رذیلتی در انسان میتواند باشد که در زندگی بر اسباب و عللی غیر خداوند متعال اعتماد و تکیه کند. این عوامل، گاهی آشکارند، مانند قوّه بدنی، کسبوکار، دانش، ثروت، زمین و زراعت؛ گاهی نیز غیر آشکارند، همچون عقل، تیزهوشی و سیاستمداری و در هر صورت، همه عوامل، به قدرت خالق یکتا وابسته هستند، امّا انسان در اثر رسوخ این ملکه، گاهی فراموش میکند که در همه امور، علّت حقیقی، تنها خداوند است و هیچ مؤثّری جز او در عالم وجود ندارد؛ بلکه هیچ قوّه و توانی در دار هستی نیست، مگر آنکه بهدست اوست و از او نشئت پذیرفته است.
قرآن کریم در این باره سخن فراوان دارد. از باب نمونه میفرماید: «اسباب و عواملی جز خدا، که شما بر آنها تکیه میکنید، اگر همگی مجتمع شوند، هرگز نمیتوانند حتی یک مگس بیافرینند و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید، نمیتوانند آن را پس بگیرند؛ طالب و مطلوب هر دو ضعیفند.» این صفت رذیله، تبعات و عواقب شومی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. افرادی که به غیر خدا اعتماد و تکیه میکنند، به مفاسدی همچون غیبت، بدزبانی، کینه، نفرت، دستاندازی به حقوق دیگران، دنیادوستی، ذلت، از دست دادن شخصیت اجتماعی، اندوه، غم، پریشانی، ترس و اضطراب دائمی دچار میشوند. از این گذشته در روایات آمده است، خداوند متعال امید کسی را که به غیر او امید داشته باشد، ناامید کرده و هرکس به غیر خدا رو کند، خداوند سبحان او را به همان واگذار میکند. امام جواد(ع) میفرمایند: «مَنِ انْقَطَعَ إِلَی غَیرِ اللَّهِ وَکلَهُ اللَّهُ إِلَیهِ»؛ راهکار نجات از این ملکه ناشایست، تقویت ایمان و اعتقاد و سپس، عمل بر طبق اعتقاد صحیح و عمل بر ضدّ این صفت رذیله است. انسان میتواند با تلقین و با مطالعه آیات و روایات، خود را به این باور برساند که قدرت و عظمت، از آنِ خداست و تنها باید به او توکل و تکیه و اعتماد کرد. پس از تقویت اعتقاد، نوبت عمل است و باید همه امور را به خداوند سبحان واگذار کرده، تنها از او مدد بجوید تا کمکم آن ملکه ناپسند، به ملکه توکّل مبدّل شود. مداومت بر خواندن آیه شریفه «إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعینُ» یا ذکر «لاحول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم» نیز در این زمینه مفید است و باید بهتدریج، این اذکار، از ذکر لفظی به ذکر قلبی و بعد به ذکر عملی ارتقا یابد.