(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/08/09 ـ شماره 4452 ـ صفحه 7)
** باید در ابتدا گفت همان طور که از نام حشد الشعبی بر میآید مردم و قدرت ملت در آن حرف اول و آخر را میزند. اگر نگاهی به تاریخ معاصر عراق از سال 2003 و پس از شکست حزب بعث بیندازیم و به موازات آن اشغال گری آمریکا و ناتو و در عین حال گسترش تروریسم در عراق را بررسی کنیم، میبینیم که نقش مردم در شکل دهی سنگ بنای عراق جدید اصل بی بدیل و اجتناب ناپذیر است. مردم عراق همپای رهبران سیاسی و مرجعیت عراق در جهت آزادی کشور از رژیم دیکتاتوری صدام سالها جنگیده اند، به گونه ای که در این راستا مهمترین نقش بر دوش مردم این کشور بوده است. پس از آن هم این نقش تدوام داشته است. مردم عراق در این تقریبا 15 سال گذشته نقش پررنگی را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامیو امنیتی ایفا کرده اند. این مردم عراق بودند که همواره با حضور گرم در صحنه از دولت عراق حمایت کردند و با شرکت در انتخابات پارلمانی، رفراندوم یا تعیین قانون اساسی، مشارکتی پررنگ را در شکل دهی عراق جدید داشته اند و هنوز هم دارند. بنابراین در شرایطی که فضای ناامنی و بی ثباتی ناشی از اشغال گری و گسترش تروریسم عراق را فرا گرفت نیز همین مردم به کمک دولت و ارتش آمد و در دفع خطر به مبارزه پرداختند. لذا از مقطع مرداد سال 93 که تروریسم وارد عراق شد با فتوای مراجع دینی تردیدهای جامعه عراق کنار رفت و سبب شد تا ملت وارد صحنه عملی مبارزه با داعش شوند. همین امر هم باعث شد که ملت عراق در سایه حشد الشعبی برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال عراق توانایی تشکیل نیرویی توانمند را از خود نشان دهند. به گونه ای که بعد از 2 سال بر خلاف تصور و باور کارشناسان آمریکایی که اعتقاد داشتند جنگ با تروریسم داعش در عراق پروسه ای بیش از 10 سال خواهد بود و این کشور به یک جنگ فرسایشی دچار خواهد شد، اما حشد الشعبی توانست بر خلاف انتظار با برنامه ریزی، انسجام و در عین حال حفظ وحدت تمامیگروها با باورهای گوناگون در کمتر از 2 سال بساط تروریسم را در عراق جمع کند. اکنون در همین راستا هم ما شاهد برداشتن گامهای پایانی حشد الشعبی برای نابودی تروریسم هستیم. البته این توانایی حشد الشعبی در مبارزه با تروریسم هیچ گاه باب میل آمریکاییها نبوده است. چرا که از همان ابتدا هم از شکلگیری این نیروی نظامیبه شدت انتقاد کرده و مخالف سر سخت ایجاد آن بودند، چنان که از همان ابتدا از شکلگیری یک ارتش منظم ملی در عراق بسیار نارحت بودند، زیرا واشنگتن همواره در استراتژی کلان خود این بنا را دارد که سایه نفوذش را در ساختارهای نظامی– امنیتی کشورهای خاورمیانه از جمله عراق داشته باشد.
اما در مقابل دولت و ارتش عراق در کنار نیرویی توانمند مانند حشد الشعبی این باور را داشت که حفظ امنیت و تمامیت ارضی مسئله ای نیست که بتوان آن را به نیرویی غیر از خود واگذار کرد. به خصوص آمریکاییها که اساسا نمیتوان به آن اعتماد داشت. زیرا کارنامه ایالات متحده ثابت کرده که این کشور بر خلاف منافع و مصالح کشورهای خاورمیانه عمل کرده است و میکند. در صورتی که کارنامه حشد الشعبی به عنوان نیرویی دفاعی – امنیتی که در ساختار نظامیعراق بر اساس قانون مجلس در قالب نهادی ضابطه مند تعریف شده است، کارنامه ای درخشان در زمینه دفاع از عراق در مقابل با تروریسم دارد. پس در حقیقت حشد الشعبی نماد اقتدار، عزت و قدرت دولت و ملت عراق است. این نیرو با کمک به دولت و ملت عراق توانست تروریسمیکه تنها منحصر به عراق نمیشد را کنترل، محدود و نهایتا هم نابود کند. لذا اگر حشد الشعبی در مبارزه با ترریسم داعش موفق نمیشد؛ نه تنها پروسه جنگ با ترویسم از توان ارتش عراق خارج بود که میتوانست به ناکامینیروی نظامیعراق در این جنگ منجر شود، بلکه امکان داشت این تروریسم و ناامنی ناشی از آن کل منطقه خاورمیانه و غرب آسیا را درگیر خود کند.
* اما دلیل فشارهای چند وقت اخیر با محوریت آمریکا در خصوص محدود کردن حشد الشعبی چیست، به گونهای که حتی یکی از محورهای سفر رکس تیلرسون به عراق هم بود؟
** در راستای پاسخ سوال قبلی باید گفت که نقشی که حشد الشعبی در طول این دو سال گذشته در مبارزه با تروریسم ایفا کرده، نه در جایگاه نماینده عراق که به عنوان نماینده کل خاورمیانه در این نبرد بوده است. لذا این مدل میتواند به گسترش و ادامه امنیت در کل خاورمیانه کمک کند، چنان که مشابه این اقدام در سوریه هم انجام شده است. بر همین اساس هم بسیار طبیعی است که حشد الشعبی تمام طرحهای مداخله جویانه آمریکا در عراق و کل منطقه خاورمیانه را ناکام بگذارد. پس واکنشهای واشنگتن و دولتهای همسو با او در خصوص عدم حضور حشد الشعبی و محدود کردن آن که در مدت اخیر هم پررنگ تر شده، واکنش منطقی است. اما آن چه حیدر العبادی در مقام نخست وزیر عراق به آمریکا اعلام داشت، سبب شد تا این سیاستهای آمریکا در خصوص فشار به حشد الشعبی با بن بست مواجه شود و امیدواریم که در روزهای باقی مانده راه مبارزه با تروریسم نیز حشد الشعبی بتواند در برقراری امنیت و ثبات در عراق موفقیتهای خود را داشته باشد که این راه تنها به دوره و مقطع مبارزه مسلحانه محدود نمیشود و باید در دوره شکوفایی عراق و رونق این کشور که در گرو حفظ امنیت است، حشد الشعبی نقش خود را ایفا کند.
* «عصائب اهل الحق»، «سرایا طلیعه الخراسانی»، «کتائب سید الشهداء»، «حرکه حزبالله النجباء»، «کتائب حزب الله»، «سرایا الاسلام»، «منظمه بدر»، «الجناح العسکری» و نیروهایی از این دست، بیش از 42 گروهی هستند که حشد الشعبی عراق را شکل دادهاند. در این میان به نظر میرسد سازمان «بدر» وابسته به مجلس اعلای اسلامیعراق با بیش از۱۰ هزار نفر از قدرتمندترین گروههای نیروهای مردمیاست. اما با توجه به اختلافات مجلس اعلای عراق و جدایی جریان حکیم، آینده حشد الشعبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
** در پاسخ به این سوال چنانی که قبلا هم اشاره کردم، امروز دیگر حشد الشعبی جزئی قانونی از نیروهای مسلح عراق به شمار میآید که ترکیب آن متشکل از نیروهای مردمی، گروههای مقاومت و نیروهای سپاه بدر است. اما زمانی که پارلمان عراق تشکیل نیروی حشد الشعبی را مصوب قانونی میکند، طبیعی است که در این راستا باید تمام نیروها و گروههای تشکیل دهنده حشد الشعبی بر اساس یک سازمان دهی درست از نو برای شکل دهی یک نیروی متحد و منسجم سازماندهی شوند تا این تشتت ناشی از گروه بندی در آن رخنه نکند. امروز هم دلیل اختلاف دولت عراق و برخی اظهار نظرها در خصوص مسائل حشد الشعبی به همین تعریف سازماندهی نیروهای و گروههای مردمیو تقسیم قدرت میان آنها در این ساختار باز میگردد. نکته بعدی هم این که در تصحیح نکته مهم شما باید گفت نیروی بدر اکنون بیش از 6 سال است که ارتباطی با مجلس اعلای عراق ندارد و وابستگی خود را با این جریان قطع کرده است. لذا اختلاف مجلس اعلاء تاثیری بر نیروی بدر و یا در نهایت حشد الشعبی نخواهد داشت.
* اکنون با نزدیک شدن به پایان عمر تروریسم در عراق، این کشور به دوران پسا داعش نزدیک میشود. در همین راستا هم حشد الشعبی تمایل دارد ضمن حفظ نیرویهای مسلح خود در حوزه سیاسی نیز وارد عمل شود که زمزمههای حضور در انتخابات پارلمانی 2018 عراق نمونه بارز آن است. شما این مسئله را چگونه برآورد میکنید؛ چرا که برخی از منتقدین این اقدام آن را موازی کاری در امر سیاست قلمداد کرده و از سوی دیگر هم باور دارند حضور نظامیون در امر سیاست باعث تداخل و نهایتا تشتت در اداره امور کشور خواهد شد؟
** در ابتدا باید گفت که اکنون اولویت اول عراق باید آزادسازی کل خاک این کشور از دست تروریسم باشد. لذا تا زمانی که تمامیت ارضی عراق از اشغال تروریسم خارج نشده است، حشد الشعبی بیشترین توان خود را کما فی السابق در صحنه نظامیو دفاعی خواهد داشت. در گام بعدی حشد الشعبی برای تدوام این مبارزه حتی این توان و نیروی نظامیرا با مشارکت با سایر کشورهای منطقه ای گسترش خواهد داد. به گونه ای که امروز عراق و سوریه در فاز نظامیو دفاعی برای مبارزه با تروریسم در مرزهای مشترک که محل تردد گروههای تروریستی است، عملیات مشترک خود را افزایش داده اند و در برنامه ریزی برای آینده هم این عملیات بیشتر خواهد شد. نکته بعدی هم این که حشد الشعبی هم مانند ارتش عراق به عنوان نهاد امنیتی – نظامیو در عین حال دفاعی در قانون عراق تعریف شده است. پس با اتمام مبارزه با داعش ضرورت حضور حشد الشعبی زیر سوال نمیرود. چرا که این نیرو میتواند در هر دوره و برهه ای تضمین کننده امنیت عراق و کمک کننده دولت و ارتش این کشور در هر زمینه ای باشد. لذا اگر حتی عراق از موضوع تروریسم خلاصی پیدا کند، دولت همچنان باید حشد الشعبی را برای خود حفظ کند. زیرا رشد عراق در هر زمینه ای در سایه تدوام و استمرار امنیتی پایدار در کل عراق است. بر این اساس حشد الشعبی به عنوان بخشی از نیروهای مسلح حضور خود را در عرصههای مختلف عراق خواهد داشت. مسئله بعد به قوانین باز میگردد. یعنی همان قانونی که بر ارتش عراق حاکم است، در حشد الشعبی نیز وجود دارد. به بیان دیگر اگر ارتشهای حرفه ای و کلاسیک بنا به قانون در سیاست حضور ندارند، این مسئله در حشد الشعبی هم وجود دارد.
* اما سیاست حیدر العبادی را در خصوص حشد الشعبی چگونه تحلیل میکنید. زیرا ما با نوعی دوگانگی در این خصوص روبه رو هستیم. از یک سو در اظهاراتی حتی در مقابل تیلرسون به دفاع از حشد الشعبی میپردازد اما از سوی دیگر خواستار محدود کردن این نهاد است. آیا این رفتار عبادی تداعی کننده نوعی سیاست یک بام ودو هوا نیست؟
** در راستای نکته مهم قبلی که بر آن تاکید شده باید گفت که حشد الشعبی اکنون یک نهاد قانونی است و این گونه نیست که یک دولت یا یک نهاد خاصی بر اساس سیاست و سلیقه خود بتواند با حشد الشعبی برخورد کرده یا آن را حذف کند. لذا آن چه در سیاست آقای عبادی مشهود است بیشتر تاکید بر این نکته بوده که حشد الشعبی باید در حوزه خاص خود یعنی نظامی– دفاعی حضور یابد و در همین راستا هم نخست وزیری به دنبال نقش پررنگ تری برای این نهاد در امر مبارزه با تروریسم است. در سوی دیگر عبادی در این پرونده (رفتار با حشد الشعبی) و بسیاری از پروندههای دیگر به صورت مستقل و بدون دستور و فشار از جانب کشوری خواستار تعامل با حشد الشعبی که اکنون از زیر مجموعههای نظامیخود هستند، بوده و در سایه همین باور نیز عبادی به دنبال ایجاد نوعی نظم نظامی– سیاسی است و قطعا هم در این باره هر رفتاری و عکس العملی به یک تصمیم داخلی باز میگردد. چنان که دولت بغداد در مقابل فشارهای آمریکا از حشد الشعبی دفاع کرد. به خصوص در مسئله آزادسازی حویجه از تصرف داعش و بازگشت دولت و ارتش عراق که خوشایند ایالات متحده نبود. زیرا که بر اساس توافق نامه امنیتی میان بغداد و واشنگتن، کاخ سفید از دولت و مجلس عراق انتظاراتی داشت که مورد اجابت قرار نگرفت. پس میبینید که دولت عراق و نخست وزیری، نه بر اساس فشار و سیاست خاص برخی کشورها، که بر اساس منافع و مصالح خود عمل میکند. اما در این میان و علیرغم نکات یاد شده نمیتوان این مسئله را هم نادیده گرفت که دولت بغداد خواهان ارتباط با همه کشورهای جهان برای رشد و ارتقای خود است. این مسئله قطعا به سیاست یک بام دو هوا باز نمیگردد و تنها راهکاری است برای ایجاد نوعی تعادل میان در دو سوی ماجرا.
http://www.mardomsalari.net/4452/page/7/25345
ش.د9604184