کرمانشاه >>  عمومی >> مقاله
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۳  ، 
کد خبر : ۳۱۲۳۲۵
واگرایی‌های قومی – فرقه‌ای در ایران (1)

تنش های قومی- فرقه ای در ایران منشأ خارجی دارد

هدف مطلوب ایالات ‌متحدۀ آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی از گسترش واگرایی‌های قومی - فرقه‌ای، تضعیف اقتدار و مشروعیت سیاسی – ایدئولوژیک حاکمیت، افزایش ناامنی در داخل و جلوگیری از شکل‌گیری یک نظام امنیت دسته‌جمعی توسط کشورهای عربی- اسلامی خاورمیانه است.
پایگاه بصیرت / محمدباقر عباسی

امنیت و تأمین آن یکی از دغدغه‌های پُردامنه حکومت‌ها و جوامع انسانی است. امنیت ملّی به الزاماتی اشاره دارد که بقای کشور را با به‌کارگیری اقتصاد، ارتش و توان سیاسی و استفاده از ابزار دیپلماسی تأمین می‌کند. امنیت ملّی متأثر از مؤلفه‌های داخلی و خارجی با دخالت متغیرهای فراوانی است که رفتار و کنش حکومت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. موضوع امنیت پس از جنگ سرد، از کشورها به سمت افراد و گروه‌های محلی در حال چرخش و تغییر بوده است. به ‌عبارت‌دیگر، رویکردهای سنتی به امنیت از توجه به امنیت حکومت‌ها و کشورها، مورد چالش واقع‌شده و نگرش‌های درون کشوری به امنیت افزایش ‌یافته است. در چنین شرایطی، سنجش امنیت در سطح ملّی و سرزمینی مدنظر است و محدودۀ آن مرزهای جغرافیایی واحد سیاسی را مورد توجه قرار می‌دهد. اگر چه قوم و قومیت پدیده‌های جمعی است که از همبستگی، اراده‌ای کم‌ و بیش روشن، قابلیت سازمان‌ یافتگی، دفاع از خویش و تداوم یافتن برخوردار است، خواست سیاسی آن‌ها بر اساس ساختار سیاسی مسلط، مطالبات قومی و تحولات زمینه‌ای متعددی است که نحوۀ کُنش آن‌ها را تعریف و هدایت می‌کند.
رابطۀ حکومت مرکزی با گروه قومی تابع درجة اجتماعی شدن این گروه‌ها و اقلیت بودن آن‌ها در ساخت ملت است. اقلیت در برابر اکثریت معنی پیدا می‌کند. اقلیت در قالب یک واحد کلانتر مانند کشور، شهر، سرزمین مشترک، ملت، جامعه، روستا و نظایر آن در برابر بخش بزرگ‌تر آن یعنی اکثریت مطرح می‌شود. اقلیت واجد صفاتی نظیر زبان، قومیت و مذهب است که هویت آن را در قبال محیط پیرامون توضیح می‌دهد و آن را در شرایط حاشیه‌ای ناشی از فرودستی کمیتی و در عین‌ حال سیاسی، اجتماعی¬، اقتصادی و حتی فرهنگی قرار می‌دهد.
اقلیت‌ها به دو صورت در قالب واحدی کلی مانند کشور، شهر یا جامعه و ملت قرار دارند. صورت اوّل اقلیت‌های فضایی هستند که همزمان با برخورداری از صفات ویژۀ خود، دارای فضای جغرافیایی یا زیستگاه اختصاصی و مجزا از سرزمین و زیستگاه اکثریت‌اند. به عبارتی، سرزمین مادری و زیستگاه آن‌ها در بستر تاریخ به آن‌ها تعلق داشته و امروز در حاشیه یا داخل یک کشور قرارگرفته‌اند. این‌گونه اقلیت‌ها در صورت برخورداری از وزن ژئوپلیتیکی بالا یا نزدیک به اکثریت، در صورت وجود خودآگاهی درونی، سبب شکل‌گیری احساس خود مختاری یا آرمان سیاسیِ استقلال و تشکیل دولت ویژه می‌شوند. صورت دوم اقلیت‌هایی هستند که به ‌صورت جزایر پراکنده، درون فضای اکثریت و زیستگاه مشترک زندگی می‌کنند و تکاثف اجتماعی و جغرافیایی هم ندارند.
اقلیت‌های منسجم و دارای سرزمین و فضای جغرافیایی دیرینه به «اقلیت‌های اکولوژیکی» Ecological) Minorities) معروف‌اند و گروه دوم، اقلیت‌های اجتماعی یا ادغام‌شده در ساخت اجتماعی مسلط‌اند.
تکثر قومی – فرقه‌ای از شاخصه‌های بافت جمعیتی ایران است و دشمنان نظام اسلامی با آگاهی از این ویژگی و بهره‌برداری هدفمند از ابزارهای جنگ روانی، همسو با گسترش تهدیدهای برون‌مرزی، برنامه‌ریزی می‌کنند تا ناسیونالیسم قومی و حمایت مادی- معنوی خزنده از جریان‌های افراطی همچون وهابیت و سلفی گری را نیز در جهت گسترش اختلاف میان شیعیان و سنی‌های داخلی و منطقه‌ای افزایش دهند.
در شرایط کنونی، هدف مطلوب ایالات ‌متحدۀ آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی از گسترش واگرایی‌های قومی - فرقه‌ای، تضعیف اقتدار و مشروعیت سیاسی – ایدئولوژیک حاکمیت، افزایش ناامنی در داخل و جلوگیری از شکل‌گیری یک نظام امنیت دسته‌جمعی توسط کشورهای عربی- اسلامی خاورمیانه است.
به ‌عنوان ‌مثال: یکی از ابزارهای تهاجم نرم‌افزاری انگلستان، از اوایل قرن بیستم تاکنون، ایجاد فرقه‌های جدید، مانند: بهائیت در ایران، وهابیت در عربستان، قادریه در هندوستان و...، یا گسترش ناسیونالیسم قومی مانند: پان کُردیسم، پان‌تُرکیسم و پان‌ایرانیسم است و مشاهده می‌شود که در شرایط حساس کنونی نیز رگه‌هایی از این سیاست، به ‌صورت هدفمند و مدیریت ‌شده علیه امنیت ملّی و تمامیت ارضی کشور عزیزمان در حال برنامه‌ریزی است.

تاریخ و پیشینۀ چالش‌های قومی- فرقه‌ای در ایران:
نگاهی به چالش‌های قومی صد ساله اخیر، به ‌ویژه بعد از تحولات مشروطه‌خواهی و جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که گرایش‌های قومی در ایران، مورد توجه قدرت‌های خارجی و ابزار اعمال فشار آنان بر حکومت مرکزی بوده است. در اغلب بحران‌های جدایی‌طلبانه یا چالش‌های سیاسی قوم گرایانه، علایق و گرایش‌های قومی دستمایه دخالت نیروهای بیگانه در سرنوشت کشور و تضعیف حاکمیت ملّی توسط گروه‌های قومی به نفع کشورهای قدرتمند غربی و شرقی بوده است.
تحرک‌های فرقۀ دموکرات در آذربایجان و شیخ خزعل در خوزستان بعد از انقلاب مشروطه و احزاب و گروه‌های مسلح در کردستان و غائله «خلق عرب» در خوزستان بعد از انقلاب اسلامی و برخی چالش‌های قومی در آذربایجان، خوزستان، ترکمن‌صحرا و بلوچستان در سال‌های بعد از انقلاب به ‌وضوح نقش عوامل خارجی در شکل‌گیری منازعات قومی و تقویت ناسیونالیسم قومی را نمایان می‌سازد.
بی‌شک حفظ و حراست از نظام و حاکمیت ملّی ایجاب می‌کند که نسبت به نقش عوامل خارجی در شکل‌گیری بحران‌های قومی توجه جدی داشته باشیم. همچنین بررسی همه ‌جانبه عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر گرایش‌های قومی و چالش‌های ایجاد شده در این زمینه امری ضروری است؛ چرا که تحریک‌های خارجی در بستر مطالبات و انگیزش‌های داخلی زمینۀ بهتری برای ظهور و بروز مناقشات قومی فراهم می‌آورد.

اهداف دشمنان از گسترش تنش‌های قومی – فرقه‌ای در ایران:
مهم‌ترین اهداف ایالات‌ متحدۀ آمریکا، انگلستان و رژیم غاصب صهیونیستی از گسترش واگرایی‌های قومی – فرقه‌ای در داخل کشور و منطقه عبارت است از:
1. افزایش شکاف سیاسی- فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عربی سُنی منطقه:
کشورهای غربی با اتهام‌هایی هم چون کمک جمهوری اسلامی ایران به شیعیان عراق، لبنان، بحرین، یمن و عربستان و همچنین حمایت ایران از جبهۀ مقاومت در سوریه، و نقض اقلیت‌های قومی- مذهبی تلاش می‌کنند، کشورهای همسایه را به اقدام متقابل و دخالت در امور داخلی ایران، از طریق تحریک گروه‌های قومی استان‌های مرزی و تبلیغ فرقه‌هایی هم چون وهابیت ترغیب کنند و از طرفی توجه حاکمان کشورهای عربی را به‌ جای تمرکز بر تجاوزها و اهداف توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی، متوجه جمهوری اسلامی ایران کنند.
2. تضعیف انسجام ملّی مردم ایران:
در استان‌های مرزی ایران، به ‌ویژه در هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی، رگه‌هایی دال بر گسترش تنش‌های قومی – فرقه‌ای متأثر از دخالت عوامل خارجی مشاهده می‌شود. به‌گونه‌ای که شواهد نشان می‌دهد، ایالات‌متحده و انگلستان، برنامۀ مدونی را برای افزایش واگرایی داخلی، با تأکید بر دو عامل قومیت و فرقیت تدارک دیده‌اند تا از این طریق در جهت تضعیف انسجام ملّی ایران اسلامی گام بردارند.
3. بسترسازی برای حرکات افراطی و ایجاد آشوب‌های قومی- فرقه‌ای مسلحانه:
رهبران فرقه‌های مختلف، دستورهای خود را نشأت‌گرفته از یک پشتوانه مذهبی می‌دانند که توجیه مناسبی برای طرفداران آن‌ها، در انجام حرکت‌های افراطی است. افرادی که عضو فرقه‌های مذهبی الحادی‌اند، اعمال خشونت‌طلبانه خود را به ارزشی‌های ایدئولوژیک کاذب منشعب می‌کنند و از آغاز توسط رهبران سیاسی- مذهبی خود شستشوی مغزی داده می‌شوند تا آمادگی روانی لازم را برای اجرای خواست رهبران خود داشته باشند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات