عدم کفایت اجتهاد مصطلح
اجتهاد از مهمترین ویژگیهای مکتب تشیع است که به این مکتب قدرت رویارویی با مسائل نو را عطا میکند. اجتهاد به معنای استنباط احکام و تعالیم ناب اسلامی از منابع معتبر است. مجتهد، برای اداره جامعه اسلامی، باید از مسائل سیاسی ـ اجتماعی روز نیز آگاهی داشته باشد و نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست گیرد و به تعبیر امام خمینی (ره): «اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند.»(۱)
رهبری جامعه، علاوه بر اجتهاد مرسوم و مصطلح در حوزههای علمیه، شرایط دیگری را هم میطلبد؛ در این باره، امام خمینی (ره) میفرماید: «اجتهاد مصطلح در حوزهها کافى نیست، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و بهطور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیرى باشد، این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمىتواند زمام جامعه را به دست گیرد.»(۲)
در اینباره، دیدگاه مؤتلفه چیست؟ آیا به اجتهاد اعتقاد دارد و اگر اعتقاد دارد آیا اجتهاد سنتی را کافی میداند و یا به اجتهاد از نوعی دیگر اعتقاد دارد؟ در مرامنامه جدید مؤتلفه میخوانیم: «حزب با اعتقاد به دین مبین اسلام و حاکمیت قوانین الهی و استنباط احکام از چهار منبع قرآن، سنت، اجماع، و عقل از طریق اجتهاد پویا و منطبق با زمان و حاکمیت ولایتفقیه در نظام حکومتی اسلام تأسیس میشود.»(۳)
تعبیر اجتهاد پویا و منطبق با زمان تعبیر غیرمستقیمی از این دیدگاه است که اجتهاد مصطلح در حوزهها به تنهایی برای رهبری اجتماع کفایت نمیکند. مؤتلفه در این باره، تمایل چندانی نشان نمیدهد تا خیلی با صراحت سخن بگوید. این امر چه بسا ناشی از ارتباط صمیمانهای باشد که بین مؤتلفه و مراجع معظم تقلید وجود دارد. چیزی که هست این است که رابطه مؤتلفه بیشتر با مراجعی است که یا خود ولیفقیه و یا از حامیان رهبری هستند. این نکته نیز نشان میدهد در اندیشه مؤتلفه اجتهاد مصطلح کفایت نمیکند.
مؤتلفه به شدت تحت تأثیر اندیشههای امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، شهید آیتالله مطهری و شهید آیتالله بهشتی قرار دارد و به لحاظ سیاسی نیز با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران پیوندهای وثیقی دارد و هیچیک از این دو جامعه نیز اجتهاد مصطلح در حوزهها را به تنهایی برای رهبری جامعه کافی نمیدانند.
بر اساس قرائن بالا، به ویژه آنچه از مرامنامه مؤتلفه نقل شد، میتوان اطمینان یافت که مؤتلفه اجتهاد مصطلح را برای رهبری جامعه کافی نمیداند.
زنان
زنان، نیمی از جامعه ما را تشکیل میدهند. اینکه دیدگاه یک حزب درباره زنان چگونه باشد بسیار با اهمیت است. در اینباره، مؤتلفه چگونه میاندیشد؟ در مرامنامه جدید مؤتلفه میخوانیم: «زنان میتوانند با رعایت موازین اسلامی در فعالیتهای سیاسی شرکت نمایند و ضمن مشارکت در توسعه سیاسی، حافظ حقوق مادی و معنوی پیشبینی شده خود در قوانین اساسی و عادی باشند.»(۴)
آیا این دیدگاه در عملکرد مؤتلفه هم ظهوری داشته است؟ پاسخ مثبت است. مؤتلفه در عمل نیز به نقش زنان بها داده است. پنج نفر از اعضای شورای مرکزی مؤتلفه، زن هستند. بهعلاوه حدود سی درصد از اعضای مؤتلفه را خواهران تشکیل میدهند. درست است که چنین نسبتی، تساوی نیست، اما با توجه به این که زنان در کشور ما کمتر به کارهای سیاسی علاقه نشان میدهند آمار خوبی است.
محمدنبی حبیبی شرح مفصلی از دیدگاه مؤتلفه درباره زنان را مطرح کرده است. او میگوید قرآن مجید در سوره مبارکه نساء اشاره دارد به اینکه: «ما همه شما را از یک نفس واحد آفـریـدیم و مـاهیت زن و مرد هیچ تفاوتی با یـکـدیـگـر نـدارند.
... حضرت امام خمینی(ره) واقعاً در پـیـروزی نهضـت اسلامـی برای زنان اهمیت ویــژهای قـائل بـودنـد و در بـسـیـاری از موارد... اثر وجودی زنان را بالاتر از اثر وجودی مردان بیان کردند.
«... ما نقص فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان را نقص شـرکـت در بـرنـامـههـای مـنـسـجم و حـزبی مـیدانـیم و بـر اهـمـیـت جذب بانوان تأکید داریم، همچنین میباید در حوزه مطالعات و تـحقیقات زنان طرح موضوع داشته باشیم و بــا تـحـقـیــق و پــژوهــش در ایــن زمـیـنـه بـه دستاوردهای بهتری برسیم.»(۵)
مبحث مهمی که لغزشگاه برخی احزاب سیاسی است، مقررات اسلامی درباره زنان است. مؤتلفه از این جهت هم مشکل ندارد. سیده فاطمه فخر، مسئول زنان حزب مؤتلفه اسلامی در اینباره میگوید: «زنان میتوانند... سعی در عملی ساختن قوانین مفید و لغو شدن قوانین دست و پاگیر نمایند تا با خواست خداوند در سایه قوانین و مقررات اسلام ناب محمدی همه مسلمانان، بلکه همه جهان در حیات طیبهای زندگانی را ادامه دهند.»(۶)
الگوی مؤتلفه، برای زنان کیست؟ سیده فاطمه فخر، مسئول سازمان زنان مؤتلفه، پس از مردود شمردن دیدگاههای متحجرانه و نیز دیدگاههای فمینیستی درباره زنان، از الگوهای زیر یاد میکند:
آسیه همسر فرعون و مادر موسی(ع) بهعنوان نمونههای پایداری و استقامت در مقابل کفر.
مریم(س) مادر حضرت عیسی(ع) به عنوان نمونه استقامت و پاکدامنی.
ملکه سبا، ... تصمیمات حکیمانه او، و فطرت پاک و حق پذیر او.
حضرت خدیجه(س).
حضرت زهرای مرضیه(س) اسوه و الگوی زنان نیز در تمام صحنههای متصور برای نقشآفرینی یک زن.
حضرت زینب(س) که در یاری اباعبداللهالحسین(ع) و پیامرسانی خون شهدای کربلا درخشش خاصی دارند.(۷)
حاصل آنکه دیدگاه مؤتلفه درباره زنان، بسیار تحت تأثیر دیدگاههای امام خمینی(ره) درباره زنان است.
سنت و مدرنیسم
مقصود از سنّت، پیروی از آداب و عقاید قدیمیتر به جای آداب و عقاید نوتر یا متفاوت با نوع قدیمی است.(۸) به زبان سادهتر، پایبندی به آداب و رسوم و عقاید اصیل اجتماعی را سنت میگویند. در مقابل، مقصود از مدرنیسم عبارت است از نوگرایی در ایدهها و روشها، تمایل به متفاوت بودن با رسوم سنتی و پایبندی به رفتارها یا عقاید جدیدی که لزوماً مورد پذیرش اکثریت اعضای جامعه نیست. مدرنیسم در صنعت به معنای استفاده از آخرین فناوری، طرحها و مواد اولیه است.(۹)
مؤتلفه در خصوص سنت و مدرنیسم راه میانه را میپوید. بررسی جامع مرامنامه جدید مؤتلفه که قسمتهای مهم آن در بخش سیاستها ذکر شده است، مهمترین پشتوانه این مدعاست. علاوه بر این، نظرات برخی اعضای برجسته مؤتلفه راهگشاست. دکتر هومن حسنزاده، از اعضای برجسته مؤتلفه، در شرح آرمان شهر انقلاب اسلامی میگوید: «آرمان شهر انقلاب اسلامی، جامعهای است که در آن بشر به اوج تواناییهای مادی خود در عرصه علم و تکنولوژی و اقتصاد و رفاه میرسد، بدون آنکه به تخریب طبیعت و محیط زیست و بر هم زدن چرخه اکولوژی و از بین بردن منابع نسلهای آینده بپردازد و از سوی دیگر در محیطی آکنده از عدالت و معنویت، زمینه را برای رشد بشریت و گسترش اخلاقیات و عشق و محبت راستین بین انسانها را فراهم آورد.»(۱۰)
این ایدهآل، نشان میدهد که مؤتلفه از مدرنیسم گریزان نیست، بلکه مدرنیسم را در کنار سنتهای صالحی نظیر عدالت، معنویت و اخلاق میطلبد. این نکات به زبانهای مختلف در سخنان برخی سران مؤتلفه تکرار شده است: «اگر میخواهید نسل آینده را تربیت کنید باید در تفکر این باشید که این نسل برای پنجاه تا صد سال آینده چه نیازهایی دارد، ... باید توجه داشته باشیم که براساس قرآن و وحی، مقتضیات زمان، توانایی انسانها و آخرین پیشرفتهای دانش و تجربه بشری و دهه سوّم انقلاب که در پیش است، این ذهنیت را در فکر عزیزان دانشجو و اساتید دانشگاه تقویت کنند.»(۱۱)
نکات فوق نشان میدهد که مؤتلفه به آخرین پیشرفتهای دانش و تجربه بشری، مقتضیات زمان و آیندهنگری که هم از مظاهر مدرنیسم محسوب میشوند توجه دارد، امّا همزمان از ق��آن و وحی نیز سخن میگوید، یعنی از سنتها و اصالتها خود را جدا نکرده است. سرانجام اینکه در مجموعه عملکرد مؤتلفه نیز نکتهای مشاهده نشده است که خلاف ابعاد صحیح ��درنیسم باشد.(۱۲)
پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.