نگاهی به وضعیت فعلی روابط آمریکا با کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، به خصوص عربستان سعودی حاکی از این است که در حال حاضر روابط دو طرف تحت تاثیر حجم شدید تبلیغات در جهان غرب علیه سعودیها قرار گرفته است. سفر اخیر باراک اوباما به ریاض و شرکت در اجلاس مشترک شورای همکاری خلیج فارس با ایالات متحده حدود یک سال پس از دیدار او با رهبران این شورا در کمپ دیوید انجام شد. این اجلاس در حالی برگزار شد که ایالات متحده و کشورهای عربی درباره توافق هستهای ایران (برجام)، بحران سوریه، سیاست در عراق، مصر و یمن و... با یکدیگر اختلاف نظرهایی داشتهاند.
با این وجود بر اساس بیانیه پایانی صادره، آنها هنوز هم دارای منافع مشترکی از جمله حفظ ثبات خلیج فارس، جریان آزاد انرژی در بازارهای جهانی، مهار افزایش قدرت ایران، شکست دادن القاعده و داعش و پایان دادن به جنگهای داخلی و بازسازی ثبات در منطقه هستند. در نشست اخیر دو طرف راههایی را برای تقویت امنیت شورای همکاری خلیج فارس از طریق همکاریهای نظامی و یا روابط نزدیکتر آن شورا با ناتو مطرح کرده اند. نگاهی به مواضع متخذه توسط ایالات متحده و کشورهای عضو شورای همکاری نشان میدهد با وجود صدور بیانیه مشترک و فکت شیت آمریکا در خصوص اجلاس اخیر که حاکی از مثبت بودن فضای اجلاس و نتایج آن است، اما نگاهی به رسانهها و بیانات صاحبنظران دو طرف دلالت بر عدم موفقیت این اجلاس دارد. به طور مثال نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» با اشاره به اختلاف نظر اوباما و رهبران عربی مینویسد:
«در حالی که رهبران عربی خواستار آن هستند که اوباما به طور واضح مانع از افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه شود، اوباما شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس را به اجرای بیشتر تعهدات در جنگ علیه داعش، القاعده در لیبی، سوریه و یمن دعوت میکند». این نشریه اشاره میکند که رابطه ایالات متحده و عربستان سعودی از قدیمی ترین روابط سنتی آمریکا و نمونه بارز همکاری منطقهای در خاورمیانه است که قدمت آن به دهه ۱۹۳۰ باز میگردد، اما این رابطه کم فراز و نشیب نبوده است. این نشریه مینویسد: اصلی ترین نقطه اختلاف دو کشور بر سر ایران بوده است. رهبران کشورهای شورا، پیامهای متفاوتی را از آمریکا درباره ایران شنیده اند.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در بحرین از نگرانی مشترک آمریکا و کشورهای عربی درباره اقدامات ایران در منطقه گفت. در همین حال، رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه با نشریه آتلانتیک نشان داد که به سعودیها اعتمادی ندارد. این نشریه در پایان اشاره میکند که رهبران عربی مایلاند تا دولت آمریکا سیاست ترکیبی اعمال فشار سنگین از طریق تحریمها همزمان با دیپلماسی خلاقانه را در قبال ایران به کار گیرد. همچنین روزنامه گاردین اشاره میکند که سفر اوباما همزمان شده با طرح موضوع نقش داشتن عربستان در حملات یازدهم سپتامبر. این روزنامه بریتانیایی مینویسد: این لایحه که به مجلس سنا برده شده میتواند روابط آمریکا و عربستان را وخیمتر سازد.
به نظر میرسد اوباما در تلاش است تا دو هدف را در پیش گیرد: نخست آن که متحدان خشمگین سنتی خود در شورای همکاری خلیج فارس را متقاعد کند که موضع ملایم تری در قبال ایران در پیش گیرند و دوم آن که به آنان بقبولاند که نیازمند اصلاحات داخلی در کشورهایشان هستند. ترکی فیصل، سفیر پیشین عربستان در واشنگتن نیز گفته است: سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به زودی روابط خود با آمریکا و میزان تکیه و اعتماد به این «متحد» را مورد ارزیابی مجدد قرار خواهند داد. «روزهای خوب قدیم» با آمریکا بی هیچ بازگشتی به پایان رسیده است و حال وقت آن رسیده تا منافع مشترک میان دو کشور مورد بررسی قرار گیرد.
فرید زکریا در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نوشت:
من بر این باورم که عربستان سعودی، مسئولیت قابل توجهی در گسترش تفسیر خشن، متعصبانه و افراطی از دین اسلام دارد؛ تفاسیری که مستقیماً میتواند به تفکر افراطی منتهی شود. در دهه 1950، وهابیت عربستان سعودی، که محصول فرهنگ بیابانی بود، از سوی یک گروه اقلیت که شاید یک یا دو درصد از مسلمانان را تشکیل میدهند، ارائه شد. بعد از آن دوره رونق نفتی آغاز شد، و عربستان سعودی - دولت، مردم و خیریهها - با صرف هزینههایی کلان به ترویج این ایده در سراسر جهان اسلام پرداختند. این وهابیت جهانی، تا حد زیادی تنوع مذاهب را از بین برد و برداشتهای متعصبانه را بسیار افزایش داد. در دهه 1980، در حالی که گرایشهای دینی به جنگ در افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی تزریق شد، آموزه تروریستی رونق گرفت. در بسیاری از موارد، بنیادگرایی به تروریسم افراط گرا تبدیل شد.
در حمایت مالی عربستان سعودی از گروههای افراطی پایان نیافته است و تبعات مهلک آن از پاکستان تا اندونزی مشاهده میشود. برخی از این کمکهای مالی از سوی افراد حقیقی ارائه میشود. با این حال، نمیتوان تصور کرد که پادشاهی عربستان نمیتواند مانع از جریان این پولها به سمت تندروها شود. عربستان سعودی از ترس شورش تندروهای مذهبی کاری نمیکند. رهبران تندرو و ایدئولوگها در جامعه سعودی نفوذ قابل ملاحظهای دارند. ریاض به دلیل رصد روزافزون و وسیع شبکههای اجتماعی شناخته شده است. آنچه که کمتر به آن توجه میشود این است که ستارگان بزرگ شبکههای مجازی در عربستان، واعظان وهابی هستند که به شکل گستردهای در حال تبلیغ دکترین ضدشیعی خود به عنوان بخشی از اقداماتشان علیه ایران هستند.
عربستان سعودی هیولایی را در جهان اسلام به وجود آورده است؛ هیولایی که عربستان سعودی را به اندازه غرب تهدید میکند. ری تکیه عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا با اشاره به اختلاف نظرهای متعدد میان واشنگتن و ریاض، گفت: سفر باراک اوباما به عربستان «آخرین و احتمالاً بی فایده ترین» سفر وی به این کشور به عنوان رئیس جمهور آمریکا خواهد بود. مساله مورد اختلاف هم تنها پرونده ۲۸ صفحهای منتشر نشده در خصوص حادثه یازدهم سپتامبر نبود. این روزها، آمریکا و عربستان سعودی به منطقه که نگاه میکنند دو دورنمای متفاوت و تضارب منافع متفاوت را میبینند. رابرت ای. هانتر نیز گفته است: در نگاه رهبران اعراب، گناه اوباما بسیار بزرگ است.
چرا که او به تازگی در مصاحبهای با مجله آتلانتیک به خود اجازه داده و گفته است: «برخی از متحدان عرب (و متحدان دیگر) به دنبال سواری رایگان بودند.» گناه بعدی اوباما به سرانجام رساندن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است و بدتر از همه این که رئیس جمهوری آمریکا به آتلانتیک گفته است: «دوستان ما و همچنین ایرانیان باید به دنبال راه موثری برای تقسیم امور همسایگی و برقراری یک نوع صلح سرد باشند.»
نگاهی به وضعیت فعلی روابط آمریکا با کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، به خصوص عربستان سعودی حاکی از این است که در حال حاضر روابط دو طرف تحت تاثیر حجم شدید تبلیغات در جهان غرب علیه سعودیها قرار گرفته است که این امر تاکنون سابقه نداشت. این تبلیغات صرفاً رسانهای نیست بلکه نمایندگان کنگره آمریکا، سازمان امنیت آلمان و هلند، پارلمان اروپا و... همه به شیوههای مختلف نسبت به عربستان، علنی انتقاد میکنند. محور انتقادات غرب و آمریکا علیه کشورهای عربی شورای همکاری بخصوص عربستان و قطر حول این موضوع است که اکثر این کشورها منبع اصلی صدور تروریسم تکفیری، تغذیه ایدئولوژیکی و مالی و نیروی انسانی آن هستند. این در حالی است که حتی پس از حملات 11 سپتامبر نیز چنین حجم تبلیغاتی علیه سعودی و برخی کشورهای عربی دیگر رخ نداده بود.
این که در شرایط فعلی چنین رویکردی وجود دارد سوال مهمی است که باید به آن پاسخ داد. به نظر میرسد وقوع بهار عربی یا بیداری اسلامی، بحران سوریه، بحرین، یمن و به ویژه به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران با 1+5 تحت قالب برجام مهم ترین چالشها و نقاط شکاف میان آمریکاییها و متحدین سنتی عرب آنها (عربستان سعودی) در منطقه است. آمریکاییها در پروندههای سوریه، عراق، بحرین، یمن و ایران با هم اختلاف دارند. درحالی که اوباما مهمترین ابتکار خود را در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس برجام میداند اما سعودیها از به نتیجه رسیدن برجام شدیداً احساس ناراحتی میکنند. آنها ایران و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران را مهمترین تهدید و چالش خود در منطقه میدانند.
در همین رابطه محمد بن سلمان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد عربستان در نشست وزرای دفاع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مدعی شد: «دخالتهای ایران» یکی از چالشهای پیش روی ماست. چالشهای بزرگی در برابر جهان قرار گرفته که مهم ترین آنها، تروریسم و «دخالتهای ایران» است. این امر نشان میدهد عربستان احساس میکند که دیگر نمیتواند مانند سابق روی آمریکا برای حل برخی پروندهها حساب کند، لذا مستقلاً به برخی حرکات که عموماً خصمانه و تهاجمی هستند دست میزند. سعودیها و برخی کشورهای شورای همکاری احساس میکنند در هیچ پروندهای نمیتوانند غرب و آمریکا را با خود همراه سازند، به جز پرونده ایران و استفاده از ابراز دشمنی علیه ایران. دلیل عصبانیت، تندروی و اقدامات خشن دولت سعودی علیه ایران، یمن و سوریه صرفاً روی کار آمدن تیم جدید سیاسی سعودی نیست، بلکه این امر میتواند محصول نیاز استراتژیک سعودیها طی چند سال اخیر باشد.
http://hamdelidaily.ir/?newsid=10041
ش.د9500422