(روزنامه شرق ـ 1394/07/30 ـ شماره 2429 ـ صفحه 6)
چهره و احزاب
اما اگر قرار شود اعتدال را تبارشناسی
کنیم، باید سراغ چهرههای شاخص سیاسی- تئوریک آن، گفتمان و ادبیات تئوریک آن
برویم. چهرههای شاخص این جریان این روزها به گفتمان اصلاحطلبی نزدیکترند و
پیوندهای نزدیکی با این جریان دارند تا اصولگرایی. گفتمان و ادبیاتی هم که
استفاده میکنند همینطور. هاشمی رفسنجانی بر اين باور است که همواره یک اعتدالگرا
بوده و این جریانهای سیاسی راست و چپ یا اصولگرا و اصلاحطلب بودهاند که هر وقت
از تندی و حدت خود کاستهاند، به او نزدیک شدهاند. واقعیت ماجرا اما این است که
او زمانی در اردوگاه اصولگرایی تعریف میشد و این روزها تقریبا در طیف اصلاحات جا
گرفته است و به چهرههای شاخص این جریان نزدیکتر است، هم کنش سیاسیاش و هم
ادبیات سیاسیاش.
حسن روحانی چهره دیگر جریان اعتدال و رئیسجمهوری فعلی است. کنش
سیاسی او هم در این روزها در منتهاالیه چپ اصولگرایی تعریف میشود و مواضعش گاه
کاملا منطبق بر بخشی از خواستههای اصلاحطلبی است. نقدهایی هم که به او میشود،
از جانب اصولگرایان بهویژه اصولگرایان تندرو است. حزب اعتدال و توسعه به دبیرکلی
نوبخت و سخنگوی دولت که در سال 78 تأسیس شد، شاید تنها و مشخصترین حزبی است که
عنوان اعتدال را یدک میکشد و در مقایسه با دیگر احزاب اعتدالی و مستقل خانه احزاب
وزن بیشتری در سیاست دارد. چهار وزیر دولت فعلی از این حزب برخاستهاند. این حزب
هم که در زمان تشکیل، بال راست هاشمیرفسنجانی در برابر کارگزاران که بال چپ او
نامیده میشد، لقب گرفت، در این سالها مدام از اصولگرایی فاصله گرفته و به اصلاحطلبان
نزدیکتر شده است. حزبی که در نخستین کنگره تأسیسش، کاظم جلالی و حمیدرضا حاجیبابایی
اصولگرا به عضویت شورای مرکزیاش انتخاب میشوند (اگرچه بعد از مدتی استعفا میدهند)،
در انتخابات مجلس هشتم، وزن اعضای اصولگرایش به امیررضا خادم و سلمان صفوی محدود
شده بود.
اما واقعیت این است که اعتدال و توسعه فقط یک حزب در قد و قواره احزاب ایرانی است. ما هیچ حزب دیگری که در کنار اعتدال و توسعه مشخصا جریان اعتدال را نمایندگی کند، نداریم. حزب کارگزاران که زمانی به هاشمی بسیار نزدیک بود، اگر این سالها سویههای اصلاحطلبانه پیدا نمیکرد، شاید میتوانست در کنار اعتدال و توسعه، جریان تکنوکرات اعتدالی را نمایندگی کند. اگرچه برخی اخبار حاکی از این است که این حزب تکنوکرات بیتمایل به بازگشت به عصر اعتدالی خود و پیوند با عناصر اصولگرای میانهرو ولی مؤثر در قدرت مانند ناطق نوری نیست.
از سویی درحالحاضر 76 جمعیت و گروه و حزب هم در خانه احزاب عضو هستند که عنوان مستقل و معتدل را یدک میکشند. اینها بیشتر خردهحزباند. تعداد اعضای آنها گاه در حد همان هیأت مؤسس و شورای مرکزی باقی میماند و از انگشتان دست تجاوز نمیکند. این جریان معتدلین و مستقلین نه بدنه مردمی خاصی دارد و نه ایده مرکزیای. بین نفی این و آن «اصلاحطلبی و اصولگرایی» و از آن سو جذب این و آن، سرگردان است. اینها بهوضوح در مقایسه با دو فراکسیون دیگر، جمعی پراکنده، فاقد پشتوانه تاریخی پیوسته، چهرههای شاخص و ادبیات تئوریکاند و در سیوچند سال گذشته تقریبا هیچ حضور مشخصی در فرایند قدرت نداشتهاند. این تکثر عددیشان در خانه احزاب، همزمان با رویکارآمدن دولت اعتدال اما آنها را به اشتباه انداخته که در فضای سیاسی صاحب قدرتاند یا آنها عامل برآمدن دولت اعتدالیاند. قدرتعلی حشمتیان، رئیس فراکسیون مستقلین و اعتدالگراهای خانه احزاب و دبیرکل جمعیت مستقل ایران اسلامی میگوید: «سیاسیون ما را به رسمیت نمیشناختند. در مجلس از منطقه خودم رأی اول را آوردم و در شورای شهر 73 شدم و 15 هزار رأی آوردم. در خانه احزاب ولی من رأی اول را آوردم. تابهحال ما را به بازی نمیگرفتند. ما پیروز شدیم و شعار ما نه افراط نه تفریط بلکه پیروی از خط امام و رهبری است و دنبال واقعیات جامعه هستیم». وزن این جریان اما از اینجا مشخص میشود که میگوید: «به پیشنهاد اصلاحطلبان از من خواسته شد که جای نایب رئیس اول و دوم خانه احزاب عوض شود، باوجود مخالفت همفراکسیونیهایم اما موافقت کردم و احترام گذاشتم. کمالی (از خانه کارگر و جریان اصلاحات) نایبرئیس اول شد و من دوم شدم».
اعتدال و برآمدن روحانی
جریان اعتدالگرا یا اعتدالگرایی در انتخابات 92 توانست به قدرت برسد. حالا آنها که مدتها نام اعتدال را یدک میکشیدند، مدعیاند که عامل برآمدن روحانی، آنها بودند. اما واقعیت ماجرا این است که اگر حمایت کامل جریان اصلاحات و بخشی از جریان اصولگرا که نگران رویکارآمدن تندروها و ناشناختههای جریان خود بودند، نبود، جریان موسوم به اعتدال از وزن سیاسی و بدنه حامی مردمی کافی برخوردار نبود. اگرچه کار در جناح اصولگرایي تفاوتهایی با اصلاحطلبی داشت. اصلاحطلبان در حمایت از نامزد خود اعلام انصراف کردند و یکصدا پشت روحانی آمدند، اما اصولگرایان که چندپاره شده بودند، نه. فقط برخی چهرههایشان پشت روحانی درآمدند و اعلام حمایت کردند. بقیه هم اگر به روحانی رأی داده باشند، نخواستند که بدنه مردمی اصولگرا متوجه شوند که آنها به نامزد مورد اجماع اصلاحطلبان رأی دادهاند. اصولگرایان هیچ پالسی به بدنه مردمی خود مبنی بر حمایت از روحانی ندادند. تندروترها به سوی جلیلی رفتند و بقیه هم میان قالیباف و ولایتی و بعد هم رضایی متفرق شدند. سعید حجاریان معتقد است که اصلاحطلبان از پروژه خود به نفع مردم کوتاه آمدند تا روحانی رئیسجمهوری شود. محمدرضا تاجیک هم دولت روحانی را بیشتر دولت اختلاطی میداند تا ائتلافی. اما فارغ از اینها اصلاحطلبان از نتیجه کار خود تا اینجا راضیاند. اصولگرایانی هم که آن اول اماواگر داشتند یا محافظهکارانه حمایت خود از روحانی را مخفی میکردند با گذشت دوسال از این دولت، بعد از توافق هستهای و در آستانه انتخابات مجلس اصرار دارند که آنها هم حامی روحانی هستند. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز یکی از دو ستون اصلی اصولگرایی چندی پیش از این، از تصویر اصلاحطلبان به عنوان تنها حامی دولت گلایهمند بود. معتقد بود که این حمایت را مجلس اصولگرا در ماجرای تصویب برجام نشان خواهد داد.
مجلس آینده و جبهه اعتدالگرا
محمدرضا باهنر پیشبینی کرده بود که انتخابات مجلس بهویژه در شهرهای بزرگ دو یا سهقطبی شود. سهقطبی از منظر او ایجاد جبهه اعتدال است. این جبهه به اعتقاد او از بخشی اصلاحطلبان و اصولگرایان تشکیل خواهد شد. این درحالی است که این دو جریان تا این لحظه بر ارائه یک فهرست خالص اصلاحطلبانه و اصولگرایانه تأکید دارند. بهویژه اصلاحطلبان که متشکلترند و امکان اجماع در آنها محتملتر است، به ائتلاف با اصولگرایان تا این لحظه بهعنوان یک گزینه قطعی نگاه کردهاند. گرچه تکصداهایی گاه از احتمال ائتلاف سخن میگویند، اما این بدل به برنامه جریان اصلاحات نشده است. به عنوان نمونه ولیالله شجاع پوریان، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به ایرنا گفته است: «برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی حاضریم با اصولگرایان معتدل فهرست مشترک بدهیم. با این روند شاهد تشکیل مجلسی معتدل خواهیم بود».
در میان جریانهای اصولگرا هم اخیرا حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران جوان با بیان اینکه این جمعیت تنها با جبهه ایستادگی (جبههای که سال 89 به پیشنهاد محسن رضایی تشکیل شد) برای تشکیل یک ائتلاف به جمعبندی رسیده، گفته است که آماده همکاری با اصولگرایان معتدل در انتخابات پیشرو هستیم. این درحالی است که دیگر اصولگرایان ذیل شورای همگرایی و جامعتین از ایده وحدت دفاع میکنند، اما تنها طیف مؤثری که اصولگرای اعتدالی شناخته میشود ولی تاکنون تن به ائتلاف نداده و در نشستهای وحدت اصولگرایی هم حاضر نشده، طیف لاریجانی و فراکسیون رهروان ولایت است که جسته و گریخته اخباری مبنی بر تبدیلشان به حزب هم مطرح بوده است. بسیاری معتقدند ممکنترین جریانی که امکان دارد ذیل پرچم جبهه اعتدال سر بلند کند، لاریجانی و طیفی از نزدیکان به دولت است. تاجایی که برآیند کنش لاریجانی در مجلس در این دو سال بازی در زمین دولت بوده است. حتی مدتی شایعه تشکیل حزب اعتدال منتسب به اعضای فراکسیون رهروان عدالت هم مطرح بود. ابراهیم نکو، عضو فراکسیون رهروان ولایت مجلس شورای اسلامی از تشکیل حزب اعتدال خبر داده و گفته بود:«ما قصد داریم بعد از ایام بررسی بودجه در قالب حزب اعتدال برای انتخابات مجلس دهم اعلام موجودیت و اساسنامه خود را تقدیم وزارت کشور کنیم».
اگرچه برخی شنیدهها حاکی از این است که حزب علی لاریجانی قرار نیست به معنای مرسوم حزب فعالیت کند بلکه به تعبیری که در جلسات مربوط به تشکیل این حزب مطرح شده؛ حزب علی لاریجانی قرار است یک چتری برای ایجاد فعالیت گروههای اصولگرای معتدل ایجاد کند. سخنگوی حزب اعتدال و توسعه هم که درحالحاضر دبیرکلش سخنگوی دولت است و نزدیکترین حزب به دولت فعلی خوانده میشود چندی قبل به اعتماد گفته بود: «طيف لاريجاني به گرايش اعتدالي بيش از گذشته توجه ميكنند و ما اين را به فال نيك ميگيريم. نوعي احساس نزديكي و قرابت فكري هماكنون ميان آقاي لاريجاني و آقاي روحاني شكل گرفته است. به نظر ميرسد حزب اعتدال و توسعه از آن جهت كه هميشه معرف شايستگان اعتدالي جناحها بوده، ميتواند از اين نوع اصولگرايي حمايت كرده و شاهد حضور شخصيتهاي اصولگراي معتدل در فهرست انتخاباتي اعتدال و توسعه باشيم». اگر این اتفاق بیفتد قطعا برای حزب اعتدال و توسعه یک دستاورد عالی است و جایگاهش را در فضای سیاسی تثبیت خواهد کرد. حزبی که چهرههای شاخصش محدود است، بدنه مردمی خاصی ندارد، نه کاملا اصلاحطلب و نه اصولگرا بوده است، از قبل ائتلاف با طیف لاریجانی و تشکیل جبهه اعتدالیون در شرایط سیاسی فعلی قطعا جهشی روبه جلو خواهد بود. نکته اساسی اما این است که مشخصا تاکنون هیچ دیدار و نشست رسمی میان این دو جریان برگزار نشده است.
نگرانی اصولگرایی از اعتدال لاریجانی
اما به نظر میرسد تشکیل جبهه اعتدال در آستانه انتخابات مجلس بیش از آنکه تهدیدی برای اصلاحطلبان باشد تهدیدی برای اصولگرایان است و از سبد رأی آنها ریزش خواهد داشت. ازهمینرو بخشی از این جریان مستقیم و غیرمستقیم به لاریجانی فشار میآورند که زودتر تکلیفش را مشخص کند. رفتن لاریجانی به سمت بخشی از جریان اصلاحطلب، بهطورقطع شکست جریان اصولگرایی را بهدنبال خواهد داشت. لطفالله فروزنده، سخنگوی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، یکی از سهضلعی وحدت اصولگرایی، چندی قبل گفته بود: «امیدواریم همه دوستان اصولگرا از جمله آقای لاریجانی به این نکته توجه کرده و به شبهات پاسخ دهند و با مواضع شفاف و صریح خود نشان دهند که بهدنبال وحدت در جریان اصولگرایی هستند». او برای تحریک لاریجانی و بهزعم خود بیبنیادبودن ائتلاف احتمالیاش با اصلاحطلبان سعی کرده بود تجربیات قبلی را به او یادآوری کند: «ما یادمان نرفته که جریان دوم خرداد در صداوسیما چه برخوردی با او داشتند و روشن است که این جریان آقای لاریجانی را حتی یکدقیقه بهعنوان رئیس مجلس تحمل نمیکند، بنابراین وی باید به این واقعیت توجه داشته و کمک کند که جریان اصولگرا زودتر به وحدت برسند».