(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/14 ـ شماره 56 ـ صفحه 9)
جامعه روحانیت مبارز استان تهران: رویگردانی بزرگان
قیام 15خرداد 1342، نقطه عطفی در جریانهایی بود که بهسمت انقلاباسلامی پیش میرفتند. در گیرودار درگیریهای دهه 40، بخشی از مبارزات بر دوش روحانیون بود؛ روحانیونی که تعدادی از آنها سالهای منتهی به تشکیل جمهوریاسلامی عزمشان را برای راهاندازی تشکلی سیاسی-مذهبی جزم کردند. هسته اولیه روحانیت مبارز سال 56 و با حمایت مرتضی طهرانی شکل گرفت. سال بعد، پیش از انقلاب، اساسنامهای ازسوی اعضا نوشته شد و به تصویب رسید و از آن پس، بسیاری از راهپیماییها و سخنرانیهای انقلابی با ساماندهی این تشکیلات برپا شد؛ درنهایت، آذر 1358 و پس از پیروزی انقلاب، اساسنامه این تشکل و نام آن از «جامعه روحانیت مبارز» به «جامعه روحانیت مبارز استان تهران» تغییر کرد. براساس آنچه محمدرضا مهدویکنی در کتاب خاطراتش منتشر کرده است، در اوان تشکیل جامعه روحانیت، «اعضای شورای مرکزی حدود 21نفر بودند. آقایان بهشتی، مطهری، باهنر، مفتح، شاهآبادی، محلاتی، ملکی، خسروشاهی، عمیدزنجانی، عرفانی، موحدیکرمانی، ناطقنوری، رئیس مجلس ششم و موسویخوئینیها جزو شورای مرکزی جامعه روحانیت بودند.» دهه اول انقلاب برای روحانیون سیاستمدار جامعه روحانیت مبارز، سالهای پررنقی بود. این تشکل نفوذ گستردهای در میان مردم داشت و در چندین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری نامزدها یا نامزد این تشکل با اقبال مردم مواجه شد. نخستین رئیسجمهوری ایران پس از انقلاب نامزد موردحمایت این تشکل بود؛ تا جایی که برخی اعضای هیئت موسس و شورای مرکزی با اعضای حزب جمهوریاسلامی ایران بر سر حمایت از بنیصدر با یکدیگر اختلاف داشتند. پس از آن محمدعلی رجایی، حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای و آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی هم از دیگر رؤسایجمهوری، از نامزدهای دیگر این تشکل مذهبی-سیاسی بودند که بر مسند قدرت نشستند.
جامعه روحانیت مبارز استان تهران با دبیرکلی آیتاللهمحمدرضا مهدویکنی اما از سال 76 به بعد و با پیروزی جریانی با نام اصلاحطلبان به محاق رفت. این تشکل پس از اتمام دوره اصلاحات چندان تمایلی به حمایت از محمود احمدینژاد نداشت. موضع اولیه آنها در انتخابات حمایت از علی لاریجانی بود. پس از چندی و با حضور آیتاللههاشمیرفسنجانی، دودستگی در این تشکل اتفاق افتاد؛ بخشی از لاریجانی حمایت کردند و بخشی دیگر حامی آیتاللههاشمیرفسنجانی بودند؛ درنهایت، وقتی انتخابات به دور دوم کشیده شد، این دودستگی هم تداوم یافت و همه رأی جامعه روحانیت مبارز به صندوق احمدینژاد انداخته نشد، اما روحانیون این تشکل در هشت سال رویکاربودن احمدینژاد، از حمایت او دریغ نکردند و تمامقد پشت او ایستادند. اما سال 1388 و مناظرات انتخاباتی آن سال، نقطه تاریخی در سازمانیافتگی و تاثیرگذاری این تشکیلات بود. زمانیکه محمود احمدینژاد در رسانه ملی به علیاکبر ناطقنوری و آیتاللهاکبر هاشمیرفسنجانی اتهاماتی وارد کرد، هیچیک از اعضای این تشکل برای دلجویی پا پیش نگذاشتند و در حمایت از احمدینژاد، به دوستان انقلابیشان پشت کردند. همین موضوع باعث شد تا آیتاللههاشمیرفسنجانی و ناطقنوری دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکنند و پس از آن، آیتالله محمد امامیکاشانی هم به این فهرست اضافه شد.
سال 1392 زمانــیکه حسن روحانی، از اعضای قدیمی این تشکل، اعلام نامزدی کرد، تعدادی اندک از آنان پشت او ایستادند و در حمایت از روحانی صحبت کردند. پس از انتخاب روحانی با گذشت مدتی وقتی مواضع او را متفاوت از خاستگاه اولیهاش دیدند، رودرروی او قرار گرفتند. پس از درگذشت آیتالله مهــدویکنی در سال93، آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی به دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز رسید. در آن زمان، برخی از بزرگان روحانی از این تشکل رویگردان شده بودند، ضمن اینکه رویکردهای جامعه روحانیت مبارز که همواره ازجمله تشکلهای اصولگرای سنتی و معتدل محسوب میشد، آرامآرام تغییر کرد. نشستوبرخاستهای آنان با احزاب و چهرههای تندرو اصولگرا افزایش یافت. در انتخابات مجلس 94، برخی چهرههای جامعه روحانیت تلاش کردند نقش اساسی ایفا کنند، اما در اغلب شهرها ناموفق بودند. در انتخابات سال 96 هم سیدابراهیم رئیسی گزینه مطلوبشان بود که موفق به کسب آرای لازم برای ریاستجمهوری نشد.
مجمــع روحانیـــون مبــــارز: جدایی اصلاحطلبانه
مجمع روحانیون مبارز حاصل یک انشعاب بود. درواقع روحانیونی که روزگاری همراه و همگام سایر روحانیون جامعه روحانیت مبارز بودند میانه دهه 60 به اختلاف برخوردند. در نهایت روحانیون چپگرایی که از جامعه روحانیت مبارز خارج شدند تشکیلاتی با عنوان مجمع روحانیون مبارز را ایجاد کردند، اما این اختلافات از موسم انتخابات مجلس سوم پررنگتر شد.
در این انتخابات نام سیدمحمود دعایی و فخرالدین حجازی در فهرست مورد حمایت روحانیتمبارز قرار نگرفت. درواقع روحانیون چپگرا حذف این اسامی را به حذف انقلابیون اصیل و جایگزینی با چهرههای کمتر شناختهشده تعبیر کردند و زمینههای انشعاب و تشکیل مجمع روحانیون مبارز فراهم شد. چهرههایی چون رئیس مجلس سوم، محمد موسویخوئینیها، هادی غفاری، محمدعلیابطحی، محمود دعایی، رئیس دولت اصلاحات، عبدالواحد موسویلاری، رسول منتجبنیا و... ازجمله افرادی بودند که پس از موافقت امامخمینی(ره) مجمع روحانیون مبارز را به دبیرکلی رئیس مجلس سوم تشکیل دادند. در نهایت با موافقت امامخمینی(ره) در سال 1366 مجمع روحانیون مبارز به تشکیلاتی مستقل تبدیل شد. آنها در نخستین حضور مستقلشان در انتخابات مجلس سوم موفقیت چشمگیری بهدست آوردند و حتی در این مجلس دبیرکلشان به ریاست آن رسید. در انتخابات مجلس چهارم، اما اقبال روحانیون مبارز چندان بلند نبود و بسیاری از افراد مورد حمایت آنها با رد صلاحیت مواجه شدند. البته اعضای مجمع روحانیون هم نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده و اعلام کردند در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در دوره ریاستجمهوری آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی یکی از اعضای آنها در کسوت وزیر فرهنگ و ارشاد در کابینه حضور داشت که البته پس از مدتی استعفا کرد.
سال 76 برای روحانیون مبارز چپ، اما روزهای موفقیت بود. یکی از اعضای این مجمع نامزد انتخابات شد و دوم خرداد 76 جریان جدیدی تحتعنوان اصلاحطلبی در کشور به راه افتاد، اما پس از آن با راهاندازی احزاب اصلاحطلب بار دیگر از تأثیرگذاری این تشکیلات روحانی-سیاسی کاسته شد و اینبار جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شانس بیشتری برای حضور در مجلس ششم یافتند. در مجلس هفتم بار دیگر اصلاحطلبان با تنگناهای نظارتی مواجه شدند، اما در جریان انتخابات ریاستجمهوری دوره نهم دبیرکل مجمع نامزد شد، ولی روحانیون مبارز حاضر نشدند بهصورت یکپارچه پشت سر او قرار بگیرند. علاوهبر این با برخی اختلافنظرهای دیگر باعث شد تا دبیرکل، حزب اعتمادملی را تشکیل دهد و از آن پس محمد موسویخوئینیها به سمت دبیرکلی رسید.
پس از یک دوره هشت ساله دوری اصلاحطلبان از مناصب قدرت و پس از حوادث انتخابات 1388 تمام احزاب و تشکلهای اصلاحطلب با محوریت رئیس دولت اصلاحات، سیدحسن خمینی و آیتالله هاشمیرفسنجانی از حسن روحانی حمایت کرده و زمینه رأیآوری او را فراهم کردند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: در مظان دودستگی
عقبه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به دهه 40 بازمیگردد؛ همان سالهایی که روحانیون جامعه روحانیت مبارز هم فعالیت خود را آغاز کردند. گرچه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم زودتر از جامعه روحانیت مبارز سازوکار تشکیلاتی یافت، اما هر دو در جناح اصولگرا تعریف شده و به «جامعتین» معروف هستند. بااینحال، تفاوتی که خود مدعی آن هستند، در حوزه برنامهریزی سیاسی درباره این دو تشکل است. درواقع، در دهه 90 بنا بر تصمیمی نانوشته، جامعه روحانیت مبارز استان تهران تصمیم گرفت بیشتر در مسائل انتخاباتی ورود کند، اما برعکس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ترجیح داد کمی عقبنشینی کرده و تنها در انتخابات مجلس خبرگان رهبری مستقیما اعلام نظر کند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در زمان طاغوت، نقش مؤثری در پیروزی انقلاب داشت و برخی از اعضای عالیرتبه این تشکل مذهبی- سیاسی، در اعلام مرجعیت امامخمینی(ره) نقش مؤثری داشتند. آنها در 21آذر 1357 با صدور اعلامیهای خلع محمدرضاشاه پهلوی از سلطنت را اعلام و تاسیس حکومت اسلامی را پیشنهاد کردند. این تشکل یک دفتر سیاسی و چهار معاونت دارد؛ معاونت جامعه و مردم، معاونت جامعه و نظام، معاونت جامعه و روحانیت و معاونت ادارى و مالى ازجمله ارکان این تشکیلات هستند. همچنین دفتر انتشارات، مجله نور علم، شورایعالی حوزه علمیه قم، دانشگاه علوم تربیتى و قضایی و بخش گزینش قضات از نهادهای وابسته این جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند. این تشکیلات آخرین نشست خود را در آذر 1395 برگزار کرد.
این تشکل معمولا در بزنگاههای انتخاباتی با جامعه روحانیت مبارز ائتلاف و از اعضای مدنظر آنان حمایت میکرد؛ برای مثال در انتخابات سال 1376، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جمله تشکلهای حامی علیاکبر ناطقنوری بود، اما حمایت آنها از محمود احمدینژاد در انتخابات سال 1388 از جمله مهمترین کنشهای سیاسیشان بود. درواقع، پس از اتفاقاتی که احمدینژاد در دولت یازدهم رقم زد، باز هم دوسوم اعضای جامعه مدرسین از او بهعنوان نامزد ریاستجمهوری حمایت کردند و البته تا پایان حضور احمدینژاد بر مسند قدرت از حمایت خود دست بر نداشتند.
انتخابات سال 92، نقطه عطفی در جامعه مدرسین به ریاست آیتاللهمحمد یزدی بود. جامعه مدرسین در انتخابات سال 92 با اصولگرایان دیگر همراه و البته قرار شد از میان غلامعلی حدادعادل، محمدباقر قالیباف و علیاکبر ولایتی به یک گزینه نهایی رسیده و همه از او حمایت کنند. بااینحال، کنارنرفتن علیاکبر ولایتی و حضور همزمان سعید جلیلی و محسن رضایی نتیجه را تغییر داد؛ تغییراتی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به دبیرکلی آیتاللهمحمد یزدی را تا مرز دودستگی کشاند. درواقع، علیاکبر ولایتی حاضر نشد به خواست آیتاللهیزدی و آیتاللهمهدویکنی تن دهد و تا پایان در رقابت باقی ماند.
از سویی، در هر دو تشکل تعدادی از اعضا حامی حسن روحانی بودند که این موضوع هم به اختلافات درونجناحی آنان دامن زد. پس از انتخابات 92 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ترجیح داد بیشتر در سایه حرکت کرده و حتی حاضر نشد بهطورمستقیم در انتخابات مجلس ورود کند. آنان مسئولیت انتخابات مجلس را بر دوش جامعه روحانیت مبارز گذاشتند و فقط برای انتخابات مجلس خبرگان فهرست مطلوبشان را ارائه دادند. آنها البته حاضر نشدند نام آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی را در فهرست موردحمایتشان برای انتخابات مجلس خبرگان قرار دهند؛ درنهایت، هاشمیرفسنجانی فهرست خبرگان مردم را منتشر کرد که البته تنها در چند نام با فهرستهای دیگر متفاوت بود، اما انتخابات خبرگان با پیروزی فهرست خبرگان مردم به پایان رسید و در نتیجه این پیروزی، آیتاللهمحمدتقی مصباحیزدی و آیتاللهمحمد یزدی، دبیر جامعه مدرسین موفق نشدند بار دیگر به این مجلس راه یابند.
https://asemandaily.ir/post/890
ش.د9602300