جنگ طلب؛ بنيامين نتانياهو و دولت راستگراي اسرائيل و حزب ليکود و صهيونيست‌هاي افراطي؛ نودولتان سعودي و نهادهاي افراطي دولت وهابي و ضد ايراني و ضد شيعه در عربستان به ويژه خانواده بن سلمان حاکم سعودي و عادل الجبير وزير خارجه اين کشور در پيوند با دولت تروريست پرور قطر و جمعي ديگر از شيوخ و سازمان‌هاي عربي تحت نفوذ سعودي، از جمله اتحاديه عرب و شوراي همکاري خليج فارس.

تاريخچه مخالفت‌هاي عجيب و کارشکني‌هاي مداوم اين مخالفان نيز داستاني دراز و افسانه مانند دارد. از حضور هراس آلود شبانه شاهزادگان و وزيرخارجه سعودي در وين براي جلوگيري از امضاي قرارداد، تا پيشنهاد پرداخت هزينه‌هاي جنگ با ايران. از جاسوسي موساد براي شنود مذاکرات در هتل و سالن گفتگوها تا خطابه‌هاي دست پاچه و نقاشي کميک استريپ نتانياهو در مجمع عمومي سازمان ملل. حملات بيسابقه به روحاني و تشبيه او به گرگي در لباس ميش و درخواست اجماع جهاني براي حذف برجام و مقابله با قدرتي که برجام به ايران داده است. نخست وزير اسرائيل برجام را کلاه ايران بر سر جهان خواند و با تحريک اعراب، آنها را به اتحاد بر محور تقابل با ايران به پشتوانه رژيم صهيونيستي فراخواند (اتحادي که اين روزها به رهبري عربستان در حال عملياتي شدن است).

سرانجام ترامپ و خصومت مداومش براي حذف و نابودي برجام که از عجايب رفتارهاي منازعه‌جو و جنگ‌طلبانه رئيس‌جمهور خودنما و عوام‌گراي ايالات متحده آمريكا است. او در تمام دوران طولاني نمايش‌هاي رقابتي در درون حزب جمهوريخواه و سپس در دوره مبارزه با کانديداي نهايي حزب دموکرات، هيلاري کلينتون، يک جمله را تکرار مي‌کرد: برجام يک توافق بد و فاجعه بار براي آمريكا است و به محض ورود به کاخ سفيد نخستين اقدامش پاره کردن برجام است! واضح است که ترامپ قادر نيست يک معاهده بين‌المللي با مختصّات برجام را نقض کند. اين معاهده‌اي چندجانبه است که آمريكا تنها يکي از شرکاي گفتگو محسوب مي‌شود. سازمان ملل متحد و شوراي امنيت، برجام را تأييد و ثبت کرده‌اند. آژانس بين‌المللي انرژي اتمي آن را ضمانت کرده و اجراي موفقيت‌آميز آن را به شوراي امنيت، ايران و دولت‌هاي پنج به علاوه يک گزارش داده و مي‌دهد.

تيم مذاکره کننده ايراني، اين متن را با استحکام و دقت حقوقي بالايي تنظيم کرده‌اند و کارشناسان اتمي و حقوقدانان بين المللي در سويه‌هاي اين مذاکرات، قدرتي به اين سند داده‌اند که نه تنها رئيس‌جمهور آمريكا قدرتِ پاره کردن آن را ندارد، بلکه الزام به اجراي آن داشته و ناچار از طرق ايذايي و با دستاويز قرار دادن بهانه‌هاي ديگر، مي‌کوشد ايران را به نقض برجام سوق دهد تا شايد از تبعات اين پيمان نامه بسيار مهم خلاص شود.

برجام مهمترين مانع ترامپ براي ماجراجويي در خاورميانه است.

باري، اين مختصر براي يادآوري به کساني است که مي‌کوشند از ارزش و اهميت برجام بکاهند و آن را موضوعي کوچک و بي‌اهميت تلقي کنند. افراطيون و مخالفان داخليِ برجام، شرکاي همين مخالفان خارجي هستند. مردم از دشمنان برجام مي‌پرسند: شما در صف وهابيون سعودي، و صهيونيزم و نتانياهو، و افراطيون نژادپرست آمريكايي و اسلام هراسان به رهبري ترامپ و شرکايش چه مي‌کنيد؟ چه نسبت و چه مشابهت و چه وحدتي ميان شما دلواپسان گرامي با دشمنان قسم خورده ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي وجود دارد؟

کساني که از موضع نزاع‌طلبي و تنش‌زايي، سياست و ديپلماسي را تضعيف مي‌کنند يا دستاوردهاي عظيم و پرافتخار برجام را با تحقير مورد اشاره قرار مي‌دهند، آيا به تبعات تضعيف سياست خارجي و اقتصاد مملکت واقف‌اند؟ آيا به فجايع دوران ماقبل برجام انديشيده‌اند؟ آيا کوچک شماري و مخالفت با برجام، جز ريختن آب به آسياب دشمنان و خدمت به صهيونيزم و متحد وهابي آن در منطقه است؟ آيا جز بهانه دادن به ترامپ و شرکا براي ضربه زدن به اقتصادِ درحال رشد و وحدت ملي ماست؟

در باره دستاوردهاي پرشمار و منافع برجام، به رغم کارشکني‌هاي داخلي و بين‌المللي در مقاله و فرصت ديگري سخن خواهم گفت. اما آنچه تاکنون در باره کارشکني‌هاي اين دشمنان داخلي و خارجي براي محو برجام گفته شد، بيش از آن که بيانگر خصومت و زشتي اهداف اينان باشد، نشان دهنده موفقيت و اعتبار برجام است. کساني که الفباي سياست را نمي‌دانند و از محيط کوچک و آمرانه خود بيرون نيامده‌اند، برجام را کوچک مي‌پندارند. اينان در حقيقت گزينش عقلاني و اراده صلح طلبانه ملت را درک نمي‌کنند. آيا واضح نيست که شکست برجام پيروزي ترامپ و نتانياهو و آل سعود است؟ و پيروزي جنگ است بر صلح؟ اين حقيقت را از ياد نبريد که جنگ‌هاي ويرانگر از سوي بي خردان با شليک يک گلوله آغاز مي‌شود اما براي صلح بايد خردمندان هزاران ساعت گفتگو کنند!

پس شرافتمندانه به اين پرسش‌ها پاسخ دهيد: اگر تعامل و گفتگو و معاهداتي چون برجام نباشد، مسئوليت جنگي منطقه‌اي و بين‌المللي را چه کساني بر عهده مي‌گيرند؟ و در غياب برجام با جهان چگونه تعامل خواهيد داشت؟ صادقانه بينديشيد و پاسخ دهيد. ‏

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\05\05-12\22-59-58.htm&storytitle=%C7%D1%D2%D4%20%C8%D1%CC%C7%E3%20%E6%20%DE%CF%D1%CA%20%CF%ED%81%E1%E3%C7%D3%ED

ش.د9600142

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات