(روزنامه آسمان آبي – 1396/08/01 – شماره 94 – صفحه 11)
پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، مهمترین موضوعی که ذهن تحلیلگران سیاسی را به خود مشغول کرد، مسئله جایگزینی نظم جدید پس از جنگ سرد و پرشدن خلأ ناشی از نظام توازن قوای دوقطبی بود. در این میان انگشت اشاره دانشمندان علم سیاست بهسوی قدرتهای نوظهوری نشانه رفت که در دهه 1990 میلادی سربرآورده بودند و چین با جمعیت بیش از یکمیلیارد نفر، وسعت سرزمینی و رشد اقتصادی حیرتانگیز برجسته تر مینمود. درعینحال به نظر میرسید روند پیشرفت بشر، جهان دو قطبی یا تک قطبی را از سکه خواهد انداخت و بهزودی نظام بینالملل شاهد جهانی چندقطبی با حضور قدرتهای منطقهای در چندقاره خواهد بود که چین یکی از آنهاست.
اکنون نزدیک به سهدهه از پایان جنگ سرد میگذرد و به نظر میرسد با افزایش نقش چین در نظام بین الملل و به موازات آن روسیه و برخی کشورهای متنفذ منطقهای، نظریه جهان چندقطبی نافذ بودهاست. «جمهوری خلق چین» طی سهدهه اخیر بهخاطر رشد اقتصادی، لزوم دستیابی به بازار فروش کالا و افزایش نیاز به منابع تامین انرژی، سیاست منحصربهفرد و مستقلی اتخاذ کرد که مهمترین ویژگی آن «همسازی» با سیاست شرکای تجاری از یک سو و «حرکت به موازات آمریکا و سایر قدرتهای رقیب و نه در مقابل آنان»از سوی دیگر است. از سوی دیگر پکن با استفاده از قدرت و نفوذ خود در شورای امنیت سازمان ملل بهعنوان عضو دائم و برخوردار از حق وتو و نیز شرکت در پیمانهای منطقهای و بین المللی و حضور در مذاکرات مربوط به بحرانهای مهم بینالمللی ازجمله کرهشمالی و پرونده هستهای ایران سیاست چندجانبهگرایی را دنبال کردهاست.
بنابراین سوالی که وجود دارد، این است که آیا چین در آینده نقش شوروی را در مقابل آمریکا بازی خواهد کرد و وارد یک رقابت براساس موازنه قوا خواهد شد؟ واقعیت این است که پاسخ به این سوال در جهان سیاست چندان ساده نیست. بهخصوص اینکه روابط چین و آمریکا همیشه پیچیده و گاهی متناقض بوده و دچار نوسان و در مقاطعی پیشبینیناپذیر بوده است. اما با بررسی سیاست دوکشور و مقایسه رویکردهای آنان در سیاست خارجی، حدسهای علمیتری میتوان زد. از این جهت بررسی سیاست چین در خاورمیانه و آفریقا و مقایسه آن با سیاستهای آمریکا به تبیین موضوع کمک میکند. نخست، چینیها برآنند تا بهآرامی روابط خود با کشورهای خلیجفارس را تحکیم و مناسبات راهبردی خود در منطقه را توسعه دهند، اما در مقابل سیاست آمریکا دخالت در امور کشورها و تغییر رژیم است. دوم، رویکرد آمریکا در روابط با کشورهای منطقه دخالت در مسائل حقوق بشری است، اما سیاست چین حفظ استقلالنظر و عمل در این کشورهاست.
بر همین اساس روابط چین با کشورهای منطقه و بهخصوص کشورهایی که بیشتر مورد فشار حقوق بشری آمریکا قرار داشتهاند، در دهههای گذشته از ثبات برخوردار بوده است. سوم، از نظر کشورهای منطقه چین بازیگری جدید است که بهدلیل نداشتن سابقه استعمار، شریک اقتصادی موجه است و مانند آمریکا درصدد تغییرات سیاسی در منطقه نیست. حتی پس از آغاز انقلابهای عربی در سال 2011 نیز مولفههای سنتی و اقتصادمحور سیاست خاورمیانهای پکن مانع از ایفای نقش موثر این کشور در فرآیندهای اخیر سیاسی و اجتماعی منطقه شدهاست. چهارم، نیاز برخی کشورهای خاورمیانه به تعدد در شرکای استراتژیک موجب شد تا با تغییر جایگاه چین در نظام بینالملل، پکن جایگاه محوریتری در روابط خارجی این کشورها پیدا کند.
بر این اساس، روابط با چین ظرفیتهای جدیدی را در اختیار برخی کشورهای قرار دادهاست. پنجم، چین سیاست دیپلماسی چندجانبهگرایانه را در پیش گرفته و از یک سیاست خارجی عملگرایانه پیروی میکند. به عبارت دیگر چینیها تعمدی در تنگکردن جای آمریکا در خاورمیانه و آفریقا ندارند و منافع خود را به موازات ایالات متحده و نه در تقابل با آن تعریف میکنند. این به کشورهای منطقه فرصت میدهد خود را مقید به حضور در یارکشیهای منطقهای نبینند. رویهمرفته، مقایسه رویکردهای سیاست خارجی دوقدرت بزرگ و بهویژه توجه به سیاست چین و روند این روابط نشان میدهد چین در پی رویارویی نیست، بلکه تفاوتهای ماهوی بین دورقیب اقتصادی بزرگ در سالهای آتی میتواند خطوط اصلی الگوهای دوستی یا دشمنی را تعیین کند.
پکن و واشنگتن از مدلهای متفاوتی در تعامل با کشورهای منطقه پیروی میکنند و بهنظر میرسد سیاست چین محبوبیت بیشتری دارد. درعینحال چین معتقد است نظام بینالمللی مطلوب همان نظام چندقطبی است که با نظام بینالمللی موردنظر آمریکا نهتنها متفاوت، بلکه در تعارض است. بر همین اساس سیاست دوقدرت درباره خاورمیانه هم متفاوت است و این تفاوت میتواند زمینهساز تعیین الگوهای دوستی و دشمنی و تغییر معادله در سالهای آتی باشد. با این همه، آینده روابط دوقدرت بر پاشنه پیچیدگی و پیشبینیناپذیری میچرخد.
ضمن اینکه در حال حاضر چینیها در حال گسترش سریع نیروی دریایی خود در خاورمیانه هستند که نزدیکشدن به خطوط قرمز آمریکا در منطقه محسوب میشود. همچنین نخستین پایگاه نظامی خارجی چین در کشور کوچک جیبوتی در تنگه استراتژیک بابالمندب در اواخر سپتامبر 2017 بدون سرو صدای زیادی افتتاح شد و چین در برخی از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه ازجمله فلسطین رسما از تشکیل دودولت حمایت کرده و در بحران سوریه نیز به قطعنامههای پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت رای منفی دادهاست. از این جهت باید دید آیا سیاست چندجانبهگرایی پکن بر سیاستهای مداخلهگرانه و متهورانه واشنگتن غالب خواهد شد.
https://asemandaily.ir/post/5486
ش.د9603075