* مردم ایران از سال92 به بعد و در انتخابات مختلف به شکلی عمل کردهاند که مدیریت کشور به دست یک جریان خاص نیفتد. نمونه بارز این اتفاق در انتخابات مجلس و شورای شهر رخ داد که همه افراد لیست اصلاحطلبان پیروز شدند. چرا رأی مردم در سالهای اخیر سلبی شده است؟ ارزیابی شما از این پدیده اجتماعی و سیاسی چیست؟
** آگاهی مردم ایران نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده و در شرایط کنونی مردم با رسیدن به خودآگاهی و بینش دقیق پای صندوقهای رأی حاضر میشوند. با این وجود من آرای مردم را به صورت صددرصد سلبی ارزیابی نمیکنم و معتقدم حمایت از آقای روحانی در سال92 و به خصوص در سال96 با شناخت و آگاهی مردم صورت گرفته است. ممکن است برخی از ترس روی کار آمدن رقیب به آقای روحانی رأی داده باشند، این مسأله قابل انکار نیست و در جامعه مشهود است، با این وجود اغلب مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال96 با شناخت از شیوه و منش مدیریتی آقای روحانی از ایشان حمایت کردند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی یا شورای شهر نیز مردم به دلیل شناخت دقیق از فرد یا جریانی که از آن لیست حمایت میکرد از آنان حمایت کردند. مردم در این دو انتخابات با توجه با شناختی که از جریان اصلاحات داشتند و اعتمادی که به این جریان وجود داشت از همه افراد لیست حمایت کردند و با شناخت و آگاهی در زمینه سرنوشت خود تصمیمگیری کردند.
البته بخشهایی از جامعه احساس میکنند اگر فلان جریان و یا فلان فرد قدرت را به دست بگیرد ممکن است کشور با آسیب مواجه شود و به همین دلیل از رقیب و یا جریان مقابل حمایت میکنند. این بخش از جامعه در اقلیت قرار دارد و نقش محوری در تصمیمگیریهای کلان جامعه ندارد. در سال 96 برخی از افرادکه به آقای روحانی رأی دادند در گذشته در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند. با این وجود به این نتیجه رسیدند که حضورشان در پای صندوق رأی در سرنوشت آنها تاثیرگذار است و میتوانند با حضور خود تاحدی دغدغههای خود را مرتفع کنند. به نظر من اغلب کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال96 از آقای روحانی حمایت کردند به گفتمان، تفکر و اندیشهای که آقای روحانی آن را نمایندگی میکند رأی دادند و شخص آقای روحانی ملاک عمل آنها نبوده است.
هدف اصلی این عده نیز این بود که گفتمان و اندیشه مقابل روی کار نیاید، لذا اگر به جای آقای روحانی فرد دیگری نیز در انتخابات نامزد میشد که این اندیشه را دنبال میکرد از وی حمایت میکردند. بدون شک یکی از مهمترین دلایلی که مردم در سال92 از آقای روحانی حمایت کردند عملکرد سوال برانگیز دولت آقای احمدینژاد بود. در دولت آقای احمدینژاد تحریمهای بینالمللی علیه ایران شکل گرفت و کشور در بسیاری از زمینهها با آسیبهای زیادی مواجه شد، در نتیجه مردم به دنبال تغییر رویکرد مدیریتی کشور بودند و به همین دلیل از آقای روحانی حمایت کردند.
* گفتمان اعتدال که آقای روحانی آن را نمایندگی میکند پس از انتخابات ریاستجمهوری سال96 و در چهار سال آینده چه تغییراتی خواهد کرد؟ اولویتهای مهم دولت آقای روحانی در چهار سال آینده چه مسائلی خواهد بود؟
** یکی از مطالبات جدی مردم از آقای دکتر روحانی ایجاد فضای باز در عرصه مسائل فرهنگی و سیاسی است. به عبارت دیگر مردم به دنبال این هستند که در هوایی تازه نفس بکشند. مردم به دنبال شرایطی هستند که به راحتی بتوانند برنامههای مفید را تماشا کنند و یا اینکه از فضای مجازی آزادانه استفاده کنند و به راحتی در فضای مجازی فعالیت داشته باشند. از سوی دیگر مردم به دنبال آزادی بیان و آزادی اندیشه هستند و از دولت آقای روحانی انتظار دارند در این زمینه اقدامات موثری انجام دهد. با این وجود در شرایط کنونی مردم سه مطالبه جدی از آقای روحانی دارند که در اولویت خواستههای آنان قرار دارد. این سه اولویت، اشتغال، رونق اقتصادی و کاهش آسیبهای اجتماعی و ایجاد امنیت اجتماعی است. البته بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز ریشه در موضوع اشتغال و بیکاری در جامعه است.
به نظر من بیکاری ریشه اصلی بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. در نظرسنجیهای مختلفی که درباره مطالبات مردم از دولت دوازدهم صورت گرفته این سه مسأله در رتبه نخست قراردارد و بقیه مسائل در اولویتهای بعدی جای میگیرد. بنده در دولت از نزدیک شاهد بودم که رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم و رونق اقتصادی کشور یکی از دغدغههای اصلی آقای دکتر روحانی و اعضای کابینه در چهار سال گذشته بوده است. دولت آقای روحانی بعد از شکستن تحریمها و به نتیجه رسیدن توافق هستهای به دنبال این بود که از طریق جلب سرمایهگذاری خارجی و تقویت تولید داخلی اوضاع معیشتی مردم را بهبود ببخشد. از سوی دیگر بررسی آسیبهای اجتماعی یکی از دغدغههای مقام معظم رهبری بوده که ایشان هر شش ماه یک بار تمام کارگزاران ذیریط نظام را دور هم جمع میکنند تا بتوانند برای آسیبهای اجتماعی چارهاندیشی کنند.
* دیده میشود که برخی از آسیبهای اجتماعی وضعیت خاصی پیدا کرده است؛ مسائلی مانند فروپاشی خانوادهها، افزایش آمار طلاق و اعتیاد و همچنین فسادهای اجتماعی و اخلاقی. چندی پیش فاجعه قتل کودک خردسال در استان اردبیل جامعه و فضای مجازی را ملتهب و نگران کرد. دلیل افزایش آسیبهای اجتماعی چیست؟
** بنده در دوران تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در طول مدت یکسال هرهفته در شورای فرهنگ عمومی با حضور صاحبنظران و نخبگان اجتماعی درباره دلایل فروپاشی خانوادهها و راههای تحکیم نهاد خانواده جلسه برگزار میکردم. به نظر من ریشه بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی را باید در محیط خانواده جستوجو کرد. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی و بهخصوص بیکاری زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. به صورت طبیعی هنگامی که یک جوان تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی و یا کارشناسی ارشد به پایان میرساند انتظار دارد با توجه به تخصصی که دارد مشغول به کار شود. به همین دلیل اگر فضای کار و اشتغال برای این افراد مهیا نشود احتمال ابتلا به هرگونه آسیب اجتماعی برای او وجود دارد. یکی از عوامل اصلی اعتیاد، سرقت و مشکلات اخلاقی در جامعه از اینجا نشأت میگیرد.
هنگامی که یک جوان شغل ندارد و نمیتواند از نظر اقتصادی خود را تأمین کند به صورت طبیعی علاقه به ازدواج نیز پیدا نمیکند و زمینه برای گرایش به فسادهای اخلاقی در جامعه رشد میکند. این وضعیت برای دختران جامعه نیز وجود دارد. هنگامی که پسران شغل نداشته باشند تمایل آنها برای ازدواج کاهش پیدا میکند و در نتیجه دختران نیز با مشکل تجرد مواجه میشوند و زمینه برای آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکند. ما در جامعه نه تنها کار تربیتی و فرهنگی کمتر کردهایم بلکه در برخی موارد شاهد تخریب فرهنگ عمومی هم بودهایم. مردم همواره به مسئولان و تصمیم گیرندگان خود نگاه میکنند.
در نتیجه هنگامی که مردم مشاهده میکنند مسئولی دچار فساد شده، ناامید و سرخورده میشوند. هنگامی که مشاهده میکنند مسئولان کشور در انظار عمومی یکدیگر را به فساد متهم میکنند، اعتماد خود را نسبت به نظام و ساختار سیاسی از دست میدهند. این مسأله به خصوص از سال84 به بعد در کشور شکل گرفت. از سال84 و با روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد، توهین، افترا و بازی کردن با آبروی دیگران آن هم در ردههای بالا در کشوربه وجود آمد و به قسمتهای مختلف جامعه سرایت کرد. اگر یکی از مسئولان کشور در پیشگاه مردم دروغ بگوید و سخنانی را به زبان بیاورد که واقعیت ندارد، این بداخلاقی به درون جامعه سرایت میکند.
* آیا نمیتوان با توجه به غنای فقهی و حقوقی که از آن برخوردار هستیم، نارساییهای قانونی را برطرف کرد؟ آیا نمیتوان برای رفع موانع و نارساییهای احتمالی قوانین را در جهت بهتر شدن تغییر داد؟
** در اینکه برخی از قوانین ما دارای مشکلاتی است با شما موافق هستم اما به نظر من همه آسیبهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه ما ریشه در قوانین ندارد و ضرورتی به تغییر آنها نیست. به عنوان مثال حادثهای که برای کودک خردسال در استان اردبیل رخ داد و واکنشهای زیادی را به همراه داشت، ارتباطی با نقص احتمالی قوانین ندارد. در طول تاریخ، همواره انسانهای حیوان صفتی وجود داشتهاند که دست به جنایتهای بزرگی زدهاند. در دهههای گذشته نیز مشابه این اتفاقات در کشور ما رخ داده است. به عنوان مثال ماجرای قاتل زنجیرهای که به «خفاش شب» معروف شد و همچنین فردی که در مشهد زنان را به قتل میرساند، اتفاقاتی است که در گذشته نیز وجود داشته است.
ریشه این اتفاقات نیز عمدتا به عقده گشایی جنسی و یا حرص و طمع مالی بازمیگردد. در حادثه قتل آتنا دختر خردسال اردبیلی نیز هر دو انگیزه جنسی و مالی وجود داشته است. در اغلب این جنایتها فرد قاتل فاقد تعادل روانی است و به همین دلیل دست به این جنایت میزند. با این وجود نوع و شیوه برخورد دستگاه قضائی نیز در پیشگیری از این اتفاقات اهمیت دارد. بدون شک اگر قوه قضائیه با اینگونه اتفاقات برخورد قاطعتر و سریعتری داشته باشد زمینه تکرار این اتفاقات از بین میرود.
* در حالی که احساس میشد پایگاه رأی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 افزایش یافته، چرا فشارها بیشتر شده است؟
** ریشه بسیاری از این اتفاقات به فقدان تحزب در ایران باز میگردد. هنگامی که احزاب موثر در کشور وجود نداشته باشد فضا برای رفتارهای رادیکال بیشتر مهیا میشود. متأسفانه بسیاری از احزابی که در کشور وجود دارند موفق نشدهاند مردم را با خود همراه کنند. از سوی دیگر جریانهای سیاسی موجود تعریف دقیقی از منافع ملی ندارند و برخی از جریانهای سیاسی نیز که منافع ملی را برای خود تعریف کردهاند در اغلب موارد، منافع باندی و گروهی خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند. در اغلب کشورهای جهان هنگامی که انتخابات به پایان میرسد اقلیتی که شکست خورده به رأی مردم احترام میگذارد و پس از انتخابات یا از رأی اکثریت حمایت میکند و یا اینکه خود را کنار میکشد و در مقابل جریان رقیب سکوت میکند. اما در کشور ما برخی به دنبال این هستند که به هر شکل در قدرت حضور داشته باشند و اگر مردم از آنها حمایت نکنند جریان پیروز انتخابات را تخریب میکنند.
در طول چهار سال گذشته جریان رقیب همواره این مساله را مطرح میکرد که آقای روحانی رئیس جمهور یک دورهای است. لذا از همه ابزارها و ظرفیتهای خود استفاده کردند تا آقای روحانی به یک رئیس جمهور یک دورهای تبدیل شود. به همین دلیل نیز سه سناریو طراحی کرده بودند که این اتفاق رخ بدهد. نخست اینکه به اندازهای به آقای روحانی فشار بیاورند که ایشان احساس خستگی و ناامیدی کنند و در صحنه انتخابات حضور پیدا نکند. البته آقای دکترروحانی نیز در برخی مقاطع دچار تردید شده بودند که مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی به ایشان تأکید کردند حتما باید در انتخابات شرکت کنید. سناریوی دوم که مورد نظر اتاق فکر رقیب بود اینکه شرایطی را ایجاد کنند که صلاحیت آقای روحانی در شورای نگهبان تأیید نشود. این شایعه بهگونهای بود که جریان اصلاحات و برخی حامیان آقای روحانی به فکر افتادند که یک کاندیدای پوششی در کنار آقای روحانی معرفی کنند و به همین دلیل نیز آقای جهانگیری در انتخابات ثبت نام کردند.
سناریوی سوم نیز این بود که در جریان مبارزات انتخاباتی به اندازهای وجهه رئیس جمهوری را تخریب کنند که مردم از آقای روحانی حمایت نکنند و ایشان در انتخابات شکست بخورد. هر سه سناریو شکست خورد و آقای روحانی با رأی24 میلیونی دوباره به ریاست جمهوری برگزیده شدند. این جریان پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز حاضر نشد نتیجه انتخابات را بپذیرد و لذا برخی از عناصر آنان مطرح میکنند که رأی مردم ملاک عمل نیست. این جریان به اندازهای به برنامههای خود اطمینان داشت که یکی از روزنامههای آنان سه روز قبل از انتخابات تیتر زد که «آخر هفته روحانی رفته!» بدون شک اگر برای شکست آقای روحانی برنامهریزی نکرده بودند با این صراحت و اطمینان سخن نمیگفتند. با این وجود مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال96 با حمایت قاطع از آقای دکترروحانی نشان دادند که تسلیم جوسازیها و فضا سازیها نمیشوند. من به دولت آینده بسیار امیدوارم و اطمینان دارم که آقای دکتر روحانی در چهار سال آینده عملکرد موفقی از خود برجای خواهد گذاشت.
* برخی از اصلاحطلبان در سال پایانی دولت براین باور بودند که سهم اصلاحطلبان باید در دولت آینده افزایش پیدا کند. این در حالی است که به تازگی آقای عارف نیز عنوان کرده آقای روحانی با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده، اما بعد از پیروزی در انتخابات ارتباط بین دولت و اصلاحطلبان کمرنگ شده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
** در این مساله که آقای روحانی با حمایت همه جریانات همراه از جمله اصلاحطلبان پیروز شده است هیچ شکی وجود ندارد و کاملا روشن است. بدون شک اگر اصلاحطلبان در صحنه حاضر نمیشدند امکان پیروزی آقای روحانی در انتخابات وجود نداشت و این موفقیت به دست نمیآمد. با این وجود هیچ کدام از جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا نباید به دنبال سهمخواهی از دولت باشند. جریانهای سیاسی باید افراد متخصص، متعهد و شایسته را به ایشان معرفی کنند تا کار انتخاب اعضای کابینه برای آقای روحانی آسانتر شود. دست آقای روحانی باید در انتخاب اعضای کابینه خود باز باشد. ممکن است ایشان براساس شایسته سالاری فرد متخصص و متعهدی را از یک جریان دیگر انتخاب کند، لذا هیچ جریان و گروهی نباید مدعی شود که چون ما در انتخابات از آقای روحانی حمایت کردهایم در نتیجه ایشان باید سهم بیشتری در کابینه برای ما در نظر بگیرد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/191913
ش.د9602497