(روزنامه شرق ـ 1395/04/27 ـ شماره 2632 ـ صفحه 4)
** چند عامل میتواند روی رفتار شهروندان تأثیرگذار باشد و باعث شود شهروندان کشورهای مختلف در موقعیتهای خطیر، مانند کودتای ترکیه، رفتار متفاوتی بروز دهند؛ توسعه اقتصادی یکی از اصلیترین این عوامل است. ترکیه با درآمد سرانه و تولید ناخالص دوبرابری نسبت به ایران، از نظر توسعه اقتصادی جلوتر است و در زیرساختهای اقتصادی خود استانداردهای بالاتری دارد. این کشور توانسته است تا حد زیادی از نظر استانداردهای کار و همچنین تولید و صادرات به بازارهای جهانی، خود را با شرایط اتحادیه اروپا تطبیق دهد. ترکیه توانسته است ظرفیت درخور ملاحظهاي برای جذب سالانه حدود ٤٠ میلیون گردشگر ایجاد کند و حالا جزء ١٠ کشور برتر جهان از منظر گردشگری است؛ این یکی از موفقیتهایی است که به ترکیه برای رسیدن به توسعه اقتصادی کمک شایانی کرده است.
اینکه ترکیه به لحاظ اقتصادی با استانداردهای بالای دنیا وفق پیدا کرده، روی رفتار مردم این کشور نیز درزمینه قانونگرابودن و پرهیز از رفتارهای ناهنجار تأثیرگذار بوده است. در ترکیه سطح رفاه، بالاتر رفته و فقر مطلق در سالهای گذشته بهشدت کاهش داشته است؛ بنابراین مسائلی مانند سرقت اموال عمومی و خصوصی مانند دستبرد به بانکها و فروشگاهها باید کمتر شود. مهمتر از همه بهبود سطح رفاه و درآمد سرانه مردم است که میتواند با تأمین حداکثری نیازهای آنها باعث شود انگیزه کمتری برای انجام تخلفهای اجتماعی داشته باشند گرچه درباره ترکیه، استانداردشدن اقتصاد و فرهنگ اجتماعی این کشور نیز اهمیت بسزایی دارد و به نوعی زمینهساز بهبود سطح رفاه و درآمد سرانه مردم بوده است.
* اگر بخواهیم مقایسه را به دو شهر استانبول و تهران محدود کنیم باز هم همین عوامل تأثیرگذار بودهاند؟
** گرچه دو کلانشهر استانبول و تهران از نظر جمعیت و اهمیت سرزمینی شباهتهای زیادی دارند اما به واسطه تفاوت در مسائلی که از آن صحبت شد، رفتارها در این دو شهر تفاوت زیادی دارد؛ البته قضاوت صریح درباره تفاوتهایی که در رفتار مردم کشورهای مختلف بروز میکند منوط به رصد واقعبینانه جزئیات هر جامعه است اما با وجود این ميتوان احتمال داد که نکوهش قوی دزدی و سرقت در فرهنگ ترکیه نیز توانسته است به عنوان یک عامل اخلاقی بازدارنده عمل کند و مردم در موقعیت خطیری که بالقوه توان برهمزدن ثبات کشور را دارند، برای کسب منافع شخصی دست به خودمحوری و آشفتگی نميزنند. شواهد و روایات نشان میدهد در افغانستان با وجود پايینبودن سطح درآمد، عمل دزدی از نظر اجتماعی شدیدا منفی تلقی میشود و حتی افراد فقیر نیز ترجیح میدهند بهجای تأمین نیاز خود از طریق سرقت، با فقر کنار بیایند. این مسئله میتواند در ترکیه که مردمش از رفاه بهنسبت خوبي برخوردار هستند هم اثرگذار بوده باشد.
* در ایجاد وضعیتی که مردم در این بزنگاهها دنبال منافع شخصی خود باشند یا پایبند به قانون بمانند، نقش مردم پررنگتر است یا نقش حاکمیت و دولت؟
** قانونمندی مردم و پرهیز از ناهنجاریهایی مانند هجوم به فروشگاهها ناشی از یک بازی دوسویه است که در یک سوی آن نظام حکمرانی و در دیگر سو خود مردم قرار دارند. اگر برداشت و باور مردم این باشد که در دولت، لفتولیس، زود و بند و ثروتمندشدن به بهای بارکردن هزینه به دوش مردم وجود ندارد، طبیعتا احساس همکاری بیشتری با نظام حکمرانی خواهند داشت. ازسويديگر، اگر برداشت مردم و افکار عمومی این باشد که در لایههای بالا، مدیران ارشد درآمدهای رنجنابرده و آنچنانی دارند، تخلفها زیاد است و سیستم نظارت نیز پاسخگو نیست، برای درگیرشدن در جرائم و قانونشکنی تمایل بیشتری خواهند داشت و در این شرایط نظام حکمرانی رفتهرفته توان کنترل مردم را از دست خواهد داد و یک دور باطل شکل میگیرد. اگر سطح درآمد سرانه پايین و فقر گسترده باشد و جامعه از طبقه متوسط نحیفی برخوردار باشد، در بزنگاههای تاریخی مانند شرایط اخیر ترکیه، انگیزه مردم برای درگیرشدن در جرائم اجتماعی و تخلف بیشتر میشود. تردیدی نیست که هرچه دامنه و جمعیت طبقه متوسط، به عنوان طبقهای که از درآمد و رفاه نسبی برخوردار است بیشتر باشد، جامعه دارای لولای قویتری خواهد بود که میتواند توازن بین طبقه بالا و طبقه فقیر را حفظ کند. طبیعتا در جامعهای که درآمد سرانه مناسب و تا حدی توزیع درآمد عادلانه وجود داشته داشته باشد، امکان شکلگیری چنین طبقه متوسطی زیاد است.
* رفتارهایی که در کشور ما میشود، با درآمد سرانه مناسب اصلاح میشوند یا توزیع عادلانه درآمد؟
** درباره ترکیه، به عنوان کشوری که همسایه ماست و از جهات متعددی با ما مشترک است، توزیع درآمد چندان مؤثر نبوده است؛ چراکه ضریب جینی ترکیه حدود ٠,٤ درصد و ضریب جینی ایران حدود ٠.٣٨ درصد است؛ یعنی توزیع درآمد آنها از ما هم بدتر است، اما درآمد سرانه آنها دو برابر ماست. به عبارتی سطح رفاه هر فرد در ترکیه بیشتر از سطح رفاه در جامعه ایران است. در ترکیه، درآمد سرانه بالا، استانداردشدن جامعه و اقتصاد و همچنین منطبقشدن کشور با شرایط و الزامات اتحادیه اروپا، کمک میکند مردم قانونگراتر شوند و در چنین بزنگاههایی، دست به رفتارهای غیرقانونی نزنند. احتمالا نظام حکمرانی ترکیه دستاوردهایی برای طبقه متوسط و لایههای دیگر نظام اجتماعی داشته است که مشروعیت اجتماعی قابل قبولی پیدا کند و واگرایی بین مردم و نظام حکمرانی به حداقل برسد. در این مقایسه، اگر رفتار فعلی جامعه ایرانی را با رفتار همین جامعه در زمان جنگ مقایسه کنیم، بهتر میتوانیم راهکار برونرفت از وضعیت مورد بحث را بیابیم.
* این نکته آخر را بیشتر توضیح دهید؟
** در زمان جنگ مردم ما شرایط اقتصادی خوبی نداشتند، اما باز هم نهتنها به رفتارهای امروزی دست نمیزدند، بلکه با جان و مال خود به حاکمیت و وطن کمک میکردند، اما بعدها اتفاقاتی افتاد که از آن شرایط ایدهآل فاصله گرفتند. یکی از دلایل اصلی این بود که عدهای در این کشور به صورت غیرنرمال و بیقاعده، به ثروتهای هنگفت دست یافتند که با آرمانگرایی اجتماعی جامعه مغایرت داشت. این مسئله به صورت یک شوک عمل کرد و مردم به این سوال رسیدند که آن همه تلاش و ازخودگذشتگی چه شده است. این وضعیت به شرایطی رسید که در بهترین حالت، فقر مطلق در جامعه ما ٢٠ درصد است؛ یعنی با حداقل تعریفی که میتوان برای فقر در نظر گرفت، ٢٠ درصد مردم به حداقلهای مورد نیاز برای زندگی دسترسی ندارند. طبیعتا این شرایط باعث میشود در فضای ناامنی که احساس اضطراب درباره آینده را افزایش میدهد، افرادی که دلشان نیز از کژکارکردیهای نظام اجتماعی پر است، نگاه خود را روی تأمین کوتاهمدت نیازها متمرکز کنند و با پرکردن باک بنزین خودرو، خرید حجم زیادی از یک کالا یا حتی به قیمت هجوم به فروشگاهها و سرقت از آنها، نیاز کوتاهمدت خود را برآورده کنند و این کار نوعی حس برندهشدن و پیشافتادن به آنها میدهد.
http://www.sharghdaily.ir/News/97984
ش.د9501283