حقوق بشر از دیدگاه اسلام و بحث و تحقیق پیرامون آن یکی از موضوعات اساسی است، بحث و بررسی حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و مقدمات، منابع و امتیازات این نظام حقوقی نیازمند بررسی است.
بحث و بررسی حقوق بشر با استناد به نص شرع اسلام دارای سابقه و ریشهای است که قرنها قبل از اینکه دولتها یا قوانین اساسی یا سازمانهای بینالمللی و مانند آنها وجود داشته باشند بوده و موضوع دیگر این است که حقوق بشر صرفا به مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه یک حقوق عام است، برای همه بشر بدون هیچگونه استثنایی به خاطر دین، جنس، سرزمین یا موضوع دیگر.
در حقوق اسلام، مستندات و منابع حقوق بشر از قرآن، سنت، عقل و اجماع و تا اندازهای از عرف و عادات مسلم اخذ میگردد. حقوق اسلامی برخلاف قوانین موضوعه، فقط از عقل و وجدان انسان سرچشمه نمیگیرد. در حقیقت شریعت اسلامی عبارت از لایحهای شامل و کامل و متنوع برای حقوق بشر و آزادیهای انسان است. این لایحه از خلال متن قرآن کریم، سنت، پیامبر، اجتهاد فقها، بیان شده است و میشود. ایجاد هماهنگی بین حقوق فردی، اجتماعی مادی و معنوی از دیدگاه اسلام فقط با بکارگیری صحیح دستورات قرآن امکانپذیر است.
تفاوت حقوقبشر اسلامی با تعاریف متعارف بشری
اصطلاح حقوق بشر که در میان جوامع و در زبان اندیشمندان، صاحبنظران حقوق و سیاست و گروههای دیگر در قرن اخیر معروف شد، دارای یک نظریه و دیدگاه مخصوص و معروف است؛ زیرا روی بعضی از حقوق که بهعنوان اساس و پایه انسانیت بهحساب میآید، متمرکز میشود. اگر فرض را برصحت این موضوع بگذاریم آن وقت این معنا را میدهد که نظریه عام حقوق بشر در میثاقها و اعلامیهها صرفا مبادی و مبانیای را در بر میگیرد که هیچ شخصی خود را به آن ملزم نمیداند، اما این موضوع در دین اسلام اینگونه نیست و کاملا متفاوت است. وقتی خصوصیات حقوق بشر در اسلام را بیان میکنیم مشاهده میکنیم که این شریعت و این دین آنچنان جایگاهی رفیع برای اصول قائل است که آن را به منزله واجبات و تکالیف میداند و اینگونه به آن منزلت و قوه الزام میبخشد.
به هرحال، بینش اسلامی نسبت به بشر دارای اصولی است که بر مبنای آنها تمایز مبانی این بینش با بسیاری از آموزهها و نظریههای بشرشناسانه روشن میشود. این اصول و نگرشها مبانی نظری حقوق بشر اسلام است و شالوده تمامی آنها را نگرش توحیدی یا خدا محوری مبنای حق تشکیل میدهد و سایر نگرشهای مرتبط نیز در زمره متفرعات نگرش اخیر محسوب میگردد.
حقوقبشر اسلامی بر پایه خداباوری
یکی از مبانی و مبادی حقوق بشر در اسلام توحید و خدامحوری است که اساسیترین مفهوم در جهانبینی اسلامی است. اصلی که شالوده و زیربنای تمامی اصول و فروع دین اسلام را تشکیل میدهد. در نگرش توحیدی و خدامحورانه کل نظام هستی منشعب از وجود محض و یکتای الهی است. تعبیر فلسفی «توحید در وجوب وجود» ناظر به همین معناست.
عدالت محوری از مبانی دیگر است، عدل مفهوم مخالف ظلم و از نامهای خداست. که از اصول اولیه دین مبین اسلام میباشد. از قدیمترین روزگاران پیرامون این کلمه زیبا سخنان شیرین، اما نارسای فراوان گفتهاند و شنیدهایم، ولی تعریف جامع و مانعی که حد و رسم منطقی آن را بیان کند ندیدهایم. روح عدالت نهفته در حقوق بشر که از اعماق عدالتخواهی اسلام نشأت میگیرد، سرشت فردگرایی و اصالت فرد را در حوزه حقوق بشر کمرنگ و بیاعتبار میسازد و به آن خصلت عادلانه میبخشد. مفهوم این اصل، آن است که حقوق بشر نمیتواند از چارچوب عدالت بیرون باشد و عدالت یکی از معیارهای سنجش حقوق بشر است، چنانکه خدامحوری نیز چنین بود.
از مفاهیم بنیادین حقوق بشر، همان باور داشتن به شأن، حیثیت و کرامت انسان است که از این لحاظ تمامی افراد بشر روی زمین برابرند.انسان در دیدگاه مکاتب الهی، بویژه اسلام، آفریدهای است شریف، با ارزش و دارای کرامت ذاتی و فطری. بدون شک، کرامت انسانی را میتوان یکی از مهمترین مبانی نظام حقوق بشر اسلام و تمامی حقهای مندرج در قواعد بشردوستانه دانست.
کرامت انسان از جانب خداوند بهصورت مطلق بیان شده است، بنابراین حقوق بشر در اسلام همچنین شامل حقوق انسان از جمله آزادیهای اساسی او میشود و فرقی نمیکند این حقوق و آزادیها شخصی باشد، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی، همه را در برمیگیرد.
صلحمداری نیز از دیگر مبانی و مبادی حقوق بشر در اسلام است، موضوع صلح از مسائلی است که با آغاز زندگی بشر قرین بوده است. پیامبران و مصلحان اجتماعی در این امر دستورات مختلفی صادر و مسائل گوناگونی را بیان کردهاند. در اسلام صلح و سلام به معنی دور بودن از آفات، بلایا و خطرها آمده است. از دیدگاه قرآن صلح ارزش و هدف است. هدف از صلح مصلحتگرایی نیست، خودِ صلح مصلحت است؛ زیرا با زندگی فطری انسانها سازگارتر است و در شرایط صلح، رشد و تعالی انسان و تفاهم برای رسیدن به توافقها و سرانجام به یگانگی آیین بشری و گرایش انسانها به حق امکانپذیر است. این همان دیدگاهی است که به تعبیری در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر هم قید شده است.
تصریح حقوقبشر اسلامی برحقیقتطلبی
شریعتمحوری یکی دیگر از مبانی و مبادی حقوق بشر در اسلام است، نکته بسیار مهم در دیدگاه اسلام در زمینه مسائل حقوق بشر، وحدت جایگاه حقوق بشر و شریعت است که هر دو ریشه در فطرت انسان دارد. از این رو، رابطه حقوق بشر با شریعت مانند رابطه حقوق بشر با قواعد حقوقی موضوعه نیست.
حقوق بشر حاوی اصول حاکم بر قواعد حقوقی موضوعه است و این ویژگی به خاطر آن است که حقوق بشر ریشه در فطرت انسان دارد و قواعد حقوق موضوعه باید در راستای فطرت باشد. لکن مطابق یک تعبیر، از آنجا که شریعت الهی نیز همچون حقوق بشر ریشه در فطرت دارد هرگز این دو نمیتواند در مقابل هم بهصورت معارض یکدیگر قرار گیرند. حقوق بشر بخشی از شریعت اسلام است و در کمتر حکمی از احکام اسلام میتوان مواردی را یافت که در آن به نوعی حقوق بشر دیده نشده است.
یکی از مهمترین اصول نظری حقوق بشر، حقیقت محوری است؛ اصلی که در تبیین و تضمین حقوق بشر نقش اساسی دارد. حق محوری در اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است که هر موضوع مهم و بنیادینی در دین به حق و حقانیت نسبت داده شده است. اسلام دینی است که بخش عظیم تعالیم آن در راستای تجلیل از مرتبت انسان و برای تکمیل و تعالی کرامت او اختصاص یافته است. به همین دلیل نخستین مدافع منحصر به فرد حقوق بشر و منادی آن در جهان بوده است. اسلام قرنها به سبب حمایت از حقوق بشر مورد قهر و ستم صاحبان قدرت و ثروت بوده است و نخستین گردانندگان و حامیان آن کسانی بودهاند که از حقوق و آزادیهای خود محروم بوده و به امید رسیدن به حقوق از دست رفته خود به اسلام پناه میبردهاند.
اسلام اولین مرجع و منبعی بود که مبادی مخصوص حقوق بشر در کاملترین صورت و وسیعترین دامنه را مقرر کرد و امت اسلامی در زمان پیامبر و بعد از آن نسبت به سایر امتها و ملتها در این زمینه پیشگام بودند و دموکراسیهای امروزی پیوسته در این زمینه از دین اسلام عقب بودهاند. از جمله مزیتهای حقوق بشر در اسلام این است که این موضوع یک مساله اعتقادی است، زیرا انسان ذاتا و فطرتا دارای کرامت در نزد خداوند است و آنقدر در پیشگاه خداوند از جایگاه رفیع و با عظمتی برخوردار است که او را جانشین خود کرده است.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2945913352641484274
ش.د9601909