صبح صادق >>  پرونده >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۶۷۵۹۷

چرا مبارزه؟

پایگاه بصیرت / آرزو نوروزجم

حرف استعمار و و نفوذ و استکبار برای گربه آرام منطقه غرب آسیا، سال‌هاست بر سر زبان کشور‌هایی است که چشم طمع‌شان به منابع و ذخایری است که می‌تواند توازن سیاست و اقتصاد دنیا را با چالش‌ها و البته تغییرات مهم و استراتژیکی روبه‌رو کند؛ جغرافیایی که تا اوایل قرن بیستم رقابت بزرگی را عمدتاً بین روسیه و انگلستان به وجود آورد. تزار‌ها تلاش کردند نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در ایران عمیق‌تر کنند و انگلستان هم سعی کرد مانع نزدیکی روسیه به مرز‌های هند شود. در این میان، انگلستان سیاستی در پیش گرفته بود که طبق آن ایران باید استقلال نیم‌بندی داشته باشد تا در پرتو آن بتواند سدی در مقابل هر دولت ثالثی باشد که می‌خواست به هند (سرزمین رؤیایی اروپایی‌ها) نزدیک شود.
از سویی دیگر، وجود ذخایر نفتی ایران موجب ارتقای جایگاه ایران در عرصه‌های جهانی شد؛ به گونه‌ای که آلمان و آمریکا هم برای دستیابی به بازار این کشور وارد رقابتی فشرده با روس و انگلیس شدند. رقابتی که تصویر آن برای ایران، کمتر از یک صد سال عمر دارد و خیلی از پیر‌های این سرزمین وقایع آن را به خاطر دارند.

براساس اسناد آرشیو‌های آمریکا، انگلیس و وزارت خارجه ایران و همچنین با اتکا به منابع منتشر شده فارسی و انگلیسی، سیمایی نوین از این تحرکات را عرضه می‌دارد. طبق این اسناد انگیزه اصلی متفقین از هجوم به ایران، نه مسئله آلمان، که جغرافیای نظامی کشورمان بود.
در گرماگرم جنگ جهانی که کمک رساندن به شوروی مهم‌ترین برنامه متفقین بود، موضع‌گیری‌های نفتی آمریکا در قبال نفت ایران، تلاش برای تخلیه ایران از نیرو‌های متفقین پس از پیروزی در جنگ، چگونگی وادارکردن روس‌ها به عقب‌نشینی از سرحدات شمالی، وارد کردن ایران به جمع ترکیه و یونان برای استفاده از طرح مساعدتی «ترومن»، تجهیز و آموزش ارتش ایران و اعزام هیئت‌های مذهبی همگی گام‌های مشکوکی بودند که آمریکایی‌ها برای سلطه بر ایران و غرب آسیا برمی‌داشتند.

 ایران، مقصد همیشگی 
مرز‌هایی که هنوز هم برای کشور‌های ظالم که مستکبران جهان نوین به حساب می‎آیند، پر اهمیت است و به هر دری می‌زنند تا ثبات و آرامش آن را برهم بزنند. دخالت‌های سیاسی و اقتصادی و گه‌گاه نظامی در تاریخ سیاسی ایران در ایام حضور دیکتاتور‎های دست‎نشانده پهلوی دلیل روشنی بر این ادعاست که استکبار جهانی فارغ از طرح‌ریزی‌های دوستانه برای دولت‌های ایرانی که با آنها آمد و رفت سیاسی داشت، اما ایران را برای منافع خود مهم می‌داند نه معادلات و دو دوتا چهارتای سیاسی و دیپلماتیک. پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ موجب تحول عمیق و اساسی در روابط ایران و آمریکا شد و به یکباره آمریکا را که فعال‌ترین کشور در سیاست خارجی ایران بود، از صحنه روابط بین‌المللی ایران کنار زد. این تغییر نمی‌تواند امری فی‌‎البداهه باشد و قطعاً سوابقی، مانند کودتای ۲۸ مرداد، جاسوسی در پوشش سفارتخانه، حمله نظامی در طبس و... دارد که از آن با عنوان ریشه‌های منازعه بین ایران و آمریکا می‌توان نام برد.
چرایی لزوم مبارزه با استکبار جهانی برای رشد، ترقی، قرار گرفتن در تراز موفقیت و حضور در عرصه‌های گوناگون جهانی، تنها به ایران محدود نمی‌شود و نگاهی به تاریخ مبارزه سایر کشور‌ها در برابر دولت‌هایی که تلاش داشتند برای به دست آوردن منافع آنها کشور‌های آسیایی و آفریقایی را در فقر و عقب‌ماندگی نگاه دارند، نشان می‌دهد، آزادگی و استقلال در دنیا به تعریف مبارزه با استکبار است که معنا و مفهوم عمیق خود را به دست می‌آورد.

 جهانی علیه استکبار 
آغاز مبارزه «گاندی» در هندوستان علیه سلطه و نفوذ انگلیس‌ها، یا مبارزه «عمر مختار» در لیبی علیه استعمار، مبارزه مردمی عمر مختار در لیبی در برابر نیرو‌های ایتالیایی در سال ۱۹۳۱، به پا خاستن «نلسون ماندلا» علیه رژیم آپارتاید در آفریقا، قیام «عبدالقادر الجزایری» رهبر الجزایر در برابر سلطه فرانسوی‌ها در سال ۱۸۳۷، مبارزه «ارنست چگوآرای» مکزیکی علیه استثمار و نفوذ ایالات متحده در کوبا را می‌توان نمونه‌های مشابهی برای مبارزه علیه ظلم دانست. اگرچه در علوم سیاسی این مدل مبارزه‌ها در داخل چارچوبی با عنوان مبارزه علیه استعمار دسته‎بندی می‌شود، اما اگر استعمار را نوعی رویه استکباری از سوی برخی کشور‌ها و دولت‌هایی که بنیان و قاعده آنها بر اساس ظلم و زورگویی و قدرت داشتن با منافع کشور‌های جهان سوم بشناسیم، این مبارزه‌ها نیز ایستادگی در برابر استکبار گنجانده می‌شود و باید گفت انگلستان، فرانسه و در رأس آنها ایالات متحده از سردمداران استکبار جهانی هستند.
انقلاب ایران هم در سال ۱۳۵۷، الگویی برای همه مبارزات و قیام‌هایی بود که تاکنون علیه استکبار جهانی صورت گرفته است و بساط این قاعده ناموزون را تا حدودی برچید و کشور‌های به اصطلاح در حال توسعه را بر آن داشت تا برای به دست آوردن استقلال و هویت خود منتظر هیچ معجزه بیرونی و کمک از سوی سایر کشور‌ها نباشند و راه خودباوری و ایمان با مبارزه با استکبار را سرلوحه خود و باید آموزه‌های خودشان قرار دهند.

ایمان و الگویی که همچنان با ادبیات ایستادگی غریبگی نمی‌کند و چند سالی می‌شود در جغرافیای لبنان و فلسطین، هر روز چهره جدیدی از خودش را به دنیا معرفی می‌کند، کشور‌هایی که برای مبارزه با استکبار صهیونی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و هنوز هم تسلیم ظلم این سیاست شیطانی نشده‌اند. 
لبنان پس از سال‌ها مبارزه با استکبار صهیونی توانست استقلال خودش را بازگرداند، اما غلاف غزه در سرزمین‌های اشغالی همچنان راه مبارزه را ادامه می‌دهد؛ مبارزه‌ای طولانی که نشان می‌دهد شناخت مصادیق استکبار برای ملت‌هایی که تحت ظلم واقع شده‌اند، آگاهانه در حال رشد است و این را فهمیده‌اند که بزرگ‌ترین مصادیق استکبار ایالات متحده آمریکا، دولت صهیونیستی، شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی صهیونیستی هستند که در راستای جهانی شدن غرب به قیمت از بین بردن فرهنگ‌ها و تمدن‌های اصیل در منطقه مهم و استراژیک غرب آسیا روی آورده‌اند تا با به دست آوردن منابع و ذخایر غنی این منطقه و البته خاک، برای رژیمی دروغین سرزمین‌سازی کنند.
همه ملت‌ها باید این را بدانند و بشناسند که اساس مبارزه با استکبار جهانی و چرایی این مبارزه در چند اصل مهم خلاصه می‌شود: «شناخت»، «خودباوری»، «قوی شدن»، «استحکام در اعتقادات»، «تقویت باور‌های سیاسی»، «اتحاد عاقلانه» و «تاب‌آوری اجتماعی»؛ اصولی که اگر در فرهنگ معانی هر جامعه‌ای نهادینه شود و برای ملموس‌تر شدن آن گام‌های مؤثری برداشته شود، شاهد آن خواهیم بود که اثر معنایی با عنوان استکبار جهانی در دایره لغات ادبیات سیاسی دنیا نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات