غرب با توسل به اسطورهسازی از لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی درصدد غلبه بر مکاتب و نظام سیاسی جهان، به صورت محاسبه شده است. «ایدئولوژی لیبرالیسم بهترین نظام فکری و لیبرال دموکراسی بهترین نوع نظام سیاسی»، اسطورههایی است که همه دستگاههای مدیریتی، آموزشی، پژوهشی، اطلاعاتی، انتشاراتی، مطبوعاتی، سینمایی و رسانهای غرب به صورت سیستمی آن را در جهان جا انداختهاند. مبادلات علمی و دانشگاهی غرب با سایر جهان تأثیر بیبدیلی در اسطوره شدن لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی داشته است. چنانکه «جوزف نای» گفته است، مبادلات فرهنگی هر چند کم هم تأثیرات قوی بر نخبگان جامعه میگذارد.(نای، 1387: 103)
از این رو، امروزه ایدئولوژی و نظام لیبرالیسم به اسطورهای برای بخشی از نخبگان و تحصیلکردهها در جوامع مختلف تبدیل شده است. آنها این ایدئولوژی و نظام تبلیغی آن را به منزله تنها روایت واقعی و صادق از جهان و بهترین نظام فکری و اندیشهای که بشر به آن دست یافته است، میپندارند. همچنین کسانی که پیرو لیبرالیسم هستند، این باور را پذیرفتهاند که دیدگاه، جهانبینی و ایدئولوژی لیبرالیسم عین حقیقت است و معتقدند، جهان واقعاً آنگونه هست که این ایدئولوژی بیان میکند. از این رو، بر اثر اسطورهای شدن لیبرالیسم و نظام لیبرال دموکراسی نوعی شیءوارگی و از خودبیگانگی را عارض مخاطبان آن میکند. این مخاطبان در فرآیند شیءواره شدن، ارزشها و سبک زندگی خود را کنار میگذارند و بدون احساس فشار و فکر و اراده، مطیع و پیرو اسطوره ساخته شده میشوند.
طرح ناگزیر بودن تمدنهای بشری به پذیرش لیبرال دموکراسی در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان فوکویاما» که پس از فروپاشی کمونیسم منتشر شد، بیانکننده اصل پایدار تفکر اسطورهسازی از مکتب لیبرال دموکراسی است. او مینویسد: «امروزه نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط در آمده است که همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدئولوژیهای مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی لیبرال دموکراسی سر برآورده است؛ بنابراین تصور اینکه نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان بدیل جایگزین این نظام شود، وجود ندارد.»(فوکویاما، 1372: 36)
یکی از روشهایی که غرب در اسطورهسازی لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی به کار برده است، شبیهسازی است. کتاب فوکویاما هم از این روش بهره جسته است. براساس این تکنیک، همه حقایق نهایی و ملاک و معیار درستی و نادرستی آن، ارزشها، باورها و موازینی است که نزد غرب است و از این طریق ارزشهای غیر آن فروتر و نادرست و زوالپذیر انگاشته میشود.