بصیرت:حافظه به گروهی از فرآیندهای روانی و مغزی اطلاق میشود که با استفاده از آنها، فرد تجارب و ادراکهای مختلف را ذخیره و آنها را یادآوری میکند. فرآیند حافظه سه مرحله دارد که به رمزگردانی، اندوزش و بازیابی موسومند. در مرحله اول یعنی رمز گردانی، اطلاعات فیزیکی به نوعی رمزِ قابل قبول برای حافظه تبدیل میشوند. (مانند رمزهای دیداری، شنیداری، گفتاری و معنایی). اندوزش عبارت است از نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده و بازیابی، فرآیندی است که به کمک آن، اطلاعات، هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده میشوند.
از سوی دیگر حافظه انسان به دو نوع کوتاه مدت(Short-Term Memory) و بلند مدت(Long-Term Memory) تقسیم میشود. در برخی منابع، به نوع سوم حافظه یعنی حافظه حسی (Sensory Memory) نیز اشاره شده است.
برخی افراد دارای حافظه تصویری اند. از نظر واژه شناسی، حافظه تصویری همان (تصویر سازی پسین)است. یعنی تصویری که پس از حذف تصویر واقعی در ذهن ساخته میشود. بر این اساس، هر فردی پس از آن که به یک عکس یا یک صفحه از یک کتاب نگاه کرد، میتواند آنچه را که دیده است، به صورت تصوری توصیف کند. در واقع،آن فرد میتواند عکس یا مطالب کتاب را به طور ذهنی بررسی و اطلاعات جدیدی دریافت کند. برخی افراد میتوانند کار را با خلاصههای درسی انجام دهند.
تصویر سازی یا تصویر سازی ذهنی،بیش از بزرگسالان، در بین کودکان رایج است. کسانی که به آسیب مغزی دچار شدهاند هم میتوانند به پس تصویر سازی ذهنی بپردازند. این توانایی، روشن کننده کار کرد غیر طبیعی مغز است. در عین حال ممکن است افراد متبحر وسالم هم دارای چنین خصیصهای باشند. حدود 10 درصد از کودکان در نقطه اوج بلوغ دارای حافظه تصویریاند و در حدود دو درصد از بزرگسالان این توانایی را دارند. از این روست که خواندن داستانهای کودکانه در سالهای پیش از دبستان نقش مهمی در توسعه حافظه، زبان و تواناییهای حرکتی کودک ایفا میکند.
یک محقق آمریکایی در تحقیقات خود نشان داد که خواندن داستانهای کودکانه در سالهای پیش از دبستان نقش مهمی در توسعه حافظه، زبان و توانایهای حرکتی کودک ایفا میکند و خواندن این داستانها حتی از واکسیناسیون کودکان مهمتر است. تیم تحقیقاتی پروفسور بری زاکرمن از دپارتمان کودکان دانشگاه بوستن در تحقیقات خود نشان دادند که خواندن داستانهای کودکانه نقش مهمی در توسعه حافظه، زبان و تواناییهای حرکتی کودکان دارد.به گفته این محققان، والدینی که برای کودکان خود با صدای بلند داستانهای شبانه میخوانند و با کودکان درباره موضوع کتاب بحث میکنند تحریکات چند حسی فرزندان خود را برمیانگیزند. این حواس شامل حواس بینایی، شنوایی، لامسه و حرکتی است.به علاوه والدین با خواندن داستان از یک زبان پیچیده تر و سازگارتر با ارتباطات گفتاری استفاده میکنند. همین مسئله به غنی تر شدن مخزن واژگانی کودک کمک میکند.همچنین حافظه با خواندن کتاب بیشتر تمرین میکند و هر بار که با خواندن کتاب تحریک میشود توانایی قضاوت را توسعه میدهد.به گفته این محقق، کتابی که برای کودکان خوانده میشود باید تصویر داشته باشد. تصویر میتواند به تقویت حواس کودک بیافزاید.
اساس زیستی مراحل حافظه
در مراحل مختلف حافظه، ساختارهای متعددی در مغز دخالت دارند. تحقیقات نشان میدهد، در جریان خواندن مطالب یا همان مرحله رمزگردانی، بیشتر نیمکره چپ مغز دخیل است و در جریان فراخوانی و یادآوری اطلاعات، بیشتر نیمکره راست مغز فعال میشود. همچنین بخشی از مغز که به «هایپوکمپ» موسوم است، فقط در حافظه بلند مدت نقش دارد اما تاثیری در حافظه کوتاه مدت ندارد. این در حالی است که فرآیندهای مربوط به حافظه کوتاه مدت در مناطق پیشانی قشر مغز رخ میدهند.
مراحل اصلی حافظه
بسته به اینکه اندوزش مطالب برای چند ثانیه (یعنی حافظه کوتاه مدت) یا برای مدت طولانیتری (یعنی حافظه بلند مدت) مورد نظر باشد، شیوه کار مغز متفاوت است. بهطور کلی مرحله رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت بهصورت رمز صوتی، دیداری و یا شنیداری است، اما در حافظه بلند مدت، اطلاعات به صورت رمز معنایی ذخیره میشوند. برای مثال اگر حرف «ب» در حافظه کوتاه مدت به صورت رمز صوتی ذخیره شده باشد، هنگام یادآوری،ممکن است حرفی که از نظر صوتی به آن نزدیک است یادآوری شود مانند حرف «پ» یا «ف». اما در حافظه بلند مدت، چون رمزگردانی به شکل معنایی صورت میگیرد، هنگام یادآوری ممکن است داده هم معنای آن بازیابی شود ؛ برای مثال اگر فردی در حافظه بلند مدت خود، کلمه «آفتاب» را ذخیره کرده باشد، ممکن است در مرحله بازیابی، کلمه «خورشید» را یادآوری کند. در مرحله بازیابی اطلاعات نیز تفاوتهایی میان انواع حافظه وجود دارد.
برای بازیابی دادههای ذخیره شده در حافظه، مغز باید فرایند جستوجو را انجام دهد. این فرآیند در حافظه کوتاه مدت بسیار سریع است، اما در حافظه بلند مدت به عوامل مختلفی از جمله نوع طبقه بندی مطالب در حافظه و مدت زمان سپری شده از اندوزش اطلاعات تا بازیابی آنها، بستگی دارد. یکی دیگر از تفاوتهای انواع حافظه، میزان گنجایش آنهاست. بررسیها نشان میدهد، گنجایش حافظه کوتاه مدت محدود، یعنی بین 5 تا 9 داده و بهطور متوسط، 7 داده است؛ در حالی که گنجایش حافظه بلندمدت، نامحدود است. این یافتهها، دانشمندان را قادر ساخته است، راههایی برای تقویت حافظه، انتقال صحیح دادهها از حافظه کوتاهمدت به بلند مدت و چگونگی یادآوری مناسب آنها ارائه کنند.
شکل گیری حافظه انسان
پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکینز به نحوه شکل گیری حافظه انسان پی برده اند.آنها توانستند، فعالیتهای سلولهای عصبی مغز را در لحظه شکل گیری حافظه ثبت کنند. به گفته متخصصان، یک پروتئین در شکل گیری حافظه، نقش اصلی دارد.بنا بر گزارشی از ساینس دیلی پژوهشگران برای اولین بار توانستند محل دقیق ذخیره حافظه و چگونگی بازسازی آن توسط مغز را شناسایی کنند. آنها در این تحقیق، فعالیت صدها سلول عصبی را که در حال بازسازی حافظه در مبتلایان به صرع بودند، ثبت کردند و برای انجام این کار از الکترودهای مشابه که در مغز بیماران کار گذاشته شده بود، استفاده کردند.
محققان در مطالعات خود مولکولی به نام EEF2K را شناسایی کردند که نقش حیاتی در این زمینه دارد.این آزمایشها به دو پیامد مهم از توانایهای ذهن و حافظه انسانی منتج میشود: یکی اینکه قطعههای گیجگاهی و به خصوص هیپوکامپ در نگهداری یادها یا خاطرههای ادراکی و زبانی نقش بسیار مهمیدارند و دیگر اینکه بسیاری از خاطرههای ما در قالب الگوهای زبان به یاد سپرده و فراخوانده میشوند و شناخت چگونگی پیوند حافظه و زبان بحثی گسترده وجامع در حوزه روان شناسی زبان است که فرا تر از این مبحث است.
تواناییهای حافظه انسان
حافظه انسان توانایی دارد عکسهای واضحی را از تجربههای گذشته در ذهن مجسم کند که این تجربیات ممکن است حتی به بیش از 100 سال برسد اما اخیرا تحقیقات کوچک و شگفتآوری در زمینه فرآیندهای شناختی وجود دارد که با توجه به این فرآیند شرکت کنندگان میتوانند حوادث آینده را به طور روشن و واضح ببینند. محققان دانشگاه واشنگتن از تکنیکهای تصویری مغزهای پیشرفته استفاده کردند تا خیال بافی و یادآوری تجربیات را در گذشته نشان دهند.
مطالعات به روشنی نشان میدهد که شبکه عصبی که در جلوی غشای مغز است قابل تجزیه نیست. غشای جلویی مغزی نقش ویژهای را در اجرا کردن و حمل کردن عملهای گوناگون از قبیل پیشبینی، برنامهریزی و بازبینی دارد طی آزمایشها شرکت کنندگان نیاز نداشتند تا جزئیات را کشف یا توضیح دهند. اصل تصویرهای ذهنی به وسیله پیامهای ارسالی ذهنی استخراج میشود. شبکههای عصبی با پیامهای مستقیم که مغز دریافت میکند ارتباط مستقیم دارد و مجموعهای از فرآیندها وجود دارد که توانایی دارد تا خیال بافی در آینده را تصویر ساز کند.
بخشی از مغز،که درگیر در کار فرا گیری است، در حدود دوتا دوازده میلیون سلول دارد. تا به حال پر استعداد ترین افراد فقط 15 درصد از ظرفیت سلولهای مغزی واقع در بخش یاد گیری را به کار گرفتهاند. پس میتوان گفت که هنوز حد یاد گیری مشخص نیست. مسئله فراموشی مربوط به ظرفیت مغز نیست. بعضی سلولهای مغزی هر روز میمیرند و سلولهای جدیدی هم جایگزین آنها نمیشود با این همه، مشکلات یاد گیری افراد مسن نتیجه بیماری، انگیزه ضعیف و تغییرات جسمی است.
به غیر از مسئله سالمندی که سبب تنزل کار آیی مغز میشود، شواهد و مدارک زیادی نشان میدهد که توانایهای مغزی انسان در اثر کاربری افزایش مییابد و در صورت عدم استفاده، سلولهای مغز هم مانند ماهیچهها، تحلیل میروند. همزمان با بلوغ انسان،ماده چربی سفید رنگی بنام میلین اطراف بافت سلولی رشد میکند. افزایش میلین ضروری است و به یاد گیری کمک زیادی میکند.کار و تمرین زیاد در کنار تغذیه مناسب به تکوین مغز کمک میکند.