اگر قصد احصای مهمترین عوامل شکلدهنده وضعیت اقتصادی امروز کشور را داشته باشیم، بدون شک سه عامل شیوع ویروس کرونا، سوء مدیریت اقتصادی و بی توجهی به اقتصاد مقاومتی مهمترین عوامل بحرانساز اقتصاد کشورمان خواهند بود که تبعات ناشی از این سه عامل به وضوح معیشت و اقتصاد آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار داده است.
نمود بیرونی این مسئله را میتوان در ظهور و بروز و البته شدت یافتن برخی آسیبهای اجتماعی به خوبی مشاهده کرد.
پدیده «کودکان کار» از جمله آسیبهای اجتماعی ملموسی است که این روزها بیش از هر زمانی در گوشه و کنار شهرهای پر جمعیت کشور ما قابل مشاهده است؛ اما مراد از کودکان کار تنها کودکان گل فروش و کارگر سر چهار راهها نیست.
بلکه این روزها در سایه رواج بیحد و حصر فضای مجازی شاهد ظهور پدیده «کودکان کار مجازی» در شبکههای اجتماعی پر مخاطب کشورمان با محوریت اینستاگرام هستیم.
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند، به طوری که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند.
بر همین اساس کودکان کار مجازی هم کودکانی هستند که به واسطه جذابیتهای کودکانه خود از سوی پدر و مادر به ابزاری برای جذب دنبالکننده در فضای مجازی و کسب درآمد از طریق تبلیغات تبدیل میشوند و جالب اینکه والدین آنها این اقدام خود را سوء استفاده تلقی نمیکنند.
امروزه به دلیل فقدان قانونگذاری مناسب در حوزه فضای مجازی کشور و فرهنگسازی نامناسب در رابطه با پیامدهای استفاده غیر هوشمندانه از این بستر نوین ارتباطی شاهدیم که برخی از والدین در کوران رقابتهای پوچ فضای مجازی، کودک خود را اسیر قالب پست یا استوریهای گوناگون کرده و از این طریق درآمد قابل توجهی کسب میکنند.
برای نمونه، با یک جستوجوی ساده در اینستاگرام میتوان صدها کودک و نوزاد ایرانی را مشاهده کرد که به دلیل زیبایی کودکانه یا یک توانایی خدادادی از سوی والدینشان به مدل تبلیغاتی بدل شده و در صفحات ساخته و پرداخته والدین خود به تبلیغ کالاهای مختلف مشغولند.
آن هم در حالی که بر اساس قواعد و قوانین مختلف داخلی و خارجی استفاده ابزاری از کودکان آزار آنها محسوب میشود؛ چرا که این قبیل رفتارها اثرات جبرانناپذیری بر سلامت روانی کودکان گذاشته و تبعات آن دامنگیر آینده جامعه میشود.
شگرد خانوادههای درگیر این آسیب به این صورت است که در ابتدا ویدئویی اصطلاحاً بامزه از کودک خود منتشر میکنند، مانند ویدئوی پسر بچهای که از وضعیت سیاسی و اقتصادی گلایه میکند.
در گام بعدی بعد از مورد توجه واقع شدن ویدئو، فرایند موج سواری خانواده آغاز شده و کلیپهای دیگر از کودک منتشر میشود و بعد از جلب توجه عمومی صفحه به ظاهر شخصی کودک در اینستاگرام راهاندازی میشود.
و در بین ویدئوهای کودک کم کم تبلیغات به نمایش در میآید و خواهی نخواهی کودک معصوم به بیلبورد تبلیغاتی اجناس و کالاهای مختلف تبدیل میشود!
با توجه به تبعات این پدیده ناهنجار و همچنین عضویت کشورمان در کنوانسیون حقوق کودک ضروری است که نهادهای قانونگذار کشور با همکاری نهادهای قضایی و انتظامی به این موضوع ورود کرده و مانع از گسترش این پدیده شوم در سطح فضای مجازی شوند.
چرا که بر اساس ماده 32 کنوانسیون حقوق کودک تمام دولتهای پذیرنده باید از استثمار اقتصادی کودکان و سوءاستفاده زیانبار از آنها ممانعت کرده و حامی حقوق آنها باشند.